نامرئی، مثل اشباح | جستاری دربارهی زاهدان و زمان
وقتی یک خارجی در چهارراهِ کهنهی شهری مثل زاهدان میایستد، چیزهایی میبیند که از پیش میخواسته ببیند؛ مثل فقر و نجابت و چهرههای آفتابسوخته. کلیشهی منطقهي محروم و مردمان نجیب نمیگذارد شهر واقعاً دیده شود. کسی که از جای دیگری آمده، احتمالاً همانجا گوشیاش را درمیآورد تا آنچه را میخواسته ببیند برای همیشه ثبت کند. اما شهر، هیچکدام از آن تصاویرِ ثبتشده نیست. در این مطلب بیکاغذ اطراف، قاسم نجاری که خودش زاهدانی است شهر زاهدان را از دریچهی چشم خودش روایت کرده و از اشباح گذشته و آینده گفته است.
یا الله و یا نصیب | روایت شوق زیارت کربلا
قدیمترها که سفر مثل امروز آسان و سریع نبود، زیارت کربلا برای خیلیها آرزویی بزرگ و گاهی محال بود، مخصوصاً برای آنهایی که دستشان تنگتر بود؛ آدمهایی که تمام عمرشان به آرزومندی زیارت میگذشت. این مطلب بیکاغذ اطراف، روایت اشتیاق همین آدمهای تنگدست است؛ روایت سیدرضی و بیبی سکینه که اشتیاق زیارت کربلا را با خود از کابلِ افغانستان به قمِ ایران آوردند و شعلهاش را در سینه روشن نگه داشتند، تا بالاخره نصیبشان شد.
واحد شمیرانی | شب هشتم محرم به روایت شادروان مهدی شادمانی
«هر سال محرم برای من از شب علیاکبر شروع میشود. شب هشتم. شب علیاکبر جان میدهد برای شروع. شب هشتم همان شبی است که چشمهام را میبندم و با گوشهام میبينم. اين روضه گيرم میاندازد. روضهی پسر در کنار پدر. جانت را میگيرد و جانت میدهد. تکاندهنده است. به نظرم محرم را بايد تکاندهنده شروع کرد.» در این مطلب بیکاغذ اطراف، شادروان مهدی شادمانی از پیوند محکمش با شب هشتم محرم میگوید.
پاتیلها را لت میزنم | روایت احسان عبدیپور از مناسک عاشورا در بوشهر
تنم دارد میلرزد. من گاهی گریه و این کارها نکردهام برای حسینِ علیِ ابیطالب. توی بوشهر وظیفهی روضه فقط این است که زود تمام بشود، چون آن بیرون توی میدانگاه حسینیه، همه دمام به کول و سنج و بوق به دست ایستادهاند که هنگامه را شروع کنند. کارکرد دیگری ندارد. اصلاً گریه کم داریم توی عزای حسین. همه چیز بیشتر رویه و سمت و سوی حماسه دارد تا ملودرام. ما غم زیاد داریم، بغض زیاد داریم ولی نمیدانم چرا فرممان اینجور است. مجلسی نداریم که منتهی به گریه بشود برای حسین.
در ستایش ناواقعیتها | نقش قصه در تقویت مهارتهای شناختی
وقتی سراغ قصهها میرویم، همزمان وارد جهانی از واقعیتهای جایگزین و ناواقعیتها میشویم. اما آیا ورود به این جهان موازی ثمری هم برای ما دارد؟ این مطلب بیکاغذِ اطراف نگاهی به اهمیت ناواقعیتها در توانمندیهای شناختی ما انداخته و شرح میدهد که بهکارگیری آگاهانهی ناواقعیتهای دنیای کتاب و فیلم و تئاتر و بازیهای ویدیویی چگونه حتی میتواند در تصمیمهای خرد و کلان سیاسی و اجتماعی و حرفهای کمکمان کند.
شلیک به ارباب وحشتناکه | دیوید فاستر والاس از نوشتن، مرگ و رستگاری میگوید
دیوید فاستر والاس نویسندهی ستایششدهی آمریکایی بود که خودکشیاش در چهلوششسالگی جهان ادبی را در بهت و اندوه فرو برد. در این مطلب از بیکاغذ اطراف، بخشی از اندیشههای او دربارهی مرگ و زندگی، نویسندگی و معنای زندگی را به یاد میآوریم.
کتابها و تأثیرشان – بخش اول | ردپای کتاب در زندگی مشاهیر ایران
کلمهها جادو میآفرینند. در سطر سطر کتاب تصاويری میسازند زنده و دریچهای میشوند به دنیاهایی متعدد و متنوع. و گاه این دریچههای نو خواننده را بر آن میدارد که سرنوشت و زندگی خود را تغییر دهد. گروه مطالعاتی منش زیر مجموعهی نشر اطراف است که نقاط عطف زندگی مشاهیر ایران را در قاب خودزندگینامههای ایرانی بررسی کرده است. این بار بیکاغذ اطراف به سراغ بخشی از این پروژه رفته که در آن مشاهیر از کتابهای تأثیرگذار در زندگیشان گفتهاند. در ادامه بخش اول این مطلب را میخوانید.
آکسسوار | در خدمت و خیانت خنزرپنزر
خنزرپنزر یعنی زاد و ولد اشیا، ریزههای سرخوش. خنزرها یخچال و جارو نیستند، کار و بار جدی ندارند. فکر میکنند اجدادشان، اشیای بزرگ، مظلوم بودند به حساب نیامدند و اینها حق دارند مثل قومی برگزیده خانهها را یکییکی بگیرند. این روزها خانه شده جعبهی اشیا. مردم انگار دستهجمعی، احساساتی و خام شده باشند، چیز جمع میکنند. در این مطلب بیکاغذ اطراف، نفیسه مرشدزاده از خدمت و خیانت همین خنزرپنزرها میگوید.
شهید شد عباس محترم | روایت شادروان محمدسرور رجایی از هیئت مهاجران افغانستانی
آیینها و مناسک عاشورایی از مهمترین حلقههای اتصال ما ایرانیها و ملتهای همسایهمان است. محرم که میرسد، انگار همهی تفاوتها رنگ میبازند و عاشورا نقطهی تلاقی همهی ما میشود. مهاجران افغانستانی مقیم ایران هم، با اینکه از وطن دور ماندهاند، هر سال سنتهای عاشورایی را در هیئتهای خاص خود یا در کنار برادران و خواهران ایرانیشان به جای میآورند. این مطلب بیکاغذ اطراف روایتی است که پیش از این در کتاب رستخیز، دومین کتاب مجموعهی کآشوبِ نشر اطراف، منتشر شده است و مرحوم محمدسرور رجایی ــشاعر، نویسنده و پژوهشگر افغانستانیِ ساکن ایران که روز 7 مرداد 1400 درگذشتــ در این روایت از حالوهوای هیئت افغانستانیهای باقرشهر میگوید.
روایتدرمانی | بازآفرینی خط سیر داستانی هویتِ من
خط سیر داستانی زندگی ما محصول کنار هم گذاشتن تجربههای تلخ و شیرینمان است. گرچه ما خیلی از رخدادها و تجربههای زندگیمان را خودمان انتخاب نمیکنیم، اینکه چطور آنها را کنار هم بچینیم و به قصهای برسیم محصول انتخاب خود ماست. در نتیجه، راهحل بسیاری از مسائل زندگی را میشود در تغییرِ روایتِ خودزندگینامهای یافت. دیوید دنبورو در کتاب روایتدرمانی به همین موضوع میپردازد.
روایت و هنر | چگونه نقاشیها در ذهن ما روایت میآفرینند؟
روایت و قصه چنان در ساختارها و سازوکارهای ذهنی ما ریشه دوانده که عملاً فکر کردن بدون روایت ممکن نیست؛ گویی چیزی که به قالب روایت در نیاید در فهم انسان هم نمیگنجد. این موضوع در دنیای هنر هم نمایان است. ما آثار هنری را در پرتوی روایت میبینیم و ارزیابی میکنیم و آنچه آثار هنری را برایمان جذاب میکند نقش آنها در فرو نشاندن عطش روایی ماست. این مطلب بیکاغذ اطراف برش کوتاهی است از کتاب سواد روایت و ارتباط روایت و هنر را بررسی میکند.
چرا معمار نشدم؟ | اورهان پاموک از استانبول و معماری میگوید
تقریباً همهی علاقهمندان به ادبیات، اورهان پاموک را به عنوان نویسندهای موفق و برندهی جایزهی نوبل ادبیات میشناسند. پاموک در جوانی دانشجوی معماری بوده و اگر روزگار طور دیگری رقم میخورد، ممکن بود به جای نویسندهای موفق، معماری معمولی در ترکیه باشد. در این مطلب بیکاغذ اطراف، پاموک دلایل نیمهکاره رها کردن معماری و دنبال نویسندگی رفتن را مرور میکند، رد تخیل و رؤیا و جایگاه آنها در معماری استانبول و در نوشتههای خودش را میگیرد و به مفهوم «خانه» میرسد.
دیدار در قرنطینه | نگاهی تاریخی به حج در عصر اپیدمی
این روزها سایهی سنگین بیماری کووید۱۹ فرصت دیدار و ملاقات را از مردمان جهان ربوده و حج نیز که روزگاری نقطهی تلاقی مردمان شرق و غرب و شمال و جنوب بوده دگرگون شده است. اما این اولین باری نیست که شکل و شمایل حج به دلیل شیوع بیماری دستخوش تغییر میشود. اواسط قرن نوزدهم میلادی نیز با آغاز اپیدمی وبا در مکه و حجاز، پایگاههای قرنطینهای تأسیس شد و در طول دهههای متمادی تجربهی حج را تحت تأثیر خود قرار داد. این مطلب بیکاغذ اطراف، به بهانهی برگزاری آیین حج امسال زیر سایهی سنگین همهگیری کووید19، سراغ مجموعهی دهجلدی اسناد حج انتشارات دانشگاه کمبریج رفته و به مرور کوتاه برخی مستندات تاریخی مربوط به اپیدمی وبا و پایگاههای قرنطینه در حج پرداخته است.
عطفِ کتابها | روایتی از عشق کتاب و مادرانگی
بعضی آدمها کتاب را که دستشان میگیرند، دیگر زمین نمیگذارند مگر اینکه آن کتاب را به دست فرد دیگری بدهند. این روایت را یکی از همین آدمهای خورهی کتاب نوشته که از نوجوانی و مدرسه تا بزرگسالی و مادر شدن، کتابها بخش جداییناپذیر زندگیاش بوده و در مراحل و شرایط مختلف او را همراهی کردهاند. همراهیای که البته مسری است و آدمهای اطراف را هم به خواندن کتاب علاقهمند میکند.
کاتاستروفا | جستاری از الکساندر همن
اگر فاجعه، آنطور که نظریهی تراژدی میگوید، رخداد دراماتیکی است که مسیر پیرنگ به سوی تصویر و نتیجهی نهایی را آغاز میکند، نبودِ فاجعه یعنی ممکن است که پیرنگ تراژیک هیچگاه حل نشود و پایان نگیرد. به بیان دیگر، وقتی زندگی را روایت میکنیم، چیزی که از قصهمان روایتی جاندار و معنادار میسازد، فاجعههایی است که بازگو میکنیم. اگر بخت آنقدر یارمان باشد که از پیچش فاجعهبار پیرنگ قصهمان جان سالم به در ببریم، میتوانیم داستانش را تعریف کنیم؛ باید داستانش را تعریف کنیم. الکساندر همن در جستار کاتاستروفا دربارهی همین موضوع حرف میزند، دربارهی ضرورت روایت فاجعه برای فهم قصهی خود و دیگران.
خاطرات و خطرات کتاباولی | به روایت یک ناشر
کسی که برای اولین بار کتابی مینویسد و دلش میخواهد منتشرش کند لابد دست و دلش گاهی هم میلرزد. اما آن ورِ قصه هم شنیدنی است: ناشری که با اثر نویسندهای بینامونشان مواجه شده و حالا، در این اوضاع اقتصادی و آشفتهبازار صنعت نشر، باید هزار و یک عامل را سبک و سنگین کند تا دربارهی انتشار اثر تصمیم بگیرد. این مطلب بیکاغذ اطراف روایتیست از فاطمه ستوده که مدتی عضو شورای بررسی آثار یک انتشارات بوده و باید چنین تصمیمهایی می گرفته.
فراز و فرود روایت در زبان فارسی
روایت در زبان فارسی تاریخچهای طولانی دارد و از روزگار باستان تا امروز راه درازی پیموده است. قاسم هاشمینژاد با همان قلم گیرا و جذاب همیشگیاش در این مطلب از چشماندازی تاریخی به روایت در زبان فارسی مینگرد و شرح میدهد که تحول سلیقه ــآن هم نه فقط در زبانــ به رواج صنایع لفظی و شکوهوارگی انجامید و میان نویسنده و خواننده فاصله انداخت.
پایان قصههای اپیدمی | روزی که آدمها دوباره میخوانند
قصههای اپیدمی پرشمارند و متنوع. ادبیات بیماریهای همهگیر گاهی نومیدانه به آینده نگاه میکند و گاهی امیدوارانه. اما آنچه در پایان این قصهها مشترک است نقطهی تصمیمگیریست؛ آنجا که ما انسانها، ما انسانهای عصر همهگیری کرونا، باید انتخاب کنیم وقتی جامعه بالاخره از بیماری خلاص شد، چگونه میخواهیم از نو شروع کنیم و به چه راهی برویم. در این مطلب بیکاغذ اطراف که کیوان سررشته ترجمهاش کرده است، جیل لپور مروری دارد بر پایان مشهورترین قصههای اپیدمی و درسهایی که این پایانها برای ما دارند.
آخرین روزهای خیابان قصهخوانی پیشاور
خیابان قصهخوانی و بازار قصهگوهای پیشاور روزگاری قلبِ تپندهی این شهر تاریخی بود؛ خیابانی که محلیها و مسافران در قهوهخانههایش جمع میشدند و قصههایشان را برای هم میگفتند. این مطلب بیکاغذ اطراف روایتِ پرسهای است در این خیابان قدیمی که حالا انگار دیگر آخرین روزهای عمرش را میگذراند.
خودمردمنگاری، تلفیقی از خودزندگینامهنویسی و مردمنگاری
خودمردمنگاری (autoethnography) رویکردی پژوهشی و نوشتاری است که تلاش دارد با توصیف و تحلیل نظاممندِ تجربهی شخصی به درکی از تجربهی فرهنگی برسد. این رویکرد روشهای متعارف پژوهش و بازنمایی دیگران را به چالش میکشد و پژوهش را عملی سیاسی با آگاهی و انصاف اجتماعی تلقی میکند. پژوهشگر برای انجام و نوشتن خودمردمنگاری همزمان از اصول خودزندگینامهنویسی و مردمنگاری بهره میبرد. بنابراین خودمردمنگاری به عنوان یک روش تحقیق هم فرایند است و هم محصول نهایی.
زنی که عاشقِ دیدن بود | نگاهی به سفرنگارههای الا مایار
الا مایار، سفرنگار و عکاس ماجراجوی سوئیس، زندگی پرقصهای داشت و نوشتهها، عکسها و فیلمهایی که از سفرهایش باقی ماندهاند مخزن اطلاعاتی غنی و ارزشمند دربارهی زندگی روزمرهی مردمان روزگار گذشتهاند. گذار مایار در جریان سفرهایش به ایران هم افتاد و، گرچه به خاطر شروع جنگ جهانی دوم مجبور شد سفرش را کوتاه کند، فیلمهایی در این سفر گرفت که حالا قدیمیترین فیلمهای رنگی باقیمانده از ایران آن روزگارند. این مطلب بیکاغذ اطراف مرور کوتاهی است بر زندگی مایار و سفرنگارههای نوشتاری و تصویریِ بینظیرش.
روایت سفر یا روایت استعمار؟ | جستاری از تزوتان تودوروف
روایت سفر ژانری قدیمی است. آدمها از دیرباز سفر میکردهاند و از دیرباز ماجراهای سفرشان را روی کاغذ میآوردهاند. اما روایت سفر فقط بازگوییِ رخدادهای سفر نیست و ويژگیهای دیگری هم دارد؛ ویژگیهایی که باعث میشوند حتی پس از گذشت قرنها برای خوانندگان جذاب باشند. در این مطلب بیکاغذ اطراف، که ترجمهی فصلی از کتاب پندهای تاریخ است، تزوتان تودوروف ژانر روایت سفر را بررسی کرده و از نسبت این ژانر با تاریخ استعمار و با خوانندهی اروپایی امروزی میگوید.
چاه ویلِ ترایپوفوبیا | تجربهی ترس از ترسهای کشفنشده
وقتی آدم وسط همهی ترسها و دلهرههای روزانهای که با آنها دستوپنجه نرم میکند یکهو متوجه انبانِ پُر از ترس کشفنشدهی درونش میشود، بیشتر میترسد و بیشتر هول میکند. علتش روشن است: چنین آدمی مختصاتش را نمیشناسد، نمیداند قرار است با دیدن چهچیزی و چهکسی و در چه موقعیتی دوباره آن ترس سراغش بیاید. این هولِ پیدا شدنِ ترسِ جدید احتمالاً باید بیشتر از ترسهای کهنه و معمول دیگر بیشتر بترساندش. این مطلب بیکاغذ اطراف روایت محبوبه عظیمزاده دربارهی کشف ناگهانی یکی از ترسهایش است؛ اینکه آن ترس شناختهنشده کجا، چطور و با دیدن چه چیزهایی سراغش میآید.
تکههای رهاشده | جستاری دربارهی احساسات ازدسترفته در قلمروی زبان
نقلقولی یونانی هست که میگوید «وقتی میگویی ارابه، ارابهای از میان لبهایت میگذرد». از شاعرانگی این سخن که بگذریم، میتوانیم نقب بزنیم به این تأویل که با نامگذاری یک پدیدار و به زبان آوردن نامش، آن پدیدار بهتمامی برای ما شناختنی میشود. به عبارتی، ما انسانها با اطلاق واژه به چیزی میتوانیم به رابطهی آن چیز با فاهمهی خود، آگاهی پیدا کنیم. اما در مواجهه با احساسهایی که در زبان خودمان کلمهای برای توصیفشان نمییابیم، دقیقاً چه اتفاقی میافتد؟ در این جستار بیکاغذ اطراف، فربد مهاجر از همین احساسها و ادراکها میگوید.
بچههای کوچهی پشتی | زاهدان به روایت یک زاهدانی
ماجراها و اتفاقهایی فراوان از دل شهرها سر بر میآورند و زندگی تکتک آدمهایشان را تحت تاثير قرار میدهند. اما روایت آدمها از شهرهایشان گاه دریچهای میشود به فهم تاريخ و فرهنگ و بافت و حوادث آن شهر. این مطلب بیکاغذ اطراف، روایتی از زاهدان است؛ شهری به حاشیه راندهشده که خیلیها چیز زیادی دربارهاش نمیدانند. یاسین کیانی که خودش زاهدانی است و در این شهر زندگی میکند، در این روایت از نقل حادثههای تروریستیای که گهگاه خبرشان را میشنویم فراتر رفته و به علل تاریخی و اجتماعی چنین حادثههایی میپردازد.
قصهگویی و طراحی تجربهی کاربری (UX)
طراحی تجربهی کاربری (UX)، یعنی مجموعهی نگرشها، احساسات و رفتارهای کاربر در تعامل با یک محصول یا سامانه برای کسبوکارهای امروزی اهمیت زیادی دارد. این مطلب بیکاغذِ اطراف سراغ همین حوزه رفته و شرح میدهد که طراحان تجربهی کاربری چگونه میتوانند در فرایند طراحی از قصه و روایت کمک بگیرند.
دفترچههای کتابفروش | نگاهی به جایزهی بینالمللی داستان عربی
برندهی جایزه بینالمللی داستان عربی سال 2021 بهتازگی اعلام شد: رمان دفترچههای کتابفروش، نوشتهی جلال برجس، نویسندهی اردنی. این جایزه، که گاهی آن را بوکر عربی هم مینامند، معتبرترین جایزهی ادبیات داستانی جهان عرب است و در معرفی ادبیات عرب به مخاطبان جهانی و نیز فارسیزبانان نقش مهمی ایفا کرده است. بیکاغذ اطراف در این مطلب سراغ این رمان و این جایزهی ادبی معتبر رفته است.
صنعت نشر در آینهی هالیوود | تختهپرشی به جهان دیگر
علاقهی هالیوود به نمایش صنعت نشر کتاب در فیلم قدمتی طولانی دارد و رد این علاقه را در همهی ژانرهای سینمایی میبینیم. اما تصویری که فیلمها از صنعت نشر ترسیم میکنند همیشه دقیق و واقعگرا نیست. اسلون کرازلی در این مطلب بیکاغذ اطراف از تصورات اشتباه صنعت سینما دربارهی صنعت نشر میگوید.
روایتِ شهر | خواب پیادهروها، خواب مادرم
حمید امجد نمایشنامهنویس، پژوهشگر و کارگردان تئاتر و سینما، در این مطلب بیکاغذ اطراف از گذرگاههای شهر نوشته است، از مسیری که میدانها و پیادهروها طی کردهاند، و از دورهای که شهر مثل یک مادرِ مهربان، همیشه حاضر بود و در دسترس.
من هم نباشم، نامه آنجا هست
بیشتر ما حالا به شیوههای ارتباطی سریع و آنی عادت کردهایم و نامه نوشتن برایمان غریبه است. اما نامهنگاری، مخصوصاً در روزگاری که همهگیری جهانی کرونا میان ما و خیلی از آدمهای عزیزمان فاصله انداخته، میتواند دریچهای به لذتهایی تازه و کمنظیر باشد. در این مطلب بیکاغذ اطراف، جکی پالزین از روابط پربار و صمیمانهای میگوید که نامهنگاریهای خوب برای آدمها ایجاد میکنند، آن هم در زمانهای که دیگر بیشتر تعاملها لحظهای و بدون فکر رخ میدهند.
وقتی کتابها وطنت میشوند | روایتی از یک مهاجر عشق کتاب
مهاجرت، آن هم از قارهای به قارهی دیگر، تجربهی عجیبوغریبی است. بیشتر مهاجرها دلشان میخواد پیوندشان با وطن قطع نشود و هر کدام به شکلی برای حفظ این پیوند میکوشند؛ با انبوه زعفران و شوید و پسته در چمدانهایشان، با اصرار بر رفتوآمد با مهاجرهای هموطن، با پایبندی به آداب و رسوم آبا و اجدادی، و با شیوههای متعدد دیگر. در این مطلب بیکاغذ اطراف، یک مهاجر عشقِ کتاب از چنین تلاشی میگوید؛ از چمدانی پر از کتاب که حالوهوای خانه را برایش دارد.
آن قدمِ بیقرارِ اول | ماجراجویان بزرگ و درسهایشان
بعضی کتابها چیزی به ما میدهند که در کتابهای دیگر پیدایش نمیکنیم. یک جور میل، اشتیاق یا شورِ دستبهکار شدن، تغییر کردن، دگرگون شدن. ماجراجویان بزرگ هم برای خیلی از خوانندههایش چنین کتابی است. در این مطلب بیکاغذ اطراف، معصومه توکلی از تجربهی خواندن این کتاب نوشته و از شوری که میتواند به جانِ خواننده بیندازد.
گِرایوِ دی، گوشهی عکسهای عروسی | خاطرات یک عکاس و فیلمبردار
مغازههای عکاسی و فیلمبرداری سابق اغلبشان دکانهایی بودند با سقفهایی کوتاه و کُنجی که منفذی داشت به آتلیهای تاریک که دهنهی غار نموری را تداعی میکرد. کنار اینها یا از مجالس عروسی فیلم میگرفتند تا کارت پِرس میکردند یا عکس بُرش میدادند و یا در نهایت، آبشار ماتی را میانداختند توی بکگراند عکسها. تا یکیدو دهه قبل، تصویر ما از فیلمبردار مجلسِ عروسی کسی بود که باید دوربین بزرگ و سنگین را میگذاشت روی شانهاش، سه ساعت تمام از جمعیت در حال رقص فیلمبرداری میکرد، و نهایتاً برای تعویض زاویهی دوربین سَر از پشتبام مستراح حیاط درمیآورد یا آویزان عَلَمی گاز و نردههای پنجرهی همسایه میشد. جلال حاجیزاده که حالا یک مدیر هنری باسابقه است، سالهای جوانیاش در مغازهی عکاسی پدرش در یکی از محرومترین مناطق شهر مشهد به عنوان فیلمبردار مشغول کار بوده. این مطلب بیکاغذ اطراف، روایتی است از او دربارهی تجربهی عکاسی و فیلمبرداری مجالس عروسی اواخر دههی 1370 و اوایل دههی 1380.
سخنرانی کورت ونهگات دربارهی الگوی داستانهای معروف
کورت ونهگات در کتاب خودزندگینامهاش، یکشنبهی نخل، از خودش میپرسد «چه دستاوردی برای فرهنگم داشتهام؟» خودش جواب میدهد پایاننامهی کارشناسی ارشد انسانشناسیاش در دانشگاه شیکاگو که البته مردود اعلام شد چون به قول خودش «خیلی ساده بود و بهنظر بامزه و جالب میآمد!» و اتفاقاً همین سادگی و بازیگوشیِ گیرای ایدهی ونهگات رمز ماندگار شدنش شد. کل ایدهی ونهگات این است: قصهها را میشود در قالب نمودارهایی بازنمایی کرد و جذابیت نمودارهای قصههای یک جامعه یا فرهنگ دستکمی از جذابیت شکل کوزهها و سرنیزههای باستانیاش ندارد.
لالایت میکنم، خوابت نمیاد | نگاهی به ساختار روایت در لالاییهای ایرانی
لالاییهای ایرانی بخشی از فرهنگ شفاهی و فرهنگ عامهی مردم این سرزمیناند. سالها سینهبهسینه نقل شدهاند و از مادر به فرزند رسیدهاند. نخستین سرایندگان این ترانههای عامیانه مشخص نیستند اما بیشک مادرانی بینام و نشان در هر خانه و کوچه و پسکوچه لالاییها را سرودهاند، آبورنگشان دادهاند و پرسوز و گدازشان کردهاند. در ایران پژوهشهای علمی و دانشگاهی، مقالههای مطبوعاتی و کتابهای متنوع و فراوانی در باب لالاییها منتشر شدهاند. مطلب بیکاغذ اطراف مروری است بر یافتههای یکی از این پژوهشهای نسبتاً متأخر که دکتر یدالله جلالی پندری و صدیقه پاکضمیر در آن به ساختار روایی لالاییهای ایرانی پرداختهاند.
به روایت ادوارد سعید: جو ساکو، تصویرگر زندگی در فلسطین
مجموعهی کمیک فلسطینِ جو ساکو از معروفترین کتابهای مصوری است که با موضوع فلسطین سروکار دارند. اثر ساکو دربارهی فلسطین، هم از منظر سیاسی و هم از منظر هنری، اصالتی خارقالعاده دارد؛ به تعبیر ادوارد سعید، نظریهپرداز ادبی و فعال سیاسی فلسطینی، «اثری بیشباهت به…
زن، مرد، کتاب | وقتی دو کتابخانه یکی میشوند
همهی کتابخوانها عاشق کتاباند اما رفتار همهی عاشقها با معشوقهایشان مثل هم نیست. به همین خاطر است که از وضع ظاهری کتابها، شکل و شمایل کتابخانه، یادداشتهای صفحهی اول و تاخورده بودن یا نبودن گوشهی برگههای کتابها میشود خیلی چیزها دربارهی صاحبشان فهمید. گاهی هم دست روزگار دو جور کتابدوستِ کاملاً متفاوت را میبرد زیر یک سقف. آن وقت کتاب و کتابخانه و کتاب خریدن هم میشود عرصهی دیگری برای کشمکشهای ریز و درشت.
روایت محمدرضا شفیعی کدکنی از آشناییاش با دیوان فرخی یزدی
«این مصاحبه در شهر فرانکفورت در آلمان در بهار 1369 انجام گرفته و این در سفری بود که به همراه زندهیاد مهدی اخوان ثالث به آن بلاد رفتیم برای شرکت در یک کنگرهی شعر، در خانه فرهنگ جهان haus der kulturen welt در برلین.» آنچه در ادامه میخوانید پاسخ شفیعی کدکنی به دو سؤال از او دربارهی اولین تجربههای شعری است. سؤالی که پاسخ آن روایتی خواندنی است از شفیعی کدکنی و کتاب تأثیرگذار دورهی نوجوانیاش.
و الا دیگر چه بهانه دارند که آبله اطفال را نمیکوبند؟
شکوفه دومین نشریهی زنان ایرانی است. دوهفتهنامهای که از سال 1292 خورشیدی، زمان سلطنت احمدشاه قاجار، به همت مریم عمید (مزینالسلطنه) منتشر میشد. در توضیح آن آمده «روزنامهای است، اخلاقی، ادبی، حفظالصحه اطفال، خانهداری، بچهداری، مسلک مستقیمش تربیت دوشیزگان و تصفیه اخلاق زنان، راجع به مدارس نسوان» و آنچه که از چهار سال انتشار آن باقی مانده هم همین را نشان میدهد. تلاش برای آگاهی و سوادآموزی زنان و اصلاح سبک زندگی و رفتار آنها بخش عمدهای از مطالب شکوفه است. متن زیر با توجه به فراگیری بیماری آبله، شایعات زیاد و بیاعتمادی مردم به آبلهکوبی در شمارهی چهارم/ سال سوم این نشریه منتشر شده است؛ اتفاقاتی که اگرچه بیش از صد سال قبل رخ داده، اما بیشباهت با وضعیت فعلی شیوع کرونا و بحث واکسیناسیون عمومی نیست.
یادمانهای فقدان | سویههای اخلاقی بهرهگیری از تکنولوژی برای زنده نگه داشتن یاد رفتگان
انسانها، چه در مقامِ فرد و چه در جایگاه عضوی از اجتماع، با تجربهی اندوه شخصی و جمعی غریبه نیستند؛ هر چه باشد، سوگ و اندوه جزئی از وضعیتِ انسانی ماست. اما ما چگونه آنچه را از دست دادهایم به یاد میآوریم، چگونه خاطرهاش را زنده نگه میداریم و برای زنده نگه داشتن یا بهتر بگوییم برای شبیهسازیِ گذشته تا کجا پیش میرویم و ادبیات، هنر و تکنولوژی چه نقشی در زنده نگه داشتن یاد فقدانهای فردی و جمعی ما دارند؟ در این مطلب بیکاغذ اطراف، ان مایکلز، رماننویس و شاعر برجستهی کانادایی، دربارهی پیامدهای اخلاقیِ میلِ ما به شبیهسازیِ گذشته مینویسد.
فیلمجستار: جایی میان داستان و ناداستان
نورا ام. آلتر، استاد هنرهای سینمایی و رسانهای، در کتاب اخیر خود «فیلمجستار پس از حقیقت و خیال» (۲۰۱۸) فیلمجستار را اینطور توصیف میکند: فیلمجستار یکی از ژانرهای بینابینیِ فیلمسازی غیرداستانی است که نه کاملاً داستانی است، نه مستند و نه فیلم هنری، بلکه وجوهی از همهی اینها را در خود دارد. در ادامه بخشی از مقدمهی این کتاب را میخوانید.
روایت مرید برغوثی شاعر فلسطینی از کشوری که نیست
مُرید برغوثی شاعر و نویسندهی مطرح اهل فلسطین چهار سال از «کشور اسرائیل» بزرگتر بود اما بابت جایی که در آن به دنیا آمده بود، همچون دیگر هموطنانش، رنجهای ریزودرشتِ زیادی متحمل شد. او که اوایل سال 2021 درگذشت، در این روایت، از وضعی حرف میزند که ظاهراً فقط فلسطینیها با آن مواجه میشوند؛ اینکه هیچجا محل تولد آنها را بهرسمیت نمیشناسد و با اینکه همه میدانند فلسطین کجاست ولی این نام بهطور رسمی در هیچجا، حتی در شبکههای اجتماعی، بهخاطر مناسباتِ آلودهی سیاسی و زبانی به کار نمیرود.
اشتراک زبانی، تنوع فرهنگی | نگاهی به ادبیات کودک جهان عرب
قصهگویی و قصههای کودکانه در جهان عرب قدمتی دیرینه دارد. انتشار کتابهای کودک و نوجوان به شکل مدرن در این منطقه به اواخر قرن نوزدهم میلادی باز میگردد. ادبیات کودک جهان عرب فراز و فرودهای متعدد و سرگذشتی طولانی دارد اما در دو دههی گذشته رشد چشمگیری در انتشار کتابهای کودک در جهان عرب رخ داده و این حوزه اکنون عرصهی خلاقیت نویسندگان و تصویرگران و آیینهای برای گوناگونی فرهنگی و زبانی این منطقه شده است. این مطلب بیکاغذ اطراف تلاشی است برای آشنایی بیشتر با ادبیات کودک جهان عرب.
تفاوت خودزندگینگاره و زندگینامه
سیدونی اسمیت و جولیا واتسن، از اساتید دانشگاه مینهسوتا، سال 2010 کتابی منتشر کردند که میکوشد مجموع مباحث مربوط به روایت زندگی را بررسی کند .کتاب «خوانش خودزندگینامه: راهی به فهم روایتهای زندگی» مقدمه و نگرش نظریِ نقادانه و جامعی است به خودزندگینگاری و حوزهی گستردهی متون، رویههای عملی و کنشهای خودزندگینامهای. در ادامه گزیدهای از این کتاب را که به زودی در نشر اطراف منتشر میشود میخوانید.
وقتی مرز داستان و ناداستان مبهم میشود | نگاهی به نامزدهای جایزهی جهانی بوکر 2021
شش نامزد نهایی جایزهی بوکر 2021 سرانجام اعلام شدند و امسال نویسندگان مطرحی از جمله ماریا استپانووا و اریک وویار برای این جایزهی ۵۰۰۰۰ پوندی با هم رقابت میکنند. به نظر میرسد این بار، داوران جستارها و شرححالهای داستانی را به رمانهای سرراست سنتی ترجیح دادهاند. در این مطلب بیکاغذ اطراف با شش نامزد نهایی جایزهی بوکر 2021 بیشتر آشنا میشویم.
ساختار روایی تاریخ بیهقی و نقش روایتهای افزوده
تاریخ بیهقی از مهمترین آثار تاریخی و ادبیِ فارسیزبانان و نقطهی اوج شیوهی تاریخنگاری در ایران است و بسیاری از پژوهشگران غنای واژگان بیهقی، زلالی و تراشخوردگی نثرش، سازگاری و همخوانی کلام او با اندیشهاش، و دقت و امانتش در روایت رویدادها را ستودهاند. کسانی که دربارهی بیهقی و تاریخ او نوشتهاند، به توانایی چشمگیر او در پردازش شخصیتهای تاریخی و نیروی رشکبرانگیزش در قصهگویی و داستانپردازی هم اشاره کردهاند. در این مطلب بیکاغذ اطراف، حورا یاوری، نویسنده، مترجم، پژوهشگر و منتقد ادبی، ساختار روایی این اثر بزرگ را بررسی کرده است.
یادداشتهای سوگ | برشی از کتاب لنگرگاهی در شن روان
همهگیری جهانی کرونا چیزهای زیادی را تغییر داد، از روال روزمرهی زندگی گرفته تا آداب و مناسکِ سوگ و شادی جمعی. آنهایی که در این دوره سوگوار شدهاند شکل جدیدی از سوگ را تجربه کردهاند و میکنند: سوگواری در خلوت و دور از جمعِ خانواده و دوستان. چیماماندا انگزی آدیچی هم در همین دوره پدرش را از دست داد و این مطلب بیکاغذ اطراف، که برشهایی از آن را در ادامه میخوانید، روایتیست از تجربهی سوگواری او در جهانِ کرونازده. نشر اطراف بهزودی ترجمهی کامل این جستار را در کنار جستارهایی دیگر در کتاب لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ منتشر خواهد کرد.
در ستایش آلیس مونرو | نجات جهان با داستان
بیشتر ما نویسنده یا نویسندگان محبوبی داریم که به نظرمان یک سروگردن از بقیهی نویسندگان بالاتر ایستادهاند و برای انتخاب خود هم قطعاً دلایلی داریم. این مطلب بیکاغذ اطراف برشهاییست از کتاب درد که کسی را نمیکشد (مجموعهی جستار روایی، نشر اطراف) و جاناتان فرنزن در آن دلایل خود را برای علاقه و احترام کمنظیرش به داستانهای کوتاه آلیس مونرو شرح داده و از لذت داستانگویی، هنر تعلیق، همذاتپنداری نجاتبخش و مهارتهای مونرو در نوشتن داستان کوتاه گفته است.
پژوهش در ناداستان روایی | قدم به قدم تا سرزمین عجایب
انتخاب موضوع تاریخی جذاب برای ناداستان روایی، مهم است اما اگر نتوانید اطلاعات جامعی دربارهی موضوع پیدا کنید و از این اطلاعات به روایتی جذاب برسید، مخاطب راضی نخواهد شد. برای کسب چنین اطلاعاتی، لازم است تحقیق کنید. این تحقیق و پژوهش اغلب بسیار گستردهتر از مرور اسناد آرشیویست. در این مطلب بیکاغذ اطراف، تاد جیمز پیرس از تجربهی خود در حوزهی پژوهش در ناداستان روایی میگوید.
تاریخ و داستان از نگاه پل ریکور | شکلدهی به زمانِ انسانی
پل ریکور، فیلسوف فرانسوی، افق تازهای در نگاه ما به زمان، تاریخ و روایت گشوده است. از نگاه او، نه داستان از واقعیت جداست و نه تاریخ میتواند پیوندش با روایتگری را انکار کند. این مطلب بیکاغذ اطراف گزیدهایست از گفتوگوی ریکور با کریستیان دلاکامپانی دربارهی استعاره و روایت که به موضوع پیوستگی یا گسستگی تاریخ و داستان میپردازد.
وقتی قصه مرهم میشود | نقش روایت در تابآوری و کاهش فشار روانی پزشکان
عملکرد گروههای پزشکی به عملکرد گروههای آتشنشانی شباهت زیادی دارد و پزشک متخصص نقش رهبر گروه را بازی میکند. ما از پزشکان انتظار داریم شجاع باشند و هیچ وقت تسلیم نشوند. اما اصرار بر شجاعت و سرسختیِ پزشک گاهی به رنج بیشترِ بیمار و پزشک منجر میشود و فشار روانی را برای پزشکان، مخصوصاً پزشکان جوان، تحملناپذیر میکند. قصهگویی میتواند راهی برای مدیریت این فشار باشد و کمک کند پزشکان تجربههای خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. جنبش روایتگری پزشکی در 1990 در دانشکدهی پزشکی کلمبیا پا گرفت و جسیکا زیتر که از چهرههای مهم این جنبش است در این مطلب بیکاغذ اطراف شرح میدهد که قصهگویی چگونه میتواند رنج بیمار و پزشک را کمتر کند.
ناپدید شدن آقای هیچ کس | نگاهی به جایزهی ادبی نجیب محفوظ
هفتهی پیش، رمان نوآر ناپدید شدن آقای هیچ کس نوشتهی احمد طیباوی برندهی جایزهی ادبی نجیب محفوظ در سال 2021 شد؛ جایزهای که از معتبرترین جوایز ادبی جهان عرب به شمار میرود و نقش چشمگیری در معرفی ادبیات عرب به جهان غرب داشته است. بیکاغذ اطراف در این مطلب سراغ این رمان و این جایزهی ادبی معتبر رفته است.
فکر کردن با چشم | روایت دیداری در عصر پاندمی و کنش جمعی
عکسها و ویدئوهایی که هر روز با آنها مواجه میشویم، نوعی از روایت دیداری هستند و صحنههای مبهمِ ذخیرهشده در حافظهمان هم نوعی دیگر از آن. این تصاویر میتوانند داستانها، روایتها و حتی ارزشهای اخلاقی محکمی را در ذهن برانگیزند. چگونه در خلق روایت از تصویر بهره میگیریم؟ لیز بنس در این مطلب بیکاغذ اطراف از روایت دیداری و قدرتِ عظیمش میگوید.
خوشبختانه کجاست؟ | کتاب خواندن دخترم
کتاب خواندن برای بچهها جزئی از برنامهی روزانهی خیلی از پدرها و مادرهاست اما کتاب کودک دقیقاً یعنی چه؟ چیزی که قصههای کودکانه را از ادبیات غیرکودکانه متمایز میکند چیست؟ ریوکا گالچن که پس از مادر شدنش ادبیات را از منظری متفاوت میبیند در این مطلب بیکاغذ اطراف سراغ همین موضوع رفته است.
قصهی مادرم، قصهی من | زوال عقل، روایت و نمایش
تشخیص بیماری زوال عقل در یک فرد، زندگی او و اطرافیانش را زیرورو میکند. آدمی که عمری میشناختهایم کمکم ناپدید میشود و کسی دیگر جای او را میگیرد؛ کسی که هم آشناست و هم غریبه. این مطلب بیکاغذ اطراف برشیست از کتاب زوال عقل، روایت…
راهنمای تصویری نوشتن جستار شخصی
جستارنویسی، مخصوصاً نوشتن جستار شخصی، فرایندی اکتشافی است. ممکن است بارها مسیرتان را عوض کنید و تغییر جهت دهید تا بالاخره به نقطهی پایانی برسید. با این حال، ساختارهای عمومیای وجود دارند که شناختشان کمک میکند تصویر درستتری از فرایند اکتشافیِ نوشتن داشته باشیم و کمتر به بیراهه برویم. تیم بَسکام فارغالتحصیل کارشناسی ارشد نویسندگی غیرداستانی از دانشگاه آیواست و علاوه بر جستارنویسی در مجلههایی مثلThe Missouri و The Florida Review دریافت جایزههای بهترین ناداستان خلاق و بهترین سفرنوشتِ آمریکایی را هم در کارنامهی حرفهای خود دارد و میان چهار کتاب او، کتاب روزهای آفتابپرست: خاطرات هاوتن میلفن برندهی جایزهی ناداستان بِیکلِس شده است. بسکام در این مطلب سراغ همین ساختارهای کلی اما مفید رفته است.
داستان بازی | دلیلی برای کشتن غولها
بازیهای ویدئویی جذابیتهای بصری انکارناپذیری دارند، اما داستان بازی چیزیست که ساعتها پای این بازیها میخکوبمان میکند. داستانِ خوشساخت باعث میشود حوصلهمان از بازی سر نرود و سرسختانه تا آخرِ آخرش پیش برویم. بیکاغذ اطراف در این مطلب به کارکردهای داستان در بازیهای ویدئویی پرداخته است.
به روایت یک کرم کتاب | مردن با کتابها
کتاب خواندن پای ثابت همهی مراحل زندگی آدمهای کرم کتاب است. فرقی نمیکند در گیرودار چه اتفاقیاند، هر جور شده وقتی برای کتاب خواندن پیدا میکنند. اما مگر مرگ هم مرحلهای از زندگی نیست؟ برای یک کرم کتاب، مرگ هم با کتاب خواندن تنیده میشود. این مطلب بیکاغذ اطراف روایتیست از یک کرم کتاب.
مثل برخورد شهابسنگ | مرز داستان بازاری و داستان ادبی
برچسبهایی مثل داستان بازاری و داستان ادبی برای ما غریبه نیستند. اما چه چیزی این دو را از هم متمایز میکند؟ و آیا داستان بازاری لزوماً بیارزش و کممایه است؟ در این مطلب بیکاغذ اطراف، ریوکا گالچن دربارهی همین موضوع حرف میزند.
گفتوگو با ربکا سولنیت، نویسندهی کتاب «نقشههایی برای گم شدن»
ربکا سولنیت کنشگر و نویسندهی بیش از بیست کتاب دربارهی موضوعاتی از قبیل محیط زیست، سیاست و مسائل زنان است. او سال ۲۰۱۷ به دعوت گروه نویسندگی خلاق دانشگاه استنفورد دورهی «خواندن برای ناداستاننویسان خلاق» را در این دانشگاه برگزار کرد و به همین مناسبت روزنامهی استنفورددیلی مصاحبهای با ربکا سولنیت ترتیب داد تا دربارهی شغل و دغدغههایش و کنشگری از طریق نوشتن گفتوگو کند. این مطلب بیکاغذ اطراف ترجمهایست از مصاحبهی نیواستیتسمن و استنفورددیلی با او.
نوشتن از تروما سپر نقد نیست | مصاحبهی مونیکا لوینسکی با رکسان گی
نوشتن از تروما کار دشواریست. خیلیها فکر میکنند شرط لازم و کافی برای نوشتن از دردها و زخمها شجاعت است و بیرون ریختن احساسات. اما تألیف نوشتهی خوبی که از دل ترومای خود یا دیگران درآمده باشد ، به چیز بیشتری نیاز دارد: به آگاهی از حدومرزهای خودمان و به انتخابهای فنی نویسندگی. اینهاست که نوشته را تأثیرگذار و باکیفیت میکنند. این مطلب بیکاغذ اطراف ترجمهی قسمتهایی از مصاحبهی مونیکا لوینسکی با رکسان گی دربارهی همین تجربه است؛ تجربهی نوشتن از تروما.
آخرش خوب تموم میشه؟ | روزمرههای تلخ و شیرین کتابفروشی
کتابفروشی از آن شغلهاییست که خیلیها آرزو دارند روزی تجربهاش کنند، شاید به این دلیل که از سختیهایش چندان خبر ندارند. در این روایت بیکاغذ اطراف، پونه بریرانی از روزمرههای کتابفروشی میگوید، با همهی تلخیها و شیرینیهایش.
پادروایت چیست؟ | وقتی قصهها درگیر جدال میشوند
در کنار روایتهای غالب جامعه، همیشه روایتهای حاشیهایتری هم وجود دارند؛ روایتهایی که پادروایت نامیده میشوند و با روایتهای غالب درمیافتند. شناخت درست و دقیق از روایتها و پادروایتهای فرهنگی یک جامعه کمک میکند هویت و رفتارهایش را بهتر بفهمیم. بیکاغذِ اطراف در این مطلب سراغ همین مفهوم رفته است.
تأثیر اجتماعی با قصهگویی | بگذار قصه کار خودش را بکند
سازمانهای خیریه و نهادهای غیرانتفاعی همیشه تلاش میکنند تأثیر اجتماعی خودشان را بیشتر کنند. بیکاغذ اطراف در این مطلب سراغ شیوهی استفاده از قصه برای تحقق این هدف رفته و شرح میدهد که مدیران سازمانهای خیریهی غیرانتفاعی، متخصصان جذب سرمایه و میلیونها نیکوکار داوطلب چگونه میتوانند به کمک قصهها سرمایه، منابع و آگاهی بیشتری ایجاد کنند. اما این مطلب به درد هر کسی که به دنبال ارتقای تأثیرگذاریِ قصهگوییاش باشد هم میخورد.
فیل در کتابخانه | روایت یک کتابدار
برای خیلیها کتابدار یعنی کسی که کتاب امانت میدهد. فقط همین. اما کتابداری یکی از آن کارهاییست که گاهی، دستکم برای بعضی از کتابدارها، فقط شغل نیست، خودِ زندگیست. مریم گریوانیِ کتابدار در این مطلب از حرفهاش میگوید و از جایی که در زندگیاش دارد.
در باب «استوریتلینگ» استارتآپی | برشی از کتاب استیو جابز غلط کرد با تو
قصهگویی یا (به قول استارتآپیها) «استوریتلینگ» از ارکان کمپینهای تبلیغاتیست و دستاندرکاران تبلیغات و بازاریابی تأکید زیادی روی آن دارند. اما تقریباً از هر کدامشان بخواهید دربارهاش توضیح بدهند، غیر از تعریف واژه، چیز بیشتری نمیدانند. این مطلب بیکاغذ اطراف برشیست از کتاب استیو جابز غلط کرد با تو؛ روایتی از وضع «استوریتلینگ» در اکوسیستم استارتآپیِ ما.
روایت و پژوهش | پژوهش روایی چیست؟
پژوهش روایی از آن عبارتهاییست که سر زبانها افتاده اما شاید کمتر کسی معنای دقیق آن را بداند. آنچه پژوهش روایی را متمایز میکند این است که این شاخهی پژوهشی از روایت برای درک معانی چندبعدیِ جامعه، فرهنگ، رفتار انسانی و زندگی مدد میگیرد. این مطلب بیکاغذ اطراف مقدمهایست برای آشنایی با این حوزهی فکری و عملی.
کتاب با پرتقال درهم بود | قصههای یک کتابخانه
کتابخانهی آیتالله مرعشی نجفی در قم یکی از بزرگترین کتابخانههای ایران است و گنجینهای از کتابهای نفیس و کهن را در خود جای داده است. قصهی پیدا کردن و خریدن و یکجا جمع کردن این کتابها قصهی پرماجراییست. سید محمد مرعشی، فرزند آیتالله مرعشی نجفی، در این مطلب کمی از سختیها و شیرینیهای این تلاش چنددههای میگوید.
مومیاییها | من، دخترم و مرگ
توضیح مرگ، مخصوصاً مرگ آدمهای آشنا، برای بچهها از آن کارهای سختیست که بیشتر پدرها و مادرها را میترساند. این مطلب بیکاغذ اطراف روایتیست از مواجههی ریوکا گالچن با معنا و مفهوم «مرگ» در ذهنِ دختر خردسالش.
شعر کمیک | شاعرانگی در قاب کارتون
گرچه خیلیها ربطی میان شعر و کمیکها یا کتابهای مصور نمیبینند، پدیدهی «شعر کمیک» قدمتی به اندازهی قدمت خود این ژانر دارد. شاید کمیک و شعر از دو جنس متفاوت باشند اما شاعرانگی بعضی از آثار برجستهی کمیک با کار بسیاری از شاعران نامآشنای سنتی برابری میکند. این مطلبِ بیکاغذ اطراف سراغ بعضی از عالیترین نمونههای شعر کمیک میرود و نشان میدهد که نباید کمیک را ژانری بازاری، پیشپاافتاده، ناشاعرانه و محدود به بیان شخصی فرض کرد.
وقتی مفتون قصه میشویم | برشی از کتاب روایت و کنش جمعی
تجربهی گم شدن در قصه برای همهی ما آشناست. اما وقتی چنین چیزی را تجربه میکنیم دقیقاً چه اتفاقی در مغز ما میافتد؟ چه میشود که غصه و رنجِ قهرمان قصه، دلمان را به درد میآورد و از پیروزیاش به وجد میآییم؛ آن هم وقتی میدانیم که همهی ماجرا فقط زادهی خیال است. فردریک میر در این برش از کتاب روایت و کنش جمعی به همین موضوع میپردازد.
جادوی کتاب | نامههایی به خوانندهی جوان
نامههایی که اینجا میخوانید از میان نامههای منتشرشده در کتاب شتابِ بودن: نامههایی به خوانندهی جوان انتخاب شدهاند. این نامهها را بعضی از سرشناسترین شخصیتهای حوزهی علم و فرهنگ و اندیشه ــنویسندهها، هنرمندان، دانشمندان، کارآفرینان و فیلسوفانــ برای کودکان و نوجوانان کتابخوان نوشتهاند و ماریا پوپوا گردآوریشان کرده است. مضمونی که مثل نخ تسبیح همهی این نامهها را به هم وصل میکند عشق به کتاب و کتابخوانیست و خواندن این نامهها برای بزرگسالان عاشق کتاب هم خالی از لطف نیست.
خردهروایتهایی از سفر | مقصد: زمین
نیکوس هاجیکاستیس که سال 2003 میانسالی شغلش را رها کرد تا دور دنیا سفر کند در رشتهی فیزیک تحصیل کرده و بیش از یک دهه مدیر بزرگترین گروه رسانهای زادگاهش، قبرس، بوده است. ابتدا قرار بود ۹۸ هفته در سفر باشد اما سفرش ۳۳۹ هفته، یعنی شش سال و نیم، طول کشید و حاصل این سفرِ اودیسهوار کتابی با عنوان مقصد زمین: فلسفهی سفر از دید یک جهانگرد شد. اینجا گزیدهای از روایتهای جذاب او از سفرش را میخوانید. این کتاب در دست ترجمه است.
مصاحبه با آدام گاپنیک | داری راه خودت را میروی و ناگهان میبینی هیولایی
آدام گاپنیک به گفتهی خیلیها، از جمله خودش، زندگی بسیار قشنگی دارد. او از اعضای قدیمی تحریریهی نیویورکر است و خیلی از کتابهایش در فهرست پرفروشها قرار گرفتهاند. گاپنیک همراه همسر فیلمسازش، مارتا، و دو فرزندشان در منهتن زندگی میکند و با آدمحسابیها نشستوبرخاست دارد و وسط حرفهایش جملههای این شکلی از دهانش بیرون میآیند: «یه بار جان آپدایک داشت میگفت…» و در ادامه هم به خاطر بیاعتمادبهنفسی و اضطراب خاص یهودیاش اضافه میکند «البته ببخشید اینجوری اسمش رو پروندمها».
ده خاطرهپردازی برتر دهه
خاطرهپردازی از پرخوانندهترین ژانرهای ناداستان است و برای نویسندگان هم جذابیت زیادی دارد. سالهای 2010 تا 2019 دورهی پرباری برای این ژانر بودند؛ دورهای که خاطرهپردازیهای منتشرشده فهم سنّتی ما از ناداستان خلاق را تغییر دادند. در این مطلب با فهرستی از برترین خاطرهپردازیهای انگلیسیزبان این دهه آشنا میشوید.
فروپاشی در قطع وزیری | روایتی از قرنطینهی خانگی یک عشق کتاب
تعلّق جنونآمیز و افراطی به هرچیزی مستعد ساخت مایهی شرّ و ناخوشی در زندگی است، فرو رفتن به انتهای گودال سرزنشها و تحقیرها و ناکامیها. از نظر ناظر بیرونی که علاقهی مشترکی به کتاب ندارد، تعلّق و وابستگی به کتاب را میتوان سرلیست این شر نامید. علاقهای که به نظر خیلیها نه عایدی دارد و نه آیندهای و حالا دیگر خیلی هم دِمُده و عقبافتاده جلوه میکند. کتابها بعد از مدتی، بهخصوص در زندگی زناشویی، ماندگاری اجناس لوکس و زیبا و دوستداشتنی را از دست میدهند و در قامت هیولا ظاهر میشوند. زندگی برای یکطرف هیجانانگیز و برای دیگری ملالآور میشود. این مطلب بیکاغذ اطراف روایتی است از روزهای قرنطینهی یک عاشق کتاب، که با قرنطینهی خانگی بقیه فرق دارد.
عکس در مقام روایت | از بازنمایی تا بازآفرینی
گرچه خیلیها عکس را آینهای بیطرف برای بازنماییِ واقعیت تصور میکنند، تحلیل این مدیوم از منظر روایتشناسانه چنین تصوری را رد میکند. در واقع، عکاس هنگام عکس گرفتن تصمیمهایی که دربارهی قاببندی، فاصلهی دوربین از سوژه، زاویهی عکس و جزئیات نورپردازی میگیرد که همگی دلالتهای گوناگون ایدئولوژیک و گفتمانی دارند و به واسطهی این دلالتها روایتی ضمنی میآفرینند. به عبارت دیگر، عکاس در نقش راوی ظاهر میشود و با عکسی که پیش چشممان میگذارد روایتی از واقعیت عرضه میکند که بر نظام ارزشی خاصی استوار است. در جهانی که مدام تصویریتر میشود، توجه به این ماهیت روایی عکس زمینه را برای فهم بهتر فرهنگ معاصر فراهم میکند.
دیدار اتفاقی با دوست خیالی | نظریهای در باب سرشلوغی
سرشلوغی و وقت نداشتن حالا یکی از شاخصههای زندگی شهری مدرن شده. اما این سرشلوغی همیشگی و تمامنشدنی از کِی و از کجا به زندگی ما آمده؟ آدام گاپنیک در جستار «دیدار اتفاقی با دوست خیالی» سراغ همین موضوع رفته و آنچه در ادامه میخوانید برشیست از همین جستار.
جادوی شگفتانگیز، جادوی عادی
جادو و وقایع ماورائی پای ثابت بسیاری از گونههای ادبیاند؛ از قصههای عامیانهی کهن گرفته تا ادبیات داستانی متأخر. اما به نظر میرسد که همهی این گونهها با همهی تفاوتهایی که دارند از دو شیوهی اساسی برای باز کردن پای جادو به قصه بهره میگیرند….
تاوان ابهام | کرونا و ناهماهنگی شناختی
همهگیری کویدـ19 یا همان کرونا شکل و شمایل زندگی همهی مردم جهان را تغییر داده است. علاوه بر جنبههای اقتصادی و مادی بحران، روابط انسانی و اجتماعی که زمانی تسکینی برای خیلی از دردهای ما بودهاند، بنا به ضرورت، محدودتر شدهاند و همین موضوع به نوعی ناهماهنگیِ شناختیِ جمعی انجامیده است. النور مورگان، روانشناس انگلیسی، در این جستار سراغ همین موضوع رفته و گرچه نگاهش عمدتاً بر نمونهی خاص همهگیری کرونا در انگلستان و ناکارآمدی دولت این کشور در مواجهه با این بحران متمرکز است، خواندنش خالی از لطف نیست.
بُرد همیشه از آن زندگیست | قهرمانها و عادیها در کتابفروشی
خیلی از ما در برههای از زندگیمان خیال باز کردن یک کتابفروشی را در سر پروراندهایم و با رؤیای آن زندگی کردهایم. آناتول برویارد هم در شبهای سردِ یوکوهاما به کتابهایی فکر میکند که مثل قوموخویشی که آنها را هرگز ندیده وهمانگیز و خیالانگیزند. او در متن پیشِ رو از زندگی و ادبیات میگوید و از کتابفروشیای که این دو را به هم پیوند میدهد.
از چشم به دلِ مشتری | قصه گویی تصویری در بازاریابی دیجیتال
در جهانی که روزبهروز دیجیتالتر میشود، تصویر و قصه گویی تصویری هم در همهی عرصهها، از جمله بازاریابی دیجیتال، اهمیت بیشتر و بیشتری پیدا میکند. در این مطلب با شگردهایی آشنا میشوید که کمکتان میکنند قصهی تصویریِ بهتر، گیراتر و اثرگذارتری بگویید؛ شگردهایی که هر…
خاطره نویسی زندگی را از نو میآفریند
خاطره نویسی یا ــ شکل قوامیافتهترش ــ خاطرهپردازی چیزی فراتر از صرفِ عملِ نوشتن است. خاطره نویسی یعنی از نو خواندن و از نو نوشتن زندگی، اغلب نه دقیقاً چنان که بوده، بلکه چنان که میخواهیم باشد. اَدایر لارا در این مطلب توضیح میدهد که…
مرثیهای برای المعلم یا چطور میتوان از Assassin’s Creed شکست خورد؟
دستهی کنسول را که دستت میگیری و قهرمانِ روایت را کنترل میکنی، سفر قهرمان میشود سفر تو و موانع و کشمکشهای راه را پا به پایش تجربه میکنی. این همذاتپنداریِ عمیقْ بازی رایانهای را یکی از قدرتمند ترین رسانههای روایت میکند. این نوشته روایتی از همین تجربه است؛ روایت شخصیِ کسی که ماهها با قصهی یک بازی کامپیوتری درگیر میشود.
غوطهوری در روایت | برشی از کتاب روایت و کنش جمعی
رهبرانی که میخواهند اجتماع را به کنش جمعی برانگیزند با قدرتِ روایت آشنا هستند و میدانند چگونه با بهرهگیری از این ابزار، مخاطبانشان را با خود همراه کنند و به صحنهی عمل بیاورند. کتاب روایت و کنش جمعیِ نشر اطراف به همین موضوع میپردازد: نقش روایت و قصه در برانگیختن و هدایتِ کنش جمعی.
ده قانون زیدی اسمیت برای بهتر نوشتن
زیدی اسمیت نویسندهی تقدیرشدهی انگلیسی است که رمانها، داستانها و جستارهایش جوایز گوناگونی بردهاند. در این مطلب از بیکاغذ اطراف، با ده قانون و توصیهی او برای بهتر نوشتن آشنا میشنویم.
مجموعه جستار های برتر دهه | جهانی پر از شگفتی
این مطلب فهرستی از ده مجموعه جستار برتر دهه، فهرستی از مجموعه جستارهای مناقشهانگیز و فهرست بلندبالاتری از مجموعه جستارهای شایان توجه ارائه میدهد.
نامدرسه | همهچیز آنجا نیست
مدرسهرفتن مدتهاست که دیگر نه دانشآموزان را سر ذوق میآورد و نه پدرومادرها را. روایت سوده شبیری از “نامدرسه” را در این مطلب میخوانید.
آغاز روایت ها؛ داستانهای بهیادماندنی از کجا شروع میشوند؟
یکی از اساسیترین عناصر هر روایت داستانی یا ناداستانی آغاز روایت است؛ نقطهی شروع مواجههی خواننده و متن که در شکلدهی به تجربهی خواندن نقش مهمی دارد. با این حال، به نظر میرسد که اهمیت آغاز روایت در نقدها و پژوهشها عموماً نادیده مانده است. متن حاضر ــبخشی از پیشگفتار کتاب آغاز روایتهاــ پس از نگاهی گذرا به سیر تحوّل آغاز روایت در نمایشنامهها، رمانها، روایتهای مدرنیست و روایتهای پسامدرن میان آغاز روایت و روایت آغاز ــنقطهی شروع تاریخچههای کشورها، ادیان، اقوام و خیلی از موجودیتهای اجتماعی دیگرــ پل میزند.
معرفی آثار هنری مطرحشده در کتاب “نقشههایی برای گم شدن”
ربکا سولنیت در مجموعه جستار نقشههایی برای گم شدن (۲۰۰۵) به آثار متعددی اشاره میکند که در ادامه نمونهای از آنها را مشاهده میکنید.
قصهگویی برای کنش جمعی
اهمیت روایت و قصه در دنیای انسانی بر کسی پوشیده نیست اما گویا صاحبنظران عرصهی سیاست و مخصوصاً دغدغهمندان کنش جمعی از این موضوع غافل ماندهاند. خیلیها نقش قصه و روایت در برانگیختن کنش جمعی، شکلدهی به آن و به سرمنزل مقصود رساندنش را نادیده میگیرند. فردریک دبلیو. مایر اینجا میکوشد با کنکاش در کارکردهای قصه و روایت در این عرصه گامی برای خلق یک روایت کنش جمعی بردارد.
موزهی قصهی آکسفورد | از نارنیا تا شگفتزار
موزهی قصهی آکسفورد که همین چند ماه پیش پس از نوسازی بازگشایی شد تلاشیست برای تقویت پیوند کودکان ــو البته بزرگترهایشانــ با قصهها. این موزه با فراهم کردن فضایی برای تجربههای قصهمحورِ بدیع، بازدیدکنندگانش را به کنکاش بیشتر در دنیای قصهها و خیالپردازی و خلاقیت تشویق میکند.
تعلیق و پیرنگ در داستان پلیسیمعمایی
ساختار کلی داستان پلیسیمعمایی در مقایسه با ژانرهای داستانی دیگر چندان تغییر نکرده است و همچنان تعلیق و پایان غیرمنتظره اما نه باورنکردنی حرف اول و آخر را در این ژانر میزند. اصغر عبداللهی در این مطلب سراغ داستانهای پلیسیمعمایی رفته و از ظرایف و…
نشانهای آفتابی برای سرزمینهای ابری | روایتی از پیادهروی اربعین
شهریور 97، یک روز پشت میز کارم در ایمیلها دنبال عکسی با کلیدواژهی اربعین میگشتم که به ایمیل خواندهنشدهی یک سایت گردشگری برخوردم. درخواست یک دانشجوی مطالعات سیاسی دانشگاهی معروف در کانادا بود برای پیدا کردن همسفر پیادهروی اربعین. فکر کردم که این راه را من همیشه با همراهانی شبیه خودم رفتهام و این میتواند فرصت خوبی برای درک نگاهی بیرونی به این رویداد باشد. درجا اعلام کردم که با تسلطم به عربی و انگلیسی میتوانم کمکت باشم. آنچه اینجا نوشتهام روایتی است از همراهی ششروزهی من و دوستم کمیل با برایان ساندرز کانادایی در سفر اربعین. نگاههای بیرونی و همراهشدن با کسی که لزوماً با پیشینه و تعصب شیعی بزرگ نشده است یک بار دیگر عیار ارزشهایی را که به آنها خو کردهایم نشانمان میدهند و از آن سو، راه را برای انتقال واضحتر پیام امام شهید هموار میکنند.
بازیهای رومیزی قصه میگویند؟
بازی های رومیزی سرگرمیهایی قدیمیاند و تاریخچهای طولانی دارند. مارکو آرنادو، استاد ادبیات ایتالیایی دانشگاه ایندیانا که به قول خودش «خورهی بازی های رومیزی» است، در این مطلب سراغ موضوع جذاب «قصه در بازی های رومیزی» میرود و تلاش میکند در کشمکشِ میان دو مکتب روایتشناسی و بازیشناسی، تصویری از جایگاه و اهمیت و نقش قصه در چنین بازیهایی ترسیم کند.
ساکن شهری که کتابخانهاش من را می شناسد
آدمهایی که دائم به کتابخانه میروند بعد از مدتی با کتابدارها، با اعضای همیشگی، با همسایهها و مغازهدارهای اطرافش عیاق میشوند. قرارومدارهایشان از آن به بعد آنجا متمرکز میشود و دیگر همه میدانند باید کجا پیدایشان کنند. کمکم گوشههای دنج کتابخانه را پاتوق خودشان میکنند. روایت زیر تعلّقخاطر و تأملات یکی از همین اعضای کهنهکار و ثابت کتابخانه است که جزئیاتی مثل برگهی یادآوری کتابها او را به خیالاتِ مختلفی کشانده است.
آبی دوردست | بازنماییِ حسرت و اشتیاق در هنر
ربکا سولنیت از رنگ آبی دوردست چشماندازهای طبیعی و بازنماییاش در آثار هنری به حس اشتیاق و حسرت انسانی پل میزند؛ حسی که شاید جزء ذاتی وضعیت انسانی باشد.
روایتشناسی فمینیستی
مطالعهی جنسیت در مقام عنصر معنارسان روایت یا به عبارت دیگر روایتشناسیِ فمینیستی تلاشی است برای پایان دادن به حاشیهنشینی یا حتی غیابِ دغدغههای جنسیتمبنا در روایتشناسی سنتی. سوزان لنسر که از چهرههای شاخص این جریان فکری است در این مقاله تصویری از مبانی فکری، دغدغههای اساسی، سیر تغییر و تحول و چشماندازهای پیش روی روایتشناسی فمینیستی ترسیم میکند.
استوری برند، چارچوبی برای روایتآفرینی در دنیای کسبوکار
اولین اشتباه برندها این است که بر آن جنبههایی از محصولشان که به مردم برای بقا و رشد کمک میکند، تمرکز نمیکنند. همهی قصههای بزرگ دربارهی بقا هستند؛ بقای فیزیکی، عاطفی، ارتباطی یا معنوی. قصههایی که دربارهی این موضوعها نباشند توجه مخاطب را جلب نمیکنند. کسی به این قصهها علاقه ندارد. این یعنی اگر محصولات و خدمات شما به بقا، بالیدن، پذیرفته شدن، یافتن عشق، کسب هویت آرمانی یا پیوند با اجتماعی که از نظر فیزیکی و اجتماعی از افراد دفاع میکند کمک نکند، بعید است موفق شوید چیزی بفروشید. این چیزهایی است که برای مردم اهمیت دارد.
مصائب من در حباب استارتآپ | پیشگفتار نویسنده
اسطوره و اسطورهسازی در سیلیکونولی خیلی رایج است. این متن را نوشتم تا دید واقعبینانهتری از زندگی درونِ یک استارتآپ «تکشاخ» ارائه دهم و اسطورههای عامهپسندی را که در مورد کارآفرینهای قهرمان وجود دارد بر هم بزنم. رهبران «هاباسپات» قهرمان نبودند، بلکه یک مشت فروشنده و بازاریاب شارلاتان بودند که قصهی خوبی دربارهی فناوریِ انقلابیِ جادویی سر هم کردند و با فروش سهام شرکتی که هنوز هم هیچ سودی نداشته، ثروتمند شدند.