چرا بناها شکل مشخصی دارند؟ چرا بنایی را در نقطه‌ای خاص از بستر قرار داده‌اید؟ شما باید بتوانید قصه‌گویی در معماری را بیازمایید و قصه‌ی طرح خود را بگویید تا برای مخاطب‌تان قابل درک شود؛ چه معماری باشید که می‌خواهد در یک مسابقه یا مباحثه با کافرما پیروز شود و چه سازنده‌ای که می‌خواهد بنای خود را بفروشد. در این مطلب بی‌کاغذ اطراف، پنج ابزاری را که برای روایت قصه‌ی معمارانه‌ی خود به کارتان خواهد آمد به شما معرفی می‌کنیم.


چرا لازم است هر طرح قصه‌ای روایت کند؟

هر روایت سلسله‌ای از رخدادهایی است که در یک پی‌رنگ به هم گره می‌خورند. در مورد معماری، این پی‌رنگ می‌تواند مفهوم، شکل یا کارکرد مشخص بنا باشد. مخاطب احتیاج دارد از طریق پی‌رنگ در قصه‌ی شما هدایت شود. در دنیای امروز، ابزارهای بسیاری در اختیار دارید که می‌توانند محمل ایده‌های‌ شما باشند و قصه‌ی طرح شما را به تصویر بکشند. معماران از اسکیس (ترسیم دستی)، دیاگرام (نمودار) و حتی ویدئو برای شرح و انتقال ایده‌های خود به کاربر هدف‌شان بهره می‌برند.

گفتن قصه از طریق به تصویر کشیدنش می‌تواند راهی بسیار متفاوت و خلاقانه برای ارائه‌ی ایده‌تان باشد. برخی از معماران اسکیس می‌زنند، برخی اطلاعات جمع‌آوری می‌کنند و دیاگرام‌هایی ارائه می‌کنند، برخی ماکت می‌سازند و برخی از طرح‌شان رندر می‌گیرند. کلید مسئله این است که ایده‌تان را به مناسب‌ترین شکل بصری در پروژه‌ی مورد نظر نمایش دهید و به بهترین وجه از قصه‌گویی در معماری استفاده کنید.

ابزارهای بسیاری برای به تصویر کشیدن قصه‌ی معمارانه‌ی شما وجود دارد. هنر در این است که ابتدا مخاطبان‌تان را به قصه‌تان قلاب کنید و بعد ایده‌های طراحی خود را از طریق روایت به آن‌ها «بفروشید». اما مجبور نیستید قصه‌تان را از صفر پی‌رنگ‌پردازی کنید؛ هر کار پروژه‌ی شهرسازی چهارچوبی دارد که می‌تواند به‌ کار برده شود. این چهارچوب می‌تواند مقررات ساختمان‌سازی، برنامه‌ی فضایی‌ای که از کارفرمای خود گرفته‌اید یا بودجه‌ای باشد که برای انجام کار در اختیار دارید. در این مطلب، پنج روش، مثال و ابزار محبوب که روند قصه‌گویی در معماری را نشان می‌دهند معرفی شده‌اند. شما به‌سادگی می‌توانید آن‌ها را برای ارائه‌ی ایده‌ها و کار خود به کارفرمایان به کار ببرید و به این ترتیب به آن‌ها سرنخ‌هایی ساده و بصری بدهید تا درک بهتری از پروژه داشته باشند. طرح معماری خوب باید قصه‌ای روایت کند که در ذهن کافرما ماندگار شود.

۱. اسکیس یا ترسیم دستی: شالوده‌ی روایت معمارانه

ترسیم ابزار سنتی معماران و یکی از قدرتمندترین آن‌ها برای کمک به نمایش روایت پروژه و استفاده از قصه‌گویی در معماری است. ترسیم دستی همیشه ابزار قابل اتکایی است برای وقتی که شما ایده‌ای را برای یک بنا یا بستر می‌پرورید. ترسیم دستی شالوده‌ی همه‌ی ابزارهای دیگر است. البته می‌توانید نمودار هم ترسیم کنید همانطور که می‌توانید استوری‌برد ایده‌ی طرحتان را با دست بکشید.

شیوه‌ی ترسیم اسکیس باید برای مخاطبان مفهوم باشد و ایده‌تان را واضح و سرراست به او برساند. اسکیس‌های زیر مثال‌هایی است که به‌سادگی ابعاد طرح را به مخاطبان نشان می‌دهد.

۲. نمودارها یا دیاگرام‌های مفهومی: استوری‌بردِ طراحی معمارانه

گاهی ایده‌های بسیاری برای گنجاندن در طرح یک بنا دارید. کار با موقعیت شهری و شکلی که در بافت گسترده‌تر شهری خلق می‌کنید آغاز می‌شود و با چگونگی جای‌گذاری ورودی اصلی بنا و سامان‌دهی نقشه‌ی طبقات ادامه خواهد یافت. بعد، ممکن است برایتان سؤال شود که چرا باید فضایی عمومی در طبقه‌ی سوم یا حیاطی در میانه داشته باشید. شاید بخواهید جای خاصی از نمای بنا را باز بگذارید. باید پیش از نهایی کردن طرح خود، احتمالات و پرسش‌های متعددی را در نظر بگیرید.

طبیعتاً شما می‌خواهید همه‌ی این ایده‌های درخشان و قابلیت‌های خلاقانه‌ی بالقوه‌ی طرح خود را با مخاطب خود در میان بگذارید. مجموعه‌ای از دیاگرام‌های مفهومی چنین امکانی را به شما می‌دهد.

دیاگرام‌ها یکی از نمودهای استفاده از قصه‌گویی در معماری هستند و می‌توانند قصه‌ای برای کارفرمای شما روایت کنند و باعث شوند پیش از آنکه پیِ فیزیکیِ بنا گذاشته شود، افراد درک بهتری از کلیات ایده‌ی شما به دست آورند. شرکت دانمارکی بیگ (گروه بیارکه اینگلس) در این زمینه استاد است. آن‌ها ایده‌های نامتعارفی دارند که اغلب از طریق مجموعه‌ای از تصاویری توضیح‌شان می‌دهند که به‌زیبایی کنار هم قرار گرفته‌اند.

در برخورد نخست ممکن است برخی از طرح‌های معماری آن‌ها غیرمنطقی و حتی ناهماهنگ با بافت به نظر برسند. اما اگر استوری‌بورد آن‌ها را به تصاویر مورد نظر مربوط کنید، همه‌چیز روشن خواهد شد و شکل‌هایی که می‌بینید به‌سادگی به روایت قصه‌شان مربوط خواهد شد.

خیلی جالب است که می‌بینیم شرکت بیگ چگونه این قصه‌های معمارانه را تعریف می‌کند، طرح خود را در ذهن مخاطب تثبیت می‌کنند و آن‌ها را قادر می‌کند تا با طرح ارتباط برقرار کنند و آن را بشناسند و حتی آن قصه را برای دیگران تعریف کنند؛ بازگوییِ قصه‌‌های خوب همیشه لذت‌بخش است!

۳. ماکت‌ها: نمونه‌سازی اولیه از طرح معماری

جهان خلاقیت به تفکر طراحانه و ساخت نمونه‌های اولیه پیش از تولید محصول اصلی بسیار وابسته است. سال‌ها است که معماران برای آزمایش طرح‌های خود، از نقشه‌هایشان، ماکت بسازند. ساخت ماکت روشی عالی برای به تصویر کشیدن سه‌بعدیِ طرح‌های شما و آزمون طیف وسیعی از شکل‌هاست؛ آن هم با صرفه‌جویی در زمان و هزینه. بدیهی است که نمونه‌های اولیه  کمک بزرگی به توضیح طرح شما به مخاطبان می‌کند.

اگر فقط به توضیح نقشه‌ی تازه‌ی طبقات یا رندرها بسنده کنید، افرادی که اطلاع چندانی از معماری ندارند به‌سختی منظور شما را تجسم می‌کنند. ماکت این مشکل را حل خواهد کرد و کمکتان می‌کند تا قصه‌ی طرح‌تان را بسیار محسوس‌تر روایت کنید. پس ماکت بسازید تا قصه‌ی طرح‌تان را به تصویر بکشید و از قابلیت‌های بالقوه‌ی قصه‌گویی در معماری استفاده کنید.

۴. رندرها: خلق واقعیت مجازی

رندرهای معماری طرح شما را در بستری مجازی به تصویر می‌کشد. رندرها برای جلب نظر مخاطب راجع به ایده‌هایتان بسیار مفیداند. شما قادرید از طریق بستر مجازی فضای طرح، ساخت‌مایه‌ها و حتی تعاملات انسانی را نشان دهید.

فرض کنید می‌خواهید نقشه‌های خود را از یک بلوک آپارتمانی تازه بفروشید. اگر به مشتری خود رندرهایی از بام‌های سبز زیبا و بالکن‌هایی با فیگورهایی از مردم خوشحال در حال آب‌دادن گیاه‌ها نشان دهید، بسیار محتمل‌تر خواهد بود که این نقشه‌های خود را بفروشید، در مقایسه با زمانی که تصویری ساده از نمونه‌ی بنا روی کاغذ به آن‌ها عرضه کنید.

این نمونه را تصور کنید: یکی از فضاهای داخلی آپارتمان با اثاثیه‌ی طراحی‌شده مبله شده و یک بطری باز نوشیدنی به شکلی وسوسه‌انگیز روی پیشخان آشپزخانه قرار گرفته است. می‌دانم، معماران از این لحظه‌های مبتذل که بخشی از رندرگیری‌اند، متنفر‌ند. اما این لحظات به هرحال مهم هستند. شما فقط در کار خلق نقشه‌های طرح برای مخاطب‌تان نیستید، شما جلوه‌ای از سبک زندگی ایده‌آل آن‌ها را خلق می‌کنید.

تصاویر خوب در ذهن مخاطب شما حک می‌شوند و تأثیری پایدار در او باقی می‌گذارند. این تازه شمّه‌ای خوشایند از چیزی است که قرار است به وقوع بپیوندد. در زیر نمونه‌های خوبی از رندرهای مجازی آمده است، در مورد برخی از آن‌ها سخت است که بگوییم واقعی نیستند.

۵. ویدئو: بگذارید مخاطبان‌تان همراه شما پرواز کنند

ساخت ویدئو احتمالاً تازه‌ترین ابزار قصه‌گویی معمارانه‌ی در دسترس است. همین حالا در برخی کشورها، از جمله چین، ساخت ویدئو برای ارائه‌ی طرح‌ به کارفرما رایج است. فیلم‌ها هم مثل رندرها قادر به نشان دادن تجربه‌ای مجازی از آینده‌ی طرح از طریق تصاویر متحرک به مخاطب شما هستند.

صدا و موسیقی، مدل‌های مجازی ساخت‌مایه‌های بنا و «پرواز»های دوربین در داخل و اطراف طرح همگی این فرصت را به شما می‌دهند که تأثیری ماندگار در مخاطب خود ایجاد کنید. بسیار مشتاقم ببینم این ابزار در آینده چگونه توسعه پیدا خواهد کرد. ویدئویی معمارانه از برج پیرامید خیابان پنجاه‌وهفتم غربی از شرکت خانه‌سازی دِرست فتنر را در اینجا مشاهده کنید.

  


مترجممهدی محمدی

منبع: Archipreneur

این مطلب پیش‌تر در وب‌سایت نشر اطراف منتشر شده و برای انتشار مجدد در بی‌کاغذ، بازتنظیم شده است.