روایت آدم‌ها و شهرهایشان, مجله‌ی ادبیات مستند

آخرین روزهای خیابان قصه‌خوانی پیشاور 

خیابان قصه‌خوانی و بازار قصه‌گوهای پیشاور روزگاری قلبِ تپنده‌ی این شهر تاریخی بود؛ خیابانی که محلی‌ها و مسافران در قهوه‌خانه‌هایش جمع می‌شدند و قصه‌هایشان را برای هم می‌گفتند. این مطلب بی‌کاغذ اطراف روایتِ پرسه‌ای است در این خیابان قدیمی که حالا انگار دیگر آخرین روزهای عمرش را می‌گذراند.

پربازدیدترین‌های بی‌کاغذ, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, روایت آدم‌ها و سفرهایشان, زندگی‌نگاره, سفرنامه, مجله‌ی ادبیات مستند, ویدیو...

زنی که عاشقِ دیدن بود | نگاهی به سفرنگاره‌های الا مایار 

الا مایار، سفرنگار و عکاس ماجراجوی سوئیس، زندگی پرقصه‌ای داشت و نوشته‌ها، عکس‌ها و فیلم‌هایی که از سفرهایش باقی مانده‌اند مخزن اطلاعاتی غنی و ارزشمند درباره‌ی زندگی روزمره‌ی مردمان روزگار گذشته‌اند. گذار مایار در جریان سفرهایش به ایران هم افتاد و، گرچه به خاطر شروع جنگ جهانی دوم مجبور شد سفرش را کوتاه کند، فیلم‌هایی در این سفر گرفت که حالا قدیمی‌ترین فیلم‌های رنگی باقی‌مانده از ایران آن روزگارند. این مطلب بی‌کاغذ اطراف مرور کوتاهی است بر زندگی مایار و سفرنگاره‌های نوشتاری و تصویریِ بی‌نظیرش.

پربازدیدترین‌های بی‌کاغذ, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, روایت آدم‌ها و سفرهایشان, سفرنامه, مدرسه‌ی روایت

روایت سفر یا روایت استعمار؟ | جستاری از تزوتان تودوروف 

روایت سفر ژانری قدیمی است. آدم‌ها از دیرباز سفر می‌کرده‌اند و از دیرباز ماجراهای سفرشان را روی کاغذ می‌آورده‌اند. اما ‏روایت سفر فقط بازگوییِ رخدادهای سفر نیست و ويژگی‌های دیگری هم دارد؛ ویژگی‌هایی که باعث می‌شوند حتی پس از ‏گذشت قرن‌ها برای خوانندگان جذاب باشند. در این مطلب بی‌کاغذ اطراف، که ترجمه‌ی فصلی از کتاب پندهای تاریخ ‏است، تزوتان تودوروف ژانر روایت سفر را بررسی کرده و از نسبت این ژانر با تاریخ استعمار و با خواننده‌ی اروپایی امروزی ‏می‌گوید.‏

روایت آدم‌ها و ترس‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

چاه ویلِ ترایپوفوبیا | تجربه‌ی ترس از ترس‌های کشف‌نشده 

وقتی‌ آدم وسط همه‌ی ترس‌ها و دلهره‌های روزانه‌ای که با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کند یکهو متوجه انبانِ پُر از ترس‌ کشف‌نشده‌ی درونش می‌‌شود، بیشتر می‌ترسد و بیشتر هول می‌کند. علتش روشن است: چنین آدمی مختصاتش را نمی‌شناسد، نمی‌داند قرار است با دیدن چه‌چیزی و چه‌کسی و در چه موقعیتی دوباره آن ترس سراغش بیاید. این هولِ پیدا شدنِ ترسِ جدید احتمالاً باید بیشتر از ترس‌های کهنه‌ و معمول دیگر بیشتر بترساندش. این مطلب بی‌کاغذ اطراف روایت محبوبه عظیم‌زاده درباره‌ی کشف ناگهانی یکی از ترس‌هایش است؛ این‌که آن ترس شناخته‌نشده کجا، چطور و با دیدن چه چیزهایی سراغش می‌آید.

پربازدیدترین‌های بی‌کاغذ, جستار روایی

تکه‌های رهاشده | جستاری درباره‌ی احساسات ازدست‌رفته در قلمروی زبان 

نقل­‌قولی یونانی هست که می­‌گوید «وقتی می­‌گویی ارابه، ارابه‌ای از میان لب­‌هایت می­‌گذرد». از شاعرانگی این سخن که بگذریم، می‌توانیم نقب بزنیم به این تأویل که با نام‌گذاری یک پدیدار و به زبان آوردن نامش، آن پدیدار به‌تمامی برای ما شناختنی می­‌شود. به عبارتی، ما انسان‌ها با اطلاق واژه به چیزی می­‌توانیم به رابطه­‌ی آن چیز با فاهمه­‌ی خود، آگاهی پیدا کنیم. اما در مواجهه با احساس­‌هایی که در زبان خودمان کلمه‌ای برای توصیف‌شان نمی‌یابیم، دقیقاً چه اتفاقی می­‌افتد؟ در این جستار بی‌کاغذ اطراف، فربد مهاجر از همین احساس‌ها و ادراک‌ها می‌گوید. 

روایت آدم‌ها و شهرهایشان, زندگی‌نگاره‌ها

بچه‌های کوچه‌ی پشتی | زاهدان به روایت یک زاهدانی 

ماجراها و اتفاق‌هایی فراوان از دل شهرها سر بر می‌آورند و زندگی تک‌تک آدم‌هایشان را تحت تاثير قرار می‌دهند. اما روایت آدم‌ها از شهرهایشان گاه دریچه‌ای می‌شود به فهم تاريخ و فرهنگ و بافت و حوادث آن شهر. این مطلب بی‌کاغذ اطراف، روایتی از زاهدان است؛ شهری به حاشیه رانده‌شده که خیلی‌ها چیز زیادی درباره‌اش نمی‌دانند. یاسین کیانی که خودش زاهدانی است و در این شهر زندگی می‌کند، در این روایت از نقل حادثه‌های تروریستی‌ای که گهگاه خبرشان را می‌شنویم فراتر رفته و به علل تاریخی و اجتماعی چنین حادثه‌هایی می‌پردازد. 

روایت آدم‌ها و حرفه‌شان

صنعت نشر در آینه‌ی هالیوود | تخته‌پرشی به جهان دیگر 

علاقه‌ی هالیوود به نمایش صنعت نشر کتاب در فیلم قدمتی طولانی دارد و رد این علاقه را در همه‌ی ژانرهای سینمایی می‌بینیم. اما تصویری که فیلم‌ها از صنعت نشر ترسیم می‌کنند همیشه دقیق و واقع‌گرا نیست. اسلون کرازلی در این مطلب بی‌کاغذ اطراف از تصورات اشتباه صنعت سینما درباره‌ی صنعت نشر می‌گوید.

روایت آدم‌ها و شهرهایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

روایتِ شهر | خواب پیاده‌روها، خواب مادرم 

حمید امجد نمایش‌نامه‌نویس، پژوهشگر و کارگردان تئاتر و سینما، در این مطلب بی‌کاغذ اطراف از گذرگاه‌های شهر نوشته است، از مسیری که میدان‌ها و پیاده‌روها طی کرده‌اند، و از دوره‌ای که شهر مثل یک مادرِ مهربان، همیشه حاضر بود و در دسترس.

روایت آدم‌ها و کلمه‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها, نامه‌نگاری

من هم نباشم، نامه آن‌جا هست 

بیشتر ما حالا به شیوه‌های ارتباطی سریع و آنی عادت کرده‌ایم و نامه نوشتن برایمان غریبه است. اما نامه‌نگاری، مخصوصاً در روزگاری که همه‌گیری جهانی کرونا میان ما و خیلی از آدم‌های عزیزمان فاصله انداخته، می‌تواند دریچه‌ای به لذت‌هایی تازه و کم‌نظیر باشد. در این مطلب بی‌کاغذ اطراف، جکی پالزین از روابط پربار و صمیمانه‌ای می‌گوید که نامه‌نگاری‌های خوب برای آدم‌ها ایجاد می‌کنند، آن هم در زمانه‌ای که دیگر بیشتر تعامل‌ها لحظه‌ای و بدون فکر رخ می‌دهند.

روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها

وقتی کتاب‌ها وطنت می‌شوند | روایتی از یک مهاجر عشق کتاب 

مهاجرت، آن هم از قاره‌ای به قاره‌ی دیگر، تجربه‌ی عجیب‌وغریبی است. بیشتر مهاجرها دل‌شان می‌خواد پیوندشان با وطن قطع نشود و هر کدام به شکلی برای حفظ این پیوند می‌کوشند؛ با انبوه زعفران و شوید و پسته در چمدان‌هایشان، با اصرار بر رفت‌وآمد با مهاجرهای هم‌وطن، با پایبندی به آداب و رسوم آبا و اجدادی، و با شیوه‌های متعدد دیگر. در این مطلب بی‌کاغذ اطراف، یک مهاجر عشقِ کتاب از چنین تلاشی می‌گوید؛ از چمدانی پر از کتاب که حال‌وهوای خانه را برایش دارد.

روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها

آن قدمِ بی‌قرارِ اول | ماجراجویان بزرگ و درس‌هایشان 

بعضی کتاب‌ها چیزی به ما می‌دهند که در کتاب‌های دیگر پیدایش نمی‌کنیم. یک جور میل، اشتیاق یا شورِ دست‌به‌کار شدن، تغییر کردن، دگرگون شدن. ماجراجویان بزرگ هم برای خیلی از خواننده‌هایش چنین کتابی است. در این مطلب بی‌کاغذ اطراف، معصومه توکلی از تجربه‌ی خواندن این کتاب نوشته و از شوری که می‌تواند به جانِ خواننده بیندازد.

روایت آدم‌ها و حرفه‌شان, زندگی‌نگاره‌ها

گِرایوِ دی، گوشه‌ی عکس‌های عروسی | خاطرات یک عکاس و فیلم‌بردار 

مغازه‌های عکاسی و فیلم‌برداری سابق اغلب‌شان دکان‌هایی بودند با سقف‌هایی کوتاه و کُنجی که منفذی داشت به آتلیه‌ای تاریک که دهنه‌ی غار نموری را تداعی می‌کرد. کنار این‌ها یا از مجالس عروسی فیلم می‌گرفتند تا کارت پِرس می‌کردند یا عکس بُرش می‌دادند و یا در نهایت، آبشار ماتی را می‌انداختند توی بک‌گراند عکس‌ها. تا یکی‌دو دهه‌ قبل، تصویر ما از فیلم‌بردار مجلسِ عروسی کسی بود که باید دوربین بزرگ و سنگین را می‌گذاشت روی شانه‌اش، سه ‌ساعت تمام از ‌جمعیت در حال رقص فیلم‌برداری می‌کرد، و نهایتاً برای تعویض زاویه‌ی دوربین سَر از پشت‌بام مستراح حیاط درمی‌آورد یا آویزان عَلَمی گاز و نرده‌های پنجره‌ی همسایه می‌شد. جلال حاجی‌زاده که حالا یک مدیر هنری باسابقه است، سال‌های جوانی‌اش در مغازه‌ی عکاسی پدرش در یکی از محروم‌ترین مناطق شهر مشهد به‌ عنوان فیلم‌بردار مشغول ‌کار بوده. این مطلب بی‌کاغذ اطراف، روایتی است از او درباره‌ی تجربه‌ی عکاسی و فیلم‌برداری مجالس عروسی اواخر دهه‌ی 1370 و اوایل دهه‌ی 1380.

داستان در سیاست, درباره‌ی روایت‌های داستانی, روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, روایت مصور

به روایت ادوارد سعید: جو ساکو، تصویرگر زندگی در فلسطین 

مجموعه‌ی کمیک‌ فلسطینِ جو ساکو از معروف‌ترین کتاب‌های مصوری است که با موضوع فلسطین سروکار دارند. اثر ساکو درباره‌ی فلسطین، هم از منظر سیاسی و هم از منظر هنری، اصالتی خارق‌العاده دارد؛ به تعبیر ادوارد سعید، نظریه‌پرداز ادبی و فعال سیاسی فلسطینی، «اثری بی‌شباهت به…

روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها

زن، مرد، کتاب | وقتی دو کتابخانه یکی می‌شوند 

همه‌ی کتابخوان‌ها عاشق کتاب‌اند اما رفتار همه‌ی عاشق‌ها با معشوق‌هایشان مثل هم نیست. به همین خاطر است  که از وضع ظاهری کتاب‌ها، شکل و شمایل کتابخانه، یادداشت‌های صفحه‌ی اول و تاخورده بودن یا نبودن گوشه‌ی برگه‌های کتاب‌ها می‌شود خیلی چیزها درباره‌ی صاحب‌شان فهمید. گاهی هم دست روزگار دو جور کتاب‌دوستِ کاملاً متفاوت را می‌برد زیر یک سقف. آن‌ وقت کتاب و کتابخانه و کتاب خریدن هم می‌شود عرصه‌ی دیگری برای کشمکش‌های ریز و درشت.

شفیعی کدکنی فرخی یزدی روایت کتابخوانی
روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

روایت محمدرضا شفیعی کدکنی از آشنایی‌اش با دیوان فرخی یزدی 

«این مصاحبه در شهر فرانکفورت در آلمان در بهار 1369 انجام گرفته و این در سفری بود که به همراه زنده‌یاد مهدی اخوان ثالث به آن بلاد رفتیم برای شرکت در یک کنگره‌ی شعر، در خانه فرهنگ جهان haus der kulturen welt در برلین.» آنچه در ادامه می‌خوانید پاسخ شفیعی کدکنی به دو سؤال از او درباره‌ی اولین تجربه‌های شعری است. سؤالی که پاسخ آن روایتی خواندنی است از شفیعی کدکنی و کتاب‌ تأثیرگذار دوره‌ی نوجوانی‌اش.

زندگی‌نگاره‌ها

و الا دیگر چه بهانه دارند که آبله اطفال را نمی‌کوبند؟ 

شکوفه دومین نشریه‌ی زنان ایرانی است. دوهفته‌نامه‌ای که از سال 1292 خورشیدی، زمان سلطنت احمدشاه قاجار، به همت مریم عمید (مزین‌السلطنه) منتشر می‌شد. در توضیح آن آمده «روزنامه‌ای است، اخلاقی، ادبی، حفظ‌الصحه اطفال، خانه‌داری، بچه‌داری، مسلک مستقیمش تربیت دوشیزگان و تصفیه اخلاق زنان، راجع به مدارس نسوان» و آنچه که از چهار سال انتشار آن باقی مانده هم همین را نشان می‌دهد. تلاش برای آگاهی و سوادآموزی زنان و اصلاح سبک زندگی و رفتار آن‌ها بخش عمده‌ای از مطالب شکوفه است. متن زیر با توجه به فراگیری بیماری آبله، شایعات زیاد و بی‌اعتمادی مردم به آبله‌کوبی در شماره‌ی چهارم/ سال سوم این نشریه منتشر شده است؛ اتفاقاتی که اگرچه بیش از صد سال قبل رخ داده، اما بی‌شباهت با وضعیت فعلی شیوع کرونا و بحث واکسیناسیون عمومی نیست.

فلسطین مرید برغوثی قاسم فتحی
روایت آدم‌ها و شهرهایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

روایت مرید برغوثی شاعر فلسطینی از کشوری که نیست 

مُرید برغوثی شاعر و نویسنده‌ی مطرح اهل فلسطین چهار سال از «کشور اسرائیل» بزرگ‌تر بود اما بابت جایی که در آن به ‌دنیا آمده بود، همچون دیگر هم‌وطنانش، رنج‌های ریزودرشتِ زیادی متحمل شد. او که اوایل سال 2021 درگذشت، در این روایت، از وضعی حرف می‌زند که ظاهراً فقط فلسطینی‌ها با آن مواجه می‌شوند؛ این‌که هیچ‌جا محل تولد آن‌ها را به‌رسمیت نمی‌شناسد و با این‌که همه می‌دانند فلسطین کجاست ولی این‌ نام به‌طور رسمی در هیچ‌جا، حتی در شبکه‌های اجتماعی، به‌خاطر مناسباتِ آلوده‌ی سیاسی و زبانی به کار نمی‌رود.

لنگرگاهی در شن روان کتاب سوگ گذر از سوگ غم اندوه جستار یادداشت
روایت آدم‌ها و رنج‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها

یادداشت‌های سوگ | برشی از کتاب لنگرگاهی در شن روان 

همه‌گیری جهانی کرونا چیزهای زیادی را تغییر داد، از روال روزمره‌ی زندگی گرفته تا آداب و مناسکِ سوگ و شادی جمعی. آن‌هایی که در ‏این دوره سوگوار شده‌اند شکل جدیدی از سوگ را تجربه کرده‌اند و می‌کنند: سوگواری در خلوت و دور از جمعِ خانواده و دوستان. چیماماندا ‏انگزی آدیچی هم در همین دوره پدرش را از دست داد و این مطلب بی‌کاغذ اطراف، که برش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید، روایتی‌ست ‏از تجربه‌ی سوگواری او در جهانِ کرونازده. نشر اطراف‎ ‎به‌زودی ترجمه‌ی کامل این جستار را در کنار جستارهایی دیگر در کتاب لنگرگاهی ‏در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ منتشر خواهد کرد‎.‎

روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان

در ستایش آلیس مونرو | نجات جهان با داستان 

بیشتر ما نویسنده یا نویسندگان محبوبی داریم که به نظرمان یک سروگردن از بقیه‌ی نویسندگان بالاتر ایستاده‌اند و برای انتخاب خود هم قطعاً دلایلی داریم. این مطلب بی‌کاغذ اطراف برش‌هایی‌ست از کتاب درد که کسی را نمی‌کشد (مجموعه‌ی جستار روایی، نشر اطراف) و جاناتان فرنزن در آن دلایل خود را برای علاقه و احترام کم‌نظیرش به داستان‌های ‌کوتاه آلیس مونرو شرح داده و از لذت داستان‌گویی، هنر تعلیق، همذات‌پنداری نجات‌بخش و مهارت‌های مونرو در نوشتن داستان کوتاه گفته است.

روایت آدم‌ها و بچه‌هایشان, روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان

خوشبختانه کجاست؟ | کتاب خواندن دخترم 

کتاب خواندن برای بچه‌ها جزئی از برنامه‌ی روزانه‌ی خیلی از پدرها و مادرهاست اما کتاب کودک دقیقاً یعنی چه؟ چیزی که قصه‌های کودکانه را از ادبیات غیرکودکانه متمایز می‌کند چیست؟ ریوکا گالچن که پس از مادر شدنش ادبیات را از منظری متفاوت می‌بیند در این مطلب بی‌کاغذ اطراف سراغ همین موضوع رفته است.

روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها

به روایت یک کرم کتاب ‏| مردن با کتاب‌ها 

کتاب خواندن پای ثابت همه‌ی مراحل زندگی آدم‌های کرم کتاب است. فرقی نمی‌کند در گیرودار چه اتفاقی‌اند، هر جور شده وقتی برای کتاب خواندن پیدا می‌کنند. اما مگر مرگ هم مرحله‌ای از زندگی نیست؟ برای یک کرم کتاب، مرگ هم با کتاب خواندن تنیده می‌شود. این مطلب بی‌کاغذ اطراف روایتی‌ست از یک کرم کتاب.

روایت آدم‌ها و حرفه‌شان, زندگی‌نگاره‌ها

آخرش خوب تموم می‌شه؟ | روزمره‌های تلخ و شیرین کتابفروشی 

کتابفروشی از آن شغل‌هایی‌ست که خیلی‌ها آرزو دارند روزی تجربه‌اش کنند، شاید به این دلیل که از سختی‌هایش چندان خبر ندارند. در این روایت بی‌کاغذ اطراف، پونه بریرانی از روزمره‌های کتابفروشی می‌گوید، با همه‌ی تلخی‌ها و شیرینی‌هایش.

روایت آدم‌ها و حرفه‌شان, روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها

فیل در کتابخانه | روایت یک کتابدار 

برای خیلی‌ها کتابدار یعنی کسی که کتاب امانت می‌دهد. فقط همین. اما کتابداری یکی از آن کارهایی‌ست که گاهی، دست‌کم برای بعضی از کتابدارها، فقط شغل نیست، خودِ زندگی‌ست. مریم گریوانیِ کتابدار در این مطلب از حرفه‌اش می‌گوید و از جایی که در زندگی‌اش دارد.

داستان در بازاریابی, داستان در کسب‌وکار, روایت آدم‌ها و حرفه‌شان

در باب «استوری‌تلینگ» استارت‌آپی | برشی از کتاب استیو جابز غلط کرد با تو 

قصه‌گویی یا (به قول استارت‌آپی‌ها) «استوری‌تلینگ» از ارکان کمپین‌های تبلیغاتی‌ست و دست‌اندرکاران تبلیغات و بازاریابی تأکید زیادی روی آن دارند. اما تقریباً از هر کدام‌شان بخواهید درباره‌اش توضیح بدهند، غیر از تعریف واژه، چیز بیشتری نمی‌دانند. این مطلب بی‌کاغذ اطراف برشی‌ست از کتاب استیو جابز غلط کرد با تو؛ روایتی از وضع «استوری‌تلینگ» در اکوسیستم استارت‌آپیِ ما.

روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان

کتاب با پرتقال درهم بود | قصه‌های یک کتابخانه 

‏ کتابخانه‌ی آیت‌الله مرعشی نجفی در قم یکی از بزرگ‌ترین کتابخانه‌های ایران است و گنجینه‌ای از کتاب‌های نفیس و کهن را در خود جای داده ‏است. قصه‌ی پیدا کردن و خریدن و یک‌جا جمع کردن این کتاب‌ها قصه‌ی پرماجرایی‌ست. سید محمد مرعشی، فرزند آیت‌الله مرعشی نجفی، در این ‏مطلب کمی از سختی‌ها و شیرینی‌های این تلاش چنددهه‌ای می‌گوید.‏

روایت آدم‌ها و بچه‌هایشان

مومیایی‌ها | من، دخترم و مرگ 

توضیح مرگ، مخصوصاً مرگ آدم‌های آشنا، برای بچه‌ها از آن کارهای سختی‌ست که بیشتر پدرها و مادرها را می‌ترساند. این مطلب بی‌کاغذ اطراف روایتی‌ست از مواجهه‌ی ریوکا گالچن با معنا و مفهوم «مرگ» در ذهنِ دختر خردسالش.

روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان

جادوی کتاب | نامه‌هایی به خواننده‌ی جوان ‏ 

نامه‌هایی که این‌جا می‌خوانید از میان نامه‌های منتشرشده در کتاب شتابِ بودن: نامه‌هایی به خواننده‌ی جوان انتخاب شده‌اند. این نامه‌ها را بعضی از سرشناس‌ترین شخصیت‌های حوزه‌ی علم و فرهنگ و اندیشه ــ‌نویسنده‌ها، هنرمندان، دانشمندان، کارآفرینان و فیلسوفان‌ــ برای کودکان و نوجوانان کتاب‌خوان نوشته‌اند و ماریا پوپوا گردآوری‌شان کرده است. مضمونی که مثل نخ تسبیح همه‌ی این نامه‌ها را به هم وصل می‌کند عشق به کتاب و کتاب‌خوانی‌ست و خواندن این نامه‌ها برای بزرگسالان عاشق کتاب هم خالی از لطف نیست.

دسته‌بندی نشده, روایت آدم‌ها و سفرهایشان, مجله‌ی ادبیات مستند

خرده‌روایت‌هایی از سفر | مقصد: زمین 

نیکوس هاجیکاستیس که سال 2003 میان‌سالی شغلش را رها کرد تا دور دنیا سفر کند در رشته‌ی فیزیک تحصیل کرده و بیش از یک دهه مدیر بزرگ‌ترین گروه رسانه‌ای زادگاهش، قبرس، بوده است. ابتدا قرار بود ۹۸ هفته‌ در سفر باشد اما سفرش ۳۳۹ هفته، یعنی شش سال و نیم، طول کشید و حاصل این سفرِ اودیسه‌وار کتابی با عنوان مقصد زمین: فلسفه‌ی سفر از دید یک جهانگرد شد. این‌جا گزیده‌ای از روایت‌های جذاب او از سفرش را می‌خوانید. این کتاب در دست ترجمه است.

کرونا و کتابخوانی قاسم فتحی ناصر گلپسند
روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

فروپاشی در قطع وزیری | روایتی از قرنطینه‌ی خانگی یک عشق کتاب 

تعلّق جنون‌آمیز و افراطی به هرچیزی مستعد ساخت مایه‌ی شرّ و ناخوشی در زندگی‌ است، فرو رفتن به انتهای گودال سرزنش‎‌ها و تحقیرها و ناکامی‌ها. از نظر ناظر بیرونی که علاقه‌ی مشترکی به کتاب ندارد، تعلّق و وابستگی به کتاب را می‌توان سرلیست این شر نامید. علاقه‌ای که به ‌نظر خیلی‌ها نه عایدی دارد و نه آینده‌ای و حالا دیگر خیلی‌ هم دِمُده و عقب‌‎افتاده جلوه می‌کند. کتاب‌ها بعد از مدتی، به‌خصوص در زندگی زناشویی، ماندگاری اجناس لوکس و زیبا و دوست‌داشتنی را از دست می‌دهند و در قامت هیولا ظاهر می‌شوند. زندگی برای یک‌طرف هیجان‌انگیز و برای دیگری ملال‌آور می‌شود. این مطلب بی‌کاغذ اطراف روایتی است از روزهای قرنطینه‌ی یک عاشق کتاب، که با قرنطینه‌ی خانگی بقیه فرق دارد.

داستان در عکاسی, قصه‌گویی و حوزه‌های مختلف, مجله‌ی ادبیات مستند

عکس در مقام روایت | از بازنمایی تا بازآفرینی 

گرچه خیلی‌ها عکس را آینه‌‌ای بی‌طرف برای بازنماییِ واقعیت تصور می‌کنند، تحلیل این مدیوم از منظر روایت‌شناسانه چنین تصوری را رد می‌کند. در واقع، عکاس هنگام عکس گرفتن تصمیم‌هایی که درباره‌ی قاب‌بندی، فاصله‌ی دوربین از سوژه، زاویه‌ی عکس و جزئیات نورپردازی می‌گیرد که همگی دلالت‌های گوناگون ایدئولوژیک و گفتمانی دارند و به واسطه‌ی این دلالت‌ها روایتی ضمنی می‌آفرینند. به عبارت دیگر، عکاس در نقش راوی ظاهر می‌شود و با عکسی که پیش چشم‌مان می‌گذارد روایتی از واقعیت عرضه می‌کند که بر نظام ارزشی خاصی استوار است. در جهانی که مدام تصویری‌تر می‌شود، توجه به این ماهیت روایی عکس زمینه را برای فهم بهتر فرهنگ معاصر فراهم می‌کند.

جستار ‌های زندگی روزمره, دسته‌بندی نشده, روایت آدم‌ها و شهرهایشان

دیدار اتفاقی با دوست خیالی | نظریه‌ای در باب سرشلوغی ‏ 

سرشلوغی و وقت نداشتن حالا یکی از شاخصه‌های زندگی شهری مدرن شده. اما این سرشلوغی همیشگی و تمام‌نشدنی از کِی و از کجا به ‏زندگی ما آمده؟ آدام گاپنیک در جستار «دیدار اتفاقی با دوست خیالی» سراغ همین موضوع رفته و آنچه در ادامه می‌خوانید برشی‌ست از همین ‏جستار. ‏

کرونا تاوان ابهام
جستار روایی, جستار ‌های زندگی روزمره, روایت آدم‌ها و رنج‌هایشان

تاوان ابهام | کرونا و ناهماهنگی شناختی 

همه‌گیری کویدـ‌19 یا همان کرونا شکل و شمایل زندگی همه‌ی مردم جهان را تغییر داده است. علاوه بر جنبه‌های اقتصادی و مادی بحران، ‏روابط انسانی و اجتماعی که زمانی تسکینی برای خیلی از دردهای ما بوده‌اند، بنا به ضرورت، محدودتر شده‌اند و همین موضوع به نوعی ‏ناهماهنگیِ شناختیِ جمعی انجامیده است. النور مورگان، روانشناس انگلیسی، در این جستار سراغ همین موضوع رفته و گرچه نگاهش عمدتاً ‏بر نمونه‌ی خاص همه‌گیری کرونا در انگلستان و ناکارآمدی دولت این کشور در مواجهه با این بحران متمرکز است، خواندنش خالی از لطف ‏نیست. ‏

روایت آدم‌ها و حرفه‌شان, روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره

بُرد همیشه از آن زندگی‌ست ‍| قهرمان‌ها و عادی‌ها در کتاب‌فروشی 

خیلی از ما در برهه‌ای از زندگی‌مان خیال باز کردن یک کتاب‌فروشی را در سر پرورانده‌ایم و با رؤیای آن زندگی کرده‌ایم. آناتول برویارد هم در شب‌های ‏سردِ یوکوهاما به کتاب‌هایی فکر می‌کند که مثل قوم‌وخویشی که آن‌ها را هرگز ندیده وهم‌انگیز و خیال‌انگیزند. او در متن پیشِ‌ رو از زندگی و ادبیات ‏می‌گوید و از کتاب‌فروشی‌ای که این دو را به هم پیوند می‌دهد‎.‎

روایت آدم‌ها و بازی‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

مرثیه‌ای برای المعلم یا چطور می‌توان از Assassin’s Creed شکست خورد؟ 

  دسته‌ی کنسول را که دستت ‌می‌گیری و قهرمانِ روایت را کنترل می‌کنی، سفر قهرمان می‌شود سفر تو و موانع و کشمکش‌های راه را پا به پایش تجربه می‌کنی. این همذات‌پنداریِ عمیقْ بازی رایانه‌ای را یکی از قدرت‌مند ترین رسانه‌های روایت می‌کند. این نوشته روایتی از همین تجربه است؛ روایت شخصیِ کسی ‌که ماه‌ها با ‌قصه‌ی یک بازی کامپیوتری درگیر می‌شود.

نقشه هایی برای گم شدن a field guide to getting lost ربکا سولنیت ربه کا سولنیت نیما مهدیزاده اشرفی نیما م. اشرفی نشر اطراف جستار روایی مجموعه جستار انتشارات اطراف جستارهایی درباره طبیعت نقد ادبی جستار فلسفی خاطره پردازی ربکا سالنیت
پربازدیدترین‌های بی‌کاغذ, مجله‌ی ادبیات مستند

معرفی آثار هنری مطرح‌شده در کتاب “نقشه‌هایی برای گم شدن” 

ربکا سولنیت در مجموعه جستار نقشه‌هایی برای گم شدن (۲۰۰۵) به آثار متعددی اشاره می‌کند که در ادامه نمونه‌ای از آن‌ها را مشاهده می‌کنید.

عکس های آفتابی برایان ساندرز بریان سندرز سفرنامه اربعین پیاده روی کربلا روایت مستند سفرنامه کانادایی به عراق
روایت آدم‌ها و باورهایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

نشانه‌ای‎ ‎آفتابی برای‎ ‎سرزمین‌های‎ ‎ابری | روایتی از پیاده‌روی اربعین 

شهریور 97، یک روز پشت میز کارم در ایمیل‌ها دنبال عکسی با کلیدواژه‌ی اربعین می‌گشتم که به ایمیل خوانده‌نشده‌ی یک سایت گردشگری برخوردم. درخواست یک دانشجوی مطالعات سیاسی دانشگاهی معروف در کانادا بود برای پیدا کردن همسفر پیاده‌روی اربعین. فکر کردم که این راه را من همیشه با همراهانی شبیه خودم رفته‌ام و این می‌تواند فرصت خوبی برای درک نگاهی بیرونی به این رویداد باشد. درجا اعلام کردم که با تسلطم به عربی و انگلیسی می‌توانم کمکت باشم. آنچه این‌جا نوشته‌ام روایتی است از همراهی شش‌روزه‌ی من و دوستم کمیل با برایان ساندرز کانادایی در سفر اربعین. نگاه‌های بیرونی و همراه‌شدن با کسی که لزوماً با پیشینه و تعصب شیعی بزرگ نشده است یک بار دیگر عیار ارزش‌هایی را که به آن‌ها خو کرده‌ایم نشان‌مان می‌دهند و از آن سو،‌ راه را برای انتقال واضح‌تر پیام امام شهید هموار می‌کنند.

روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

ساکن شهری که کتابخانه‌اش من را می شناسد 

آدم‌هایی که دائم به کتابخانه می‌روند بعد از مدتی با کتابدارها، با اعضای همیشگی، با همسایه‌ها و مغازه‌دارهای اطرافش عیاق می‌شوند. قرارومدارهایشان از آن به بعد آن‌جا متمرکز می‌شود و دیگر همه می‌دانند باید کجا پیدایشان کنند. کم‌کم گوشه‌های دنج کتابخانه را پاتوق خودشان می‌کنند. روایت زیر تعلّق‌خاطر و تأملات یکی از همین اعضای کهنه‌کار و ثابت کتابخانه است که جزئیاتی مثل برگه‌ی یادآوری کتاب‌ها او را به خیالاتِ مختلفی کشانده است.

ربه‌کا سولنیت آبی دوردست ربکا سولنیت جستار روایی انتشارات اطراف نیما م. اشرفی
جستار ‌های زندگی روزمره, مجله‌ی ادبیات مستند

آبی دوردست | بازنماییِ حسرت و اشتیاق در هنر 

ربکا سولنیت از رنگ آبی دوردست چشم‌اندازهای طبیعی و بازنمایی‌اش در آثار هنری به حس اشتیاق و حسرت انسانی پل می‌زند؛ حسی که شاید جزء ذاتی وضعیت انسانی باشد.

استارت‌آپ روایت کسب و کار خاطرات شغلی حباب استارت‌آپ دن لیونز Disrupted: My Misadventure in the Start-Up Bubble by Dan Lyons
روایت آدم‌ها و حرفه‌شان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

مصائب من در حباب استارت‌آپ | پیش‌گفتار نویسنده 

اسطوره و اسطوره‌سازی در سیلیکون‌ولی خیلی رایج است. این متن را نوشتم تا دید واقع‌بینانه‌تری از زندگی درونِ یک استارت‌آپ «تک‌شاخ» ارائه دهم و اسطوره‌های عامه‌پسندی را که در مورد کارآفرین‌های قهرمان وجود دارد بر هم بزنم. رهبران «هاب‌اسپات» قهرمان نبودند، بلکه یک مشت فروشنده و بازاریاب شارلاتان بودند که قصه‌ی خوبی درباره‌ی فناوریِ انقلابیِ جادویی سر هم کردند و با فروش سهام شرکتی که هنوز هم هیچ سودی نداشته، ثروتمند شدند.

امین شیرپور روایت خدمت سربازی خاطرات سربازی
روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

از کتاب‌ها معاف نمی‌شویم 

خوره‌ی کتاب‌ها و کتابخوان‌های اصیل همیشه راهی برای همراه بردن کتاب‌ها و جادادنش در کوله و جیب پیدا می‌کنند ولی موقعیت‌هایی هست که هیچ کاری‌اش نمی‌شود کرد و سربازی حتماً از سخت‌ترینِ این موقعیت‌هاست. روایت امین شیرپور از زنده ماندن کتاب‌ها در پادگان سنندج شاید خاطره‌ی خیلی‌های دیگر هم باشد.

A Field Guide to Getting Lost Rebecca Solnit آبی بین‌المللی کلن ایو کلن جستار روایی ربکا سولنیت روایت غیرداستانی نقشه‌هایی برای گم شدن نیما م. اشرفی
پربازدیدترین‌های بی‌کاغذ, مجله‌ی ادبیات مستند

خیز ایو کلن به سوی خلأ | اولین قدم برای لمس آسمان 

ایو کلن یکی از آن هنرمندان مناقشه‌انگیز بود و هست؛ بلندپرواز، عارف‌مسلک، بازیگوش و گاهی هم کج‌خلق. زندگی کوتاهش پر بود از تجربه‌هایی که به جنون تنه می‌زدند و ریسمانی که این تجربه‌ها را، مثل دانه‌های تسبیح، به هم وصل می‌کرد عشقش به آسمان و…

رمان پسر رولد دال مزغبه
روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

تصویر خانواده‌ام در آینه‌ی کتاب رولد دال 

مهاجرت تجربه‌ای بسیار شخصی و شاید به شکلی تناقض‌آمیز، بسیار مشترک است. بسرات مزغبه در این جستار شرح می‌دهد که چگونه طنین درد فراق و نیاز به تعلّقی را که در نقش دخترکی سیاه‌پوست و دور از وطن حس کرده، در کتاب پسر رولد دال…

مادرانگی امیلی امرایی سوزان سانتاگ و پسرش انتشارات اطراف هقته چهل و چند مادری، روایت مادری، امیلی امرایی، جستار شخصی، جستار روایی، روایت آدم‌ها و بچه‌هایشان
روایت آدم‌ها و بچه‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

من و مُف دماغ پسر خانم سونتاگ 

مادرانگی برای زن‌های شاغل، علاوه بر همه‌ی دغدغه‌های معمول بچه‌داری، با دغدغه‌ی دیگری هم همراه است: چطور بین انتظارات جامعه و وظایفی که بر دوش «مادر» می‌گذارد و الزامات کار حرفه‌ای تعادل ایجاد کنم؟ برای زن‌هایی که کار خلاقه می‌کنند، وضع پیچیده‌تر هم می‌شود. امیلی امرایی، نویسنده و مترجم، این‌جا از تجربه‌ی بندبازی خودش میان این دو نقش می‌گوید.

ایتالو کالوینو ویلیام ویور روایت مترجم
روایت آدم‌ها و حرفه‌شان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

کالوینو به روایت مترجمش 

نمی‌خواهم بگویم ایتالو کالوینو نمی‌توانست صمیمی بشود. جدا از سکوت‌هایش، خنده‌هایش را هم یادم هست، که اغلب به خاطر اتفاقی که در کار مشترک‌مان می‌افتاد پیش می‌آمد. یادم هست یک بار کالوینو هدیه‌ای بهم داد، یک کتاب نفیس کوچک درباره‌ی یکی از نقاشی‌های لورنزو لوتو از جرومِ قدیس که تازگی بازیابی شده بود. داخل کتاب کالوینو با خط خودش برایم نوشته بود: «برای بیل، مترجمِ قدیس.»

نفیسه مرشدزاده پیرمرد خواب شیرها را می‌دید پایان داستان پایان‌بندی قصه‌ها
روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

پیرمرد خواب شیرها را می‌دید 

قصه‌های خوب چطور تمام می‌شوند؟ نویسنده نقطه را کجا می‌گذارد؟ از کجا می‌فهمد دیگر به مقصد رسیده؟ نفیسه مرشدزاده از پایان روایت‌های خوب می‌گوید؛ پایانی که شاید باید بازِ باز باشد، چون روایت‌های خوب مدام باید بروند جلو. ده‌‌تایی کتاب گرفته‌‌ام، امانت در سالن. کتاب‌‌‌ها…

روایت آدم‌ها و باورهایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

به نیابتِ کربلایی محمد‌رحیم | روایت شادروان روح‌الله رجایی از سفر کربلا 

بابابزرگم کربلایی محمدرحیم، اگر کشاورز ساده‌ای نبود، داستان‌نویس مشهوری می‌شد بس که هر اتفاقی را دقیق و جذاب تعریف می‌کرد. قهارترین داستان‌گویی بود که در عمرم دیده‌ام. نقل شاهنامه را طوری برایمان می‌گفت که انگار خودش کنار رستم شمشیر زده و پابه‌پایش جنگیده است. شب‌نشینی‌های روستای اَسفاد به شاهنامه‌خوانیِ او می‌گذشت. در قصه آن‌قدر فرو می‌رفت که وقت کفن پوشیدن سیاوش قطره‌ی اشکش هم می‌ریخت. تن صدا، انتخاب کلمات، حالت چهره، حرکت دست‌ها و تمام شگرد‌های روایت‌گری‌ را گمانم به ارث برده بود. محمدرحیم قصه‌گویِ مادرزاد بود اما من میان تمام حکایت‌هایش، عاشق خاطراتش از سفرهای چندباره به کربلا بودم. جوری با جزئیات تعریف‌شان می‌کرد که می‌توانستم لحظه به لحظه‌ی سفرش را پیش چشمم ببینم.