جستار برق‌آسا از جذاب‌ترین انواع ناداستانک است؛ ژانری که خیلی‌ها آن‌ را با مجله‌ی اینترنتی برویتی شناخته‌اند. به‌تازگی این مجله، به مناسبت بیستی‌سالگی‌اش، گلچینی از بهترین جستارهای برق‌آسای نویسندگانش را در قالب کتابی گردآوری کرده که نشر اطراف به‌زودی ترجمه‌ی آن را منتشر خواهد کرد. آنچه در این مطلب بی‌کاغذ اطراف می‌خوانید مقدمه‌ای است که زویی یوسی‌یر، سرویراستار این مجله، بر این کتاب نوشته و خواندنش برای علاقه‌مندان به ناداستانک خالی از لطف نیست.


برویتی نه‌ تنها جزو اولین مجله‌های ادبی‌ای بود که نامش را می‌شنیدم، بلکه باب آشنایی من با هنر ناداستانک هم بود. ماجرا برمی‌گردد به سال ۲۰۱۱، وقتی که دانشجوی کارشناسی دانشگاه آریزونا بودم. استاد آن زمانم، فنتون جانسون، مجله‌ی برویتی را به کلاس می‌آورد تا نمونه‌های معاصر ناداستانک‌هایی به سبک ناداستان‌های کلاسیکی مانند «روی سد» اثر جون دیدیون و «نقشه‌هایی به هرجا» اثر برنارد کوپر را نشان‌مان بدهد، دو نام ادبی که آن زمان هنوز برایم ناشناخته بود. حتی همان اوایل در بحث‌های کلاسی هم عاشق تجربه‌ی خواندن برویتی بودم؛ این‌که چنین جستارهایی چقدر سریع خوانده می‌شوند ولی در ذهن می‌مانند، تلخ و شیرین مثل یک تکه شکلات. عاشق این بودم که کل زمان کلاس را صرف بحث درباره‌ی یک اثر 750کلمه‌ای می‌کردیم. از همه بهتر این‌که جستارهای برویتی معرف دیدگاه‌هایی با پس‌زمینه‌ها و تجربیات کاملاً متفاوت بودند. متوجه شدم بعضی از این آثار را دانشجویان کارشناسی نوشته‌اند. وقتی فهمیدم جوانی و کم‌تجربگی‌ام مانعی برای جدی گرفتن آثارم نیست، انگیزه‌ام برای ادامه‌ی نوشتن به‌مثابه‌ی سبک زندگی و شغل بیشتر شد.

بعد از آن ترم، خواننده‌ی پروپاقرص این مجله شدم. برویتی هم در جریان نویسنده شدنم نقش زیادی ایفا کرد. این مجله منبعی آسان‌یاب با الگوهای فراوانی برای مطالعه داشت و من می‌توانستم حین بهبود مهارتم، آثارش را مبنای آثار خلاقه‌ی خودم قرار بدهم. از میان همه‌ی آن جستارهای درخشان، غلیانِ التیام‌نیافته‌ی جستار «بابت بلایی که سر آن بچه‌گربه‌ی مشکی آوردم هنوز شرمنده‌ام» اثر جنی بولی و نثر آهنگین «نامه‌ای به عاشقِ نیامده» اثر آندر مانسن را تحسین می‌کردم و از آن‌ها مشق می‌گرفتم. اولین آثار منتشرشده‌ام همگی کوتاه بودند که به نظرم مشخصاً به خاطر تأثیر مجله‌ی برویتی بود. بلاگ روزانه‌ی این مجله راه ورود من به جهان ادبی فراتر از کلاس‌های نویسندگی‌ام بود. سال ۲۰۱۷، همزمان با سال آخر دوره‌ی کارشناسی ارشد هنرهای زیبا، یکی از آثارم را که در جواب مقاله‌ی نیویورکر با عنوان «تب جستار شخصی خوابید» اثر جیا تولنتینو (یکی از جستارهای او با عنوان «پنج اپیزود از قرقیزستان» در همین کتاب چاپ شده) و اختصاصاً برای بلاگ برویتی نوشته بودم، برایشان ارسال کردم و برای اولین بار حس کردم عضو فعال محفل نویسندگان هستم.

‌همزمان با تحصیل در دوره‌ی کارشناسی ارشد کار تدریس را شروع کردم و برویتی برایم موهبتی بود. جستار برق‌آسا ابزار آموزشی ایده‌آلی برای آشنا کردن دانش‌آموزان با جستار خلاق است، مفهومی که بسیاری از دانشجویانِ سال‌اولی به‌سختی می‌توانند از مقاله‌های طولانی و خسته‌کننده‌ی پایان‌ترم تمیز بدهند. در آثار برق‌آسا می‌توان چارچوب ساختار اثر را بررسی و کارکرد گام‌به‌گام هر جمله را پیگیری کرد؛ جزئیاتی که دنبال کردن‌شان در آثار بلندتر به‌راحتی ممکن نیست. مثلاً جمله‌ی «بالا کشیدم‌شان، دو موادفروش را، به گمانم موادفروش بودند» نوشته‌ی دایان سوس همین کار را با یک جمله‌ی طولانی و پرشور انجام می‌دهد تا ماهیت سوررئال تجربه‌اش به‌عنوان مادر یک آدم معتاد را نشان بدهد، و از سوی دیگر جستار بریده‌بریده‌ترِ «حرف‌هایی درباره‌ی آن روز» اثر دبرا مارکوارت که با استفاده از جملات کوتاه و مستقیم به‌آرامی صحنه‌سازی می‌کند و حالات روحی نویسنده در روز سقط جنینش را با بی‌تفاوتی بازمی‌تاباند.

همیشه مشتاق بودم از برویتی هم به خاطر نمونه‌های متنوع جستار برق‌آسا استفاده کنم و هم به خاطر درس‌هایش در خلاصه نوشتن. به همین دلیل، یکی از تکالیف محبوبم به دانش‌آموزانم همچنان جستار «خیلی کوچک» نوشته‌ی جوزی فو است. جستار فو نمونه‌ی بارز این نکته است که در جستار با یک جمله‌ی کوتاه می‌توان تا چه اندازه معنا رساند؛ آمیختن صحنه‌پردازی و شرح وقایع برای نشان دادن لحظه‌ای که «او» از پشت صندلی بلند می‌شود و پای پنجره می‌ایستد، و تمام افکاری که در این حین به ذهنش خطور می‌کنند، ‌آن‌هم با استفاده از حداکثر ۱۵۰ کلمه. بیشتر ترم‌ها از جستار فو استفاده می‌کنم تا برداشت دانش‌آموزانم از شیوه‌ی قصه‌گویی را به پرسش بگیرم و به آن‌ها ارزش (و ضرورت) فرایند بازبینی را آموزش بدهم. دانش‌آموزان با ۱۲۰۰ کلمه یا بیشتر آغاز می‌کنند و آرام‌آرام حشو و زوائدش را حذف می‌کنند تا به جستاری شش‌صدکلمه‌ای و بعد صدکلمه‌ای و گاهی حتی شش‌کلمه‌ای برسند. نتایج این تمرین اغلب شگفت‌انگیز بود و در طول این سال‌ها بارها دانش‌آموزانم را تشویق کرده‌ام آثارشان را برای برویتی و مجلات دیگر ارسال کنند.

تا مدت‌ها بعد از فارغ‌التحصیلی، من همچنان برویتی را می‌خواندم و تدریس می‌کردم، ولی هیچ وقت تصورش را هم نمی‌کردم که روزی ویراستار مجله‌ی ادبی محبوبم شوم، چه برسد به این‌که در ویراستاری اولین کتاب گلچینش همکاری کنم. وقتی نامه‌ی پذیرش دوره‌ی دکتری‌ام در دانشگاه اوهایو را دریافت کردم، باورش برایم سخت بود که نه‌تنها این فرصت را یافته‌ام که با دینتی دابلیو. مور، نویسنده‌ای که بسیار می‌ستودمش، همکاری کنم، بلکه این فرصت در اختیارم گذاشته شده که آثار ارسالی به مجله‌اش را هم بخوانم. سال اول کارم را با کمک‌ویراستاری شروع کردم و بعدها سرویراستار برویتی شدم. همان موقع برای اولین بار پیشنهاد انتشار گلچین برویتی را به دینتی دادم. استدلالم ساده بود: مجله‌ای که این‌قدر در محفل نویسنده‌ها ارج‌وقرب دارد خیلی زودتر باید گلچین آثارش را منتشر می‌کرد. به‌علاوه، آثار برق‌آسا به‌سرعت دارند تبدیل به محبوب‌ترین فرم ادبی برای تدریس می‌شوند و به نظرم گلچین مخصوص برویتی می‌توانست مکمل راهنمای نوشتن ناداستانک انتشارات رز متال باشد، کتابی که دینتی ویراستارش بود و در کلاس‌های درسی به‌وفور از آن استفاده می‌شد. نتیجه‌ی حرف‌هایمان کتابی است که امروز در دستان شما است.

با تمام این اوصاف، بهترین‌های برویتی کتابی فراتر از صرفاً مجموعه‌ای از جستارهای سرگرم‌کننده و تأمل‌برانگیز است. یکی از اهداف کتاب این است که مرجع آموزشی آسان‌یابی از بایگانی مفصل برویتی باشد و به همین دلیل است که این کتاب حاوی چند ابزار برای دانشجویان و مدرسان ناداستانک است. ابزارهای مذکور عبارت‌اند از: فهرستی اضافی به ترتیب موضوعی برای سهولت یافتن اثر مورد نظر و همچنین تدوین برنامه‌ی درسی؛ جستاری درباره‌ی تدریس این کتاب به همراه مطالبی از وب‌سایت و بلاگ برویتی که تقریباً هر روز با مطالب جدید به‌روز می‌شود؛ و نمایه‌ای که بسیاری از جستارهای این کتاب را به درس‌ها، جستارها و مطالب کتاب رز متال پیوند می‌دهد.

حالا که وارد دهه‌ی جدید ۲۰۲۰ شده‌ایم، به لطف برویتی، اولین مجله‌ی ادبی که انحصاراً پذیرای آثار غیرداستانی کوتاه است، جستار برق‌آسا محبوب‌تر از همیشه شده است. در زمانه‌ی توییت‌ها، پیامک‌ها و میم‌ها، مفهوم مختصر‌نویسی بسیار مهم است. می‌توان قصه‌ی زندگی خود را در خاطره‌پردازیِ شش‌کلمه‌ای خلاصه کرد یا با استفاده از ۲۸۰ کاراکتر یا کمتر، تجربه‌ای شهودی را با میلیون‌ها انسان در سراسر جهان به اشتراک گذاشت. از همان سال‌های نخست انتشار برویتی، نویسندگان برای واکنش به دغدغه‌های روز نیز به برویتی روی آوردند. از جنبش #MeToo می‌توانیم به جستار دردناک «زنان امروز» اثر امی بوچر اشاره کنیم. جستار «در باب اتفاق ۲۰ مارس ۱۹۸۱…» نوشته‌ی بی. جِی. هولارس و جستار «اعتبارنامه‌ی موبلندها» نوشته‌ی نیکول سایرِس درباره‌ی مباحث ملی نژادپرستی هستند که با جنبش #BlackLivesMatter آغاز شد. به مرور زمان برویتی محفلی شده است که در آن نویسنده‌ها هم به امر شخصی و هم سیاسی می‌پردازند.

در سال‌های اخیر شورای سردبیری مجله سعی کرده تمرکز خود را بر تنوع بیشتر نویسندگان و تجربیات منحصربه‌فردی که هر کدام به همراه دارند نیز بگذارد. سارا آینستاینِ شگفت‌انگیز که از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ سرویراستار مجله بود، پیشگام انتشار دو ویژه‌نامه با موضوعات «نژاد، نژادپرستی و نژادسازی» و «تجربه‌ی جنسیت» شد. از آن زمان ما همچنان متعهدیم دیدگاه‌هایی که بازنمود کافی در جامعه نداشته‌اند را نیز منتشر کنیم. ویژه‌نامه‌ی اخیر برویتی با موضوع «تجربه‌ی توان‌خواهی» به ویراستاری الیزابت هیلتز با همکاری ویراستاران افتخاری سونیا هیوبر، سارا فاون مانتگومری و کی براون، سپتامبر ۲۰۲۰ منتشر شد. ما در شماره‌های عادی برویتی نیز معمولاً جستارهایی با موضوعات نژاد، جنسیت، توان‌خواهی و غیره را منتشر می‌کنیم، ولی ویژه‌نامه‌هایمان فضای بیشتری در اختیار صداها و تجربیات مهم می‌گذارد. تصادفی نیست که آثار منتشرشده در ویژه‌نامه‌های برویتی عموماً جزو محبوب‌ترین آثار ما هستند و بسیاری‌شان در این کتاب درج شده‌اند، از جمله «چطور اعراب را حذف کنیم» اثر جولی حکیم عزام، «خون؛ کوانتوم» اثر دنیل گلر، و «روز یادبود تراجنسیتی‌ها: جستاری یافت‌شده» اثر توری پیترز.

بدون شک چشم‌انداز جهان ادبیات در این دست‌کم بیست سالی که از انتشار اولین شماره‌ی برویتی می‌گذرد تغییر کرده، ولی جستار برق‌آسا همچنان چراغ راه همیشگیِ حقایق کوچک و جزئی مانده است. در این کتاب ما فقط ۸۴ اثر از جستارهای محبوب ۶۰ شماره‌ی اول را گرد هم آورده‌ایم که از میان بیش از ۸۰۰ اثر درخشان و به‌یادماندنی انتخاب شده‌اند. سعی کرده‌ایم نمونه‌ای جامع و نشان‌دهنده‌ی پرمایگی جستار برق‌آسا را انتخاب کنیم. ممنونیم که همراه‌مان هستید و از ته دل امیدواریم از بهترین‌های برویتی لذت ببرید.

 

 

نویسنده: زویی بوسی‌یر

مترجم: نیما م. اشرفی

منبع: این مطلب ترجمه‌ی مقدمه‌ی کتاب The Best of Brevity است که نشر اطراف به‌زودی آن را منتشر خواهد کرد.