کاساندرا درست میگفت | تلاش برای پیشبینی آینده به کمک ادبیات
این ایده که رماننویسان در دنیای امروز نقشی شبیه نقش کاساندرا در اسطورههای یونان باستان دارند، ایدهی جالبی به نظر میرسد؛ کسانی که مثل کاساندرا «همیشه حقیقت را میگویند ولی هرگز حقیقتاً درک نمیشوند». انبوهی از فهرستهای اینترنتی در ستایش کتابهایی که رویدادهای بزرگ را پیشبینی کردهاند، وجود دارد. ولی بیشتر این پیشبینیها در واقع تجلیِ حس ششم اتفاقی نویسندگان ژانر علمیتخیلیاند که در آثارشان ابزارهای تکنولوژیک آینده را توصیف کردهاند. با این حال، شاید روزی برسد که واقعاً بتوانیم از ادبیات برای پیشبینی رویدادهای آینده کمک بگیریم.
روایتپژوهی بینارشتهای | پلی میان اندیشهها و نظریهها
بسیاری از پژوهشگران رشتههای مختلف به فرایندها، نتایج و کارکردهای قصهگویی علاقهمندند و اغلب نظریهپردازان روایتْ این موضوع را حرکتی به سوی بینارشتهای شدن تعبیر و از آن استقبال میکنند. اما چنانچه بینارشتگی را تبادل متقابلاً غنابخشِ یافتهها و ایدهها، براساس علایق و مفاهیم تحقیقاتی مشترک، تعریف کنیم، کمتر نشانهای از گذر از مرزهای بینارشتهای میبینیم، چه برسد به محو کردن آنها. کتاب Narratology in the Age of Cross-Disciplinary Narrative Research که نشر اطراف ترجمهی آن را در دستور کار دارد، مجموعهای از پانزده مقاله است که هر یک از منظری خاص به موضوع روایت و کاربردهایش در حوزهها و رشتههای مختلف پرداختهاند. آنچه در این مطلب بیکاغذ اطراف میخوانید، برشی است از مقدمهی همین کتاب.
فیل در تاریکی | درآمدی نظری بر جرمشناسی روایی
جرمشناسی روایی با میانجی روایت سراغ جرم میرود. چرخش روایی در علوم انسانی و اجتماعی مدرن بهخوبی نشان داده است که اساساً هر پدیدهی انسانی و اجتماعی را میشود به مثابهی متنی روایی «خواند» و شیوهی روایتش را بررسی کرد. بنابراین، نه فقط داستانها و فیلمهای جنایی، بلکه پروندههای جناییِ واقعی و گزارشهای رسانهای از جنایت و دادگاههای کیفری، کیفرخواست دادستانها، لوایح دفاعیهی وکلا، آرای صادره از محاکم، اقرارهای مجرمان و اظهارات قربانیانِ جرم و صورتجلسههای پلیس، همگی بازنماییهاییاند که «روایتهای جرم» را میسازند. دکتر فرهاد اللهوردی میگونی و دکتر محمد گنجعلیشاهی در این مطلب بیکاغذ اطراف از روایتهای جرم، جرمشناسی روایی و اهمیتش میگویند.
روایت و روایتگری در سینما | چگونه فیلم رسانهای قصهگو شد؟
مطالعهی سیر پیدایش فیلم به مثابهی رسانهای قصهگو مستلزم واکاوی این است که روایت، روایتگری و عوامل روایی چگونه به قلمروی سینما راه یافتند و با آن آمیختند. به طور مشخصتر، باید سراغ مطالعهی این برویم که چطور فرم فیلم (تدوین، نورپردازی، حرکت دوربین، مکان دوربین و غیره) در خدمت لذت بصری و قصهگویی درمیآید. این مطلب بیکاغذ اطراف برشی است از فصل اول کتاب روایت و روایتگری در سینما که به همین موضوع میپردازد؛ کتابی که نشر اطراف بهزودی آن را با ترجمهی نوید پورمحمدرضا منتشر خواهد کرد.
روایتدرمانی | بازآفرینی خط سیر داستانی هویتِ من
خط سیر داستانی زندگی ما محصول کنار هم گذاشتن تجربههای تلخ و شیرینمان است. گرچه ما خیلی از رخدادها و تجربههای زندگیمان را خودمان انتخاب نمیکنیم، اینکه چطور آنها را کنار هم بچینیم و به قصهای برسیم محصول انتخاب خود ماست. در نتیجه، راهحل بسیاری از مسائل زندگی را میشود در تغییرِ روایتِ خودزندگینامهای یافت. دیوید دنبورو در کتاب روایتدرمانی به همین موضوع میپردازد.
روایت و هنر | چگونه نقاشیها در ذهن ما روایت میآفرینند؟
روایت و قصه چنان در ساختارها و سازوکارهای ذهنی ما ریشه دوانده که عملاً فکر کردن بدون روایت ممکن نیست؛ گویی چیزی که به قالب روایت در نیاید در فهم انسان هم نمیگنجد. این موضوع در دنیای هنر هم نمایان است. ما آثار هنری را در پرتوی روایت میبینیم و ارزیابی میکنیم و آنچه آثار هنری را برایمان جذاب میکند نقش آنها در فرو نشاندن عطش روایی ماست. این مطلب بیکاغذ اطراف برش کوتاهی است از کتاب سواد روایت و ارتباط روایت و هنر را بررسی میکند.
خودمردمنگاری، تلفیقی از خودزندگینامهنویسی و مردمنگاری
خودمردمنگاری (autoethnography) رویکردی پژوهشی و نوشتاری است که تلاش دارد با توصیف و تحلیل نظاممندِ تجربهی شخصی به درکی از تجربهی فرهنگی برسد. این رویکرد روشهای متعارف پژوهش و بازنمایی دیگران را به چالش میکشد و پژوهش را عملی سیاسی با آگاهی و انصاف اجتماعی تلقی میکند. پژوهشگر برای انجام و نوشتن خودمردمنگاری همزمان از اصول خودزندگینامهنویسی و مردمنگاری بهره میبرد. بنابراین خودمردمنگاری به عنوان یک روش تحقیق هم فرایند است و هم محصول نهایی.