بلاگ, مرور کتاب, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

خداحافظ چارلی راویولی عزیز! | یادداشتی بر «دیدار اتفاقی با دوست خیالی» 

فکر می‌کنم بتوان با کتاب «دیدار اتفاقی با دوست خیالی» از دل هر ماجرایی، به نگاه جدیدی رسید. جستارهای گاپنیک، با همه‌ی تنوع و وسعتِ موضوعی‌شان، عموماً در یک مضمون اشتراک دارند: دغدغه‌ها، ترس‌ها و اضطراب‌های برآمده از زندگی شهری مدرن، و البته گیر نکردن در این ترس‌ها و اضطراب‌ها و بی‌واهمه دوباره نگاه کردن به آن‌ها.

مرور کتاب, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

ناکجاهای پرواز فکر | یادداشتی بر کتاب «نزدیک ایده» 

نویسندگان جستارهای کتاب «نزدیک ایده» با بیانی نسبتاً ساده، گاهی بسیار شخصی، انتقادی و خیلی وقت‌ها طنزآمیز پرسش‌هایی درباره‌ی ارتباط میان مکان‌ مادیِ ما و مکان شکل‌گیری و درهم‌آمیزی ایده‌ها و خیالات ذهنی‌مان مطرح می‌کنند و مضامینی تازه و تصویری نو از جهان و دیگران و خود ما پیش چشم‌مان می‌گذارند. آن‌ها بارها و به شیوه‌‌های مختلف ما را با چند پرسش مهم مواجه می‌کنند: مکان‌های الهام‌بخش پرواز فکر چگونه‌اند؟ چه فضاها و چه مکان‌هایی بسترِ تفکر خلاق می‌شوند؟ چه ارتباطی میان مکان‌ مادی و ایده‌های ذهنی ما وجود دارد؟ آیا اصلاً چنین ارتباطی همیشه وجود دارد یا ماجرا، بسته به شخص تجربه‌کننده، فرق می‌کند؟

گزارش نشست, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

کارخانه‌ی شهر ما | گزارش ویدیویی نشست رونمایی کتاب «خاک کارخانه» در بهشهر 

چهاردهم دی ماه، در عصری مه‌گرفته و زمستانی، نشست «کارخانه‌ی شهر ما» به مناسبت انتشار کتاب خاک کارخانه در دانشگاه علم و فناوری مازندران برگزار شد. در این نشست که شیوا خادمی، نویسنده و عکاس کتاب، تعدادی از چهره‌های فرهنگی مازندران، و جمعی دیگر از دوستان و همراهان نشر اطراف هم جزو مهمانانش بودند، گروهی از کارگران قدیمی کارخانه که قصه‌هایشان در کتاب خاک کارخانه ثبت شده هم حضور داشتند.

بلاگ, مرور کتاب, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

کالبدی برای ارواح سرگردان | یادداشتی بر کتاب «خاک کارخانه» 

خاک کارخانه از ابتدا گره‌هایی می‌گذارد و نوید گره‌هایی را می‌دهد که قرار است در این پارچه (چیت) پیداشان کنیم. البته همه‌ی گره‌ها را باز نمی‌کند (و چنین ادعایی هم ندارد). در واقع، شما باید با دیدن تکه‌ای از این پارچه، خودتان بقیه‌اش را تصور کنید. در خاک کارخانه با جای خالی بعضی از قطعات پازل نهایی هم مواجه می‌شویم. خاصیت چنین متن‌هایی همین است. این‌ها ناداستان هستند؛ قصه‌هایی با ساختاری منسجم که در آن حفره‌هایی هم وجود دارد، قطعاتی ناموجود. ناموجود بودن این قطعات هم جزو ساختار این نوع متون است. خواننده خودش باید با قطعاتی از قصه‌های دیگری که ارواح سرگردان درونش روایت می‌کنند، جای خالی ناموجودها را پر کند.

بلاگ, پرسش‌هایی از روایت, خودزندگی‌نامه, درباره‌ی روایت‌های داستانی, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, روایت و سینما, روایت و هنر, ...

بیوفیلم یا خودروایتگری سینمایی: بازنمایی «خودِ» مولف روی پرده‌ی سینما ‏ 

این روزها بسیاری از فیلم‌ها بر اساس آثار مکتوب خودروایتگر ساخته می‌شوند؛ فیلم‌هایی که می‌توان آن‌ها را بیوفیلم (Biopic)، فیلم خودزندگی‌نامه‌ای یا خودفیلم (Autopic) نامید. ساده و سرراست نمی‌شود گفت چه چیزی بعضی فیلم‌ها را خودزندگی‌نامه‌ای یا خودروایتگر می‌کند. شاید امضای فیلم‌ساز مؤلف یعنی سبک بصری ویژه‌ی او را بتوان عامل خود‌زندگی‌نامه‌ای فیلم در نظر گرفت. فیلم‌سازان مؤلفی چون فلینی، تروفو ، گدار، هرتزوگ و … با زیبایی‌شناسی مؤلفانه‌ی خاص خود سوبژکتیویته‌ای را در آثارشان ثبت و ضبط می‌کنند که نظیرش را در آثار دیگران نمی‌بینیم. در این مطلب بی‌کاغذ اطراف، که برش‌هایی است از کتاب ادبیات من، سراغ همین فیلم‌ها رفته‌ایم و شیوه‌های بازنمایی «خودِ» مؤلف در آن‌ها را بررسی کرده‌ایم.

بلاگ, جستار روایی, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

نویسنده و زبان مادری | جستاری از فابیو مورابیتو 

نویسنده‌ای که از زبانی به زبان دیگر کوچ کرده در زبان میزبان دنبال زبانی از آنِ خود می‌گردد؛ زبانی که به شکلی نمادین او را به طبیعی بودن زبان مادری، زبان بی‌لهجه، بازگردانَد. بنابراین در نظر چنین نویسنده‌ای «سبک» همه‌چیز است. البته برای نویسنده‌ای که به زبان مادری‌اش می‌نویسد هم مسئله‌ی سبک به رگ و ریشه مربوط می‌شود. اگر این‌طور نباشد، اصلاً نویسنده نیست. چون نویسنده صرفاً کسی نیست که می‌نویسد؛ کسی است که نوشتن برایش تنها شکل هویت شده است. با این حساب نویسنده‌ای که به زبان مادری‌اش می‌نویسد، می‌تواند به نویسنده‌ای که از زبانی به زبان دیگر کوچ کرده چنین بگوید: چیزی که تو را متمایز می‌کند نوشتن به زبانی دیگر نیست،‌ بلکه نویسنده بودن است، و وجه تمایز همه‌ی ما نویسندگان همین است که خود را نه به زبان خود، که به زبان دیگران بیان می‌کنیم.

بلاگ, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, مدرسه‌ی روایت, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

روایتگری زنانه در دوران معاصر | از خوراک‌نگاری تا روایتِ فاجعه 

روایتگری زنانه و خودروایتگری زنانه گرچه پدیده‌ی نوپایی نیست، در دوران معاصر به قالب‌های نوین و گوناگونی درآمده که سوژه‌ی خودزندگی‌نامه‌ایِ زنانه را در جایگاه‌هایی متفاوت می‌نشاند. «خود زنانه»ای که در این قالب‌ها جلوه‌گر می‌شود با آنچه در دوران پیشامدرن دیده‌ایم تفاوت دارد و راه‌های متفاوتی برای رخ‌نمایی پیدا می‌کند. زنان دوران معاصر ــ خواه سیاستمدارانی مثل هیلاری کلینتون و آنگلا مرکل و بی‌نظیر بوتو و خواه چهره‌های فرهنگی و ادبی‌ای مثل آذر نفیسی و آلیسیا پارتنوی و جون دیدیون ــ مدام روایت‌هایی نو از تجربه‌ی زنانگی عرضه می‌کنند. پیش از این، در مطلب «از حاشیه به متن؛ خودروایتگری زنانه در بستر تاریخ» درباره‌ی تاریخچه‌ی خودروایتگری و روایتگری زنانه در جهان غرب گفته‌ایم و در این مطلب سراغ قالب‌های جدیدتر و مدرن‌تر آن می‌رویم. برای مطالعه‌ی مفصل‌تر درباره‌ی این موضوع و آشنایی با بعضی از بهترین نمونه‌هایش پیشنهاد می‌کنیم به کتاب ادبیات من مراجعه کنید.

بلاگ, مرور کتاب, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

نقطه‌های نورانی زندگی | یادداشتی بر کتاب «خاک کارخانه»‏ 

«خاک کارخانه» همان‌طور که لابه‌لای حرف‌ها، غبارِ تصاویر کارخانه را پاک می‌کند، یادمان می‌آورد که تعطیلی کارخانه، تعطیلی کارخانه‌ها، فقط به اعداد و ارقام ختم نمی‌شود. ما با رویدادی انسانی طرفیم. لایه‌های پنهان‌تر و انسانی‌تری هم وجود دارند که باید واکاوی شوند، آسیب‌هایی وجود دارند که هیچ‌وقت شنیده و دیده نمی‌شوند، و خوشی‌هایی که برای همیشه از دست می‌روند. خوشی‌های جمعی، حلقه‌ی مفقوده‌ی این روزهای ما.

محل نگه‌داری کارت‌های ورود و خروج کارکنان کارخانه‌ی چیت‌سازی بهشهر، ۱۳۹۷. (عکاس: شیوا خادمی)
بلاگ, مجله‌ی ادبیات مستند, مستندنگاری, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

همه‌چیز زیر سر کارخانه بود | برشی از کتاب «خاک کارخانه» 

کارخانه‌ی چیت‌سازی بهشهر که اوایل دهه‌ی ۱۳۸۰ تعطیل شد زمانی قلب تپنده‌ی بهشهر و مناطق پیرامونی‌اش بود. چیت‌سازی چنان با زندگی مردم شهر پیوند خورده بود که خیلی‌ها برنامه‌ی روزمره‌شان را با صدای سوت کارخانه تنظیم می‌کردند. کتاب «خاک کارخانه» روایت ‏همین پیوند کار و آدم‌هاست؛ قصه‌ی زنان بافنده و ‏ریسنده‌ای که قوت زانوها و دست‌هاشان را در تار و پود پارچه‌ها تنیدند و مردانی که شبانه‌روز دستگاه‌ها را سرپا نگه داشتند.
شیوا خادمی، عکاس و پژوهشگر و نویسنده‌ی کتاب «خاک کارخانه»، سراغ همین آدم‌هایی رفته که با تعطیلی کارخانه، کاری را که شورمندانه دوست می‌داشته‌اند و جایی را که به آن‌ها هویت می‌داده، از دست داده‌اند و طعم فقدانی بزرگ را چشیده‌اند. حاصل تلاش پنج‌ساله‌ی او کتابی است چندوجهی که می‌شود آن را نمونه‌ای از تاریخ شفاهی، مستندنگاری کسب‌وکار، مستندنگاری اجتماعی، ادبیات بازماندگان، ثبت خاطره‌ی جمعی، و روایتگری زنانه دانست. در «خاک کارخانه» از دل خاطرات کاری کارگران کارخانه‌ی چیت‌سازی بهشهر، کلیت و فضایی شکل گرفته که نه تنها در تحلیل و ارزیابی تاریخ و مسیر کسب‌وکار در ایران به کار می‌آید، بلکه تصویری از پیوند ‏تنگاتنگِ فضای کار و مناسبات اجتماعی مردم شهر پیشِ چشم‌ می‌گذارد. آنچه در این مطلب بی‌کاغذ اطراف می‌خوانید، مقدمه‌ی این کتاب است. 

بلاگ, مرور کتاب, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

کتاب، قلبی در سینه‌ی دیگری | سولنیت از خلوت خواندن و نوشتن می‌گوید 

آن شیئی که کتاب می‌نامیم واقعاً کتاب نیست، بلکه ظرفیت بالقوه‌اش است، همانند صفحه‌ی نت موسیقی یا دانه‌ی گیاه. فقط حین خواندن است که کتاب به تمام‌ و کمال هستی می‌یابد؛ و آشیانه‌ی واقعی‌اش درون ذهن خواننده است، جایی که این سمفونی طنین‌انداز و آن دانه سبز می‌شود. کتاب قلبی است که تنها در سینه‌ی دیگری می‌تپد. من در کودکی مدام می‌خواندم و به‌ندرت حرف می‌زدم، چون احساس دوگانه‌ای به محاسنِ معاشرت، به خطرات مسخره شدن، تنبیه شدن یا رسوا شدن داشتم. تصور درک شدن و تشویق شدن، بازشناسیِ خودم در دیگری یا تصدیق شدن به ذهنم هم خطور نکرده بود و هیچ نمی‌دانستم که چیزی برای ارائه به دیگری نیز در خودم دارم. به همین خاطر کتاب می‌خواندم و کوهی از واژه‌ها را فرومی‌بردم و تا سال‌ها روزی یک رمان کودک و بعدها یک رمان بزرگسال، در هفته حدود هفت کتاب، را با ولع می‌بلعیدم؛ روزه‌ی سکوت گرفته بودم و دسته‌دسته کتاب از کتابخانه به خانه می‌آوردم.

بلاگ, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, مدرسه‌ی روایت, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

روایت اختلال روانی؛ ظرافت‌ها و تناقض‌ها 

یکی از مصداق‌های آشکار راوی ناموثقْ راوی روایت‌های اختلال روانی است. در این نوع روایت‌ها خود روایت سرشار از عدم قطعیت است و همواره با این پرسش مواجه می‌شویم که چقدر می‌توانیم به حرف‌های راوی اعتماد کنیم. روایت‌ اختلال روانی دو «من» متفاوت را مقابل هم قرار می‌دهد: منِ عاقل و منِ دیوانه. چنین روایت‌هایی با مقابل هم گذاشتن این دو «من» متفاوت، نشان می‌دهند که چگونه بخشی از هویت‌ ما برساخته‌ای اجتماعی است و کشمکش میان این «من»‌ها مرز میان مقولات مستند و ساختگی را بی‌ثبات می‌کند. در این مطلب، که با بهره‌گیری از کتاب ادبیات من؛ راهی به فهم خودزندگی‌نگاری و روایت‌های شخصی تدوین شده است، به بررسی روایت‌های اختلال روانی و مرور مثال‌هایی از این نوع روایت‌ها می‌پردازیم.

بلاگ, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

غرابت باشکوه یوکو تاوادا | از زبان ریوکا گالچن 

نوشته‌های تاوادا درباره‌ی… خب… سخت است که «چیستی»ای به نوشته‌های تاوادا نسبت دهیم. اما زبان و ادراک در نوشته‌های او همیشه مرکزی، غامض و پویاست. وجه مشخصه‌ی آثار یوکو تاوادا انطباق‌هایی است که مخاطب نمی‌داند با آن‌ها چه کند و دریافت‌هایی که شاید لازم باشد باورشان کرد یا نکرد. صدا و تجربه‌ی راوی غالباً به طریقی که برای خودش هم غریبه است تغییر شکل می‌دهد و همه‌چیز تسخیرشده ــ و اغلب تا حدی خنده‌دار ــ احساس می‌شود؛ با معنایی فهم‌پذیر و اغلب کنایه‌آمیز. در بیشتر آثار تاوادا احساس می‌کنی در افسانه‌ای سرگردانی که به تو تعلق ندارد. البته چنین احساسی دقیقاً همان احساس سخن گفتن به زبانی جز زبان مادری است. در واقع، این اغلب همان چیزی است که در نوشته‌های تاوادا رخ می‌دهد.

بلاگ, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, مدرسه‌ی روایت, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

ژانرهای خودنگاری: روایت سوگ 

مرگ ناگهانی همسر سر میز شام بعد از چهل زندگی مشترک، جون دیدیون را بر آن داشت تا تجربه‌ی سوگ را روی کاغذ بیاورد. روایت سوگ برای او شیوه‌ی مواجهه با فقدان و ماتم مرگ ناگهانی همسرش و گذر از این تجربه بود؛ روایتی که نمونه‌ی نابی از روایتگری زنانه بود، مخاطبان بسیاری یافت و حتی نمایشی اقتباس‌شده از آن در برادوی اجرا شد. همین مثال نشان می‌دهد که چگونه علاقه به روایت سوگ و اندوه روز‌به‌روز افزایش می‌یابد. روایت سوگ نوعی خودروایتگری است که در آن، سوژه با بازگشت به خاطراتِ فقدان و ماتم سعی می‌کند این تجربه‌ را ثبت و واکاوی کند. این مطلب بی‌کاغذ که با استفاده از کتاب ادبیات من تدوین شده، انواع روایت سوگ و تأثیر این ژانر بر خودنگاری‌های معاصر را بررسی می‌کند.

بلاگ, زندگی‌نگاره, سفرنامه, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

مرگ در خاکستان‌های دوان بیدار می‌شود 

«عقده‌ی نداشتنِ آرامگاه خانوادگی از همین روستای دَوان افتاد به جانم. در دوان بود که فهمیدم آرامگاه خانوادگی چقدر مهم است. اگر از قبل بدانی قرار است با کی و کجا دفن شوی، یعنی در زندگی تنها نبوده‌ای. تهش مطمئنی هر جای دنیا که باشی، باز هم قرار است به همان‌جایی بازگردی که از آن شروع کرده‌ای. می‌توانی حدس بزنی در بهار چه‌جور گلی اطراف قبرت در می‌آید. منظره‌ی برفی و بارانی گورت را هم از قبل دیده‌ای. سر و ته میل به جاودانگی هم با فکر پنج‌شنبه‌جمعه‌هایی که اسمت سرِ زبان چهار نفر است، هم ‌می‌آید. ته دلت قرص است به چیزی در این دنیا، حتی اگر آن چیزْ خانه‌ی مرگت باشد که از قبل شش‌دنگه زده‌اند به نامت. چگونه از بین ‌بردن مردگانْ نگاه زندگان به حیات را لو می‌دهد. کی گفته بعد از مردن دیگر فرقی ندارد چطور دفن شوی؟ خیلی هم فرق دارد.» این مطلب بی‌کاغذ اطرافْ نسخه‌ی کامل‌ترِ روایت «غریبه‌ای در سرزمین خودت» از کتاب «و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد» است که نشر اطراف به‌تازگی منتشرش کرده است.

بلاگ, پرسش‌هایی از روایت, خودزندگی‌نامه, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, زندگی‌نگاره, سفرنامه, مدرسه‌ی روایت, ...

از حاشیه به متن | خودروایتگری زنانه در بستر تاریخ 

خودروایتگری زنانه پدیده‌ی نوپا و کم‌سابقه‌ای نیست. با این‌که در طول تاریخ، مردها عموماً فرصت و مجال بیشتری برای گفتن قصه‌هایشان داشته‌اند، زنان هم همیشه راهی به روایت‌های خودزندگی‌نامه‌ای باز کرده‌اند؛ خودنگاری‌هایی که کانون توجه‌شان «خود بودن» یا «کسی بودن» است. خودروایتگری‌ زنانه حول محور «خود زنانه» می‌گردد و سوژه‌های خودزندگی‌نامه‌ای در هر دوره، به فراخورِ اوضاع و احوال خود و روزگارشان، از ژانرهای مختلف خودروایتگری و خودنگاری برای صورت‌بندی و بازنماییِ این خود بهره گرفته‌اند این مطلب بی‌کاغذ اطرافْ شرحی مختصر از تاریخچه‌ی خودروایتگری زنان در جهان غرب، از آغاز تا قرن نوزدهم، است.

بلاگ, داستان کوتاه, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

کشف بایگانی آینده | داستانی از جاناتان سفرن فوئر 

این مطلب بی‌کاغذ اطراف، که پیش از این در کتاب اتاق کار منتشر شده، داستان کوتاهی است از جاناتان سَفرِن فوئر درباره‌ی فضای کار ویژه‌ای درون یک ایمیل و در واقع درون یک درایو نوری؛ بایگانی عظیمی حاوی همه‌ی نامه‌نگاری‌ها و محصولاتِ هنری زندگی‌اش. راوی که بعد از طلاقش دچار بی‌خوابی شده، با کشف این بایگانی، «مفتون فهرست‌ها: اطلاعات، واژه‌های ترجمه‌ناپذیر از زبان‌های دیگر و جزئیات» می‌شود. او در آرزوی ساختار است؛ در آرزوی اطمینان به این‌که حقایقی، فراتر از آنچه زندگی‌اش را روی آن بنا کرده، هم وجود دارند، حقایقی دست‌یافتنی.

مصاحبه, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

می‌خواستم زبان را تجربه کنم | مصاحبه‌ای با یوکو تاوادا 

یوکو تاوادا، داستان‌نویس و جستارنویس ژاپنی‌آلمانی، به هر دو زبان ژاپنی و آلمانی، رمان، داستان، جستار و شعر می‌نویسد. تاوادا در جستارهای ارواح ملیت ندارند، اولین کتاب از مجموعه‌ی «زندگی میان زبان‌ها»ی نشر اطراف، سراغ تجربه‌ی زیستن میان دو زبان رفته و از دریچه‌ای نو به این تجربه نگریسته است. تاوادا شیفته‌ی زبان و درک تجربه‌های زبانی است و در این مصاحبه هم‌ درباره‌ی رابطه‌ی زبان و احساسات‌ و افکارمان حرف می‌زند و درباره‌ی این‌که به کمک ادبیات، راهی متفاوت برای ورود به زبانی تازه یافته است. او می‌گوید غذاهای توکیو را بیشتر دوست دارد، ولی در هامبورگ بهتر می‌نویسد. برای آشنایی با جهان ذهنی تاوادا، پیشنهاد می‌کنیم این مصاحبه‌ی کوتاه را بخوانید.

بلاگ, پربازدیدترین‌های بی‌کاغذ, مصاحبه, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف, ویدیو

نوشتن بدون مرز | گفت‌وگو با یوکو تاوادا ‏ 

یوکو تاوادا، داستان‌نویس و جستارنویس ژاپنی‌آلمانی، به هر دو زبان ژاپنی و آلمانی، رمان، داستان، جستار و شعر می‌نویسد و تا کنون برنده‌ی جوایز معتبری شده است. تاوادا که در جستارهای «ارواح ملیت ندارند»، اولین کتاب از مجموعه‌ی «زندگی میان زبان‌ها»ی نشر اطراف، سراغ تجربه‌ی زیستن میان دو زبان و نوشتن به دو زبان رفته، در مصاحبه‌ی «نوشتن بدون مرز» هم از همین تجربه می‌گوید؛ از تجربه‌ی مهاجرت، زیستن و اندیشیدن و نوشتن در فضای بینابینی دو زبان، و سروکله زدن با زبان تازه. و جالب است که ردِ این زیستن در فضای بینابینی زبان‌ها در همین مصاحبه هم پیداست؛ مصاحبه‌ای که بعضی جمله‌هایش ژاپنی‌اند، بعضی آلمانی، و بعضی هم انگلیسی.

بلاگ, پربازدیدترین‌های بی‌کاغذ, جستار روایی, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

همزمان، به دو زبان | سرگردانی‌های یک نویسنده 

تجربه‌ی نوشتن، برای آدم‌هایی که با بیشتر از یک زبان سروکار دارند و در بیشتر از یک زبان نفس می‌کشند و زندگی می‌کنند، حال‌وهوایی متفاوت دارد. چنین آدم‌هایی، چه در گفت‌وگوهای عادی روزمره و چه هنگام نوشتن، مدام بین چند زبان نوسان می‌کنند و معمولاً هم هر یک،‌ به شیوه‌ی خاص خودشان، نقطه‌ی تعادلی پیدا می‌کنند. مجموعه‌ی «زندگی میان زبان‌ها»ی نشر اطراف، که کتاب «ارواح ملیت ندارند» نخستین عضو آن است، سراغ آثار نویسندگانی می‌رود که به تجربه‌ی زندگی در بیش از یک زبان اندیشیده‌اند یا روایت‌شان از تجربه‌ی زبان و بازی‌هایش در فرایندهای نوشتن، خواندن، سخن گفتن و شنیدن را با مخاطب در میان گذاشته‌اند. جستاری که این‌جا می‌خوانید هم به لحاظ مضمونی با همین مجموعه مرتبط است و کامیل بورداس، نویسنده‌ی فرانسوی‌آمریکایی، در این جستار از تجربه‌ی نوشتن و زیستن میان زبان‌های انگلیسی و فرانسوی می‌گوید. 

بلاگ, پربازدیدترین‌های بی‌کاغذ, خودزندگی‌نامه, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

خودقوم‌نگاری | تلاشی انتقادی برای بازتعریف مناسبات فرهنگی ‏ 

معمولاً کسانی که با مطالعات فرهنگی سروکار دارند، با قوم‌نگاری، به عنوان پروژه‌ای معرفت‌شناختی، و بحث‌های موجود درباره‌ی نقاط قوت و ضعفش آشنا هستند. اما عبارت جدیدترِ خودقوم‌نگاری ماجرای دیگری دارد و معنا و مفهومش شاید آن‌قدرها آشنا نباشد. در اصطلاح خودقوم‌نگاری ــ گردآوری مجموعه‌ای‌ از چند خودزندگی‌نگاره‌ ــ  کلمه‌ی «قوم» یا گروه اجتماعی به جای کلمه‌ی «زندگیِ» خودزندگی‌نامه می‌نشیند. رواج این اصطلاح نتیجه‌ی نقدهای گسترده‌ی دهه‌ی هشتاد میلادی به الگوی مطلع/پژوهشگر در قوم‌نگاری‌هایی بود که روابط نامتقارن استعماری را حفظ و تثبیت می‌کردند. در این مطلب بی‌کاغذ اطراف، که از کتاب ادبیات من برگرفته شده، بیشتر با خودقوم‌نگاری آشنا خواهید شد.

بلاگ, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

حرف کار که می‌شود | در باب اهمیت روایت تجربه و فضای کار 

تا به حال شغل عوض کرده‌اید؟ فضاهای کاری‌تان چقدر با هم تفاوت داشته‌اند؟ تجربه‌ی تغییر فضای کار و تأثیرش بر کاری که می‌کنیم و آدمی که هستیم، برای شما چگونه تجربه‌ای بوده؟

این مطلب بی‌کاغذ اطراف دو بخش اصلی دارد: اولی درباره‌ی ضرورت ثبت و روایت فضای کار، خصوصاً فضای کار معاصر، است و دومی گزیده‌ی قطعه‌‌هایی است که اسلون کراسلی در مقدمه‌ی کتاب «اتاق کار» و در ابتدای هر فصل آن کتاب نوشته. کراسلی در این نوشته‌های کوتاه از زاویه‌های مختلف به موضوع فضای کار نگریسته و تأملات کوتاهش می‌تواند ما را نیز به مشاهده‌ی دقیق‌تر و ثبت فضای کاری‌مان برانگیزد.

بلاگ, پربازدیدترین‌های بی‌کاغذ, خودزندگی‌نامه, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

ورزشکار‌نگاری | خاطره‌پردازی‌های ورزشی و مطالعات فرهنگی 

خاطره‌پردازی‌های ورزشی که گاهی ورزشکارنگاری هم نامیده می‌شوند از آشناترین نمونه‌های خودزندگی‌نگاری و روایتِ خودند اما دلالت‌های فرهنگی و اجتماعیِ عمیق‌شان معمولاً نادیده گرفته می‌شوند. شاید این خودزندگی‌نگاری‌ها برای فرهنگی که شیفته‌ی پسران بد و دختران سرکش است، خوراکی وسوسه‌انگیز و خوشایند باشند اما همه‌ی رمز و رازِ جذابیت‌شان همین نیست. در واقع، در حوزه‌ی مطالعات فرهنگی و اجتماعی، می‌توان این متون را برای تأمل و تعمق در مفهوم کسی بودن، زندگی روزمره و فانتزی‌های اجتماعی به کار گرفت. این مطلب بی‌کاغذ اطراف، که از کتاب ادبیات من برگرفته شده، تصویری متفاوت از دلالت‌های فرهنگی و اجتماعیِ این نوع خاطره‌پردازی‌ها عرضه می‌کند.

بلاگ, زندگی‌نگاره‌ها, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

می‌خواستم نویسنده بشوم، نه خلافکار | برشی از کتاب «حفره» 

اگر عکس‌ها و مصاحبه‌های جک گانتوس را ببینید شاید باورتان نشود این نویسنده‌ی کتاب‌های کودک و نوجوان همان کسی است که نوجوانی‌اش را با قاچاقچی‌های مواد مخدر سر کرده و به زندان هم افتاده. گانتوس در کتاب حفره که در ژانر مموآر یا خاطره‌پردازی نوشته شده، تعریف می‌کند که از بچگی می‌خواسته نویسنده شود اما هیچ‌وقت کاری جز رؤیاپردازی برای رسیدن به این هدف نکرده بوده. تا این‌که بالاخره، به خاطر خلافکاری‌هایش به زندان می‌افتد و آن‌جا یاد می‌گیرد به کمکِ نوشتن از سخت‌ترین لحظه‌های زندگی‌اش عبور کند و به رؤیایش برسد. گانتوس در کتاب حفره به ما نشان می‌دهد که در نوجوانی چه سرگشته بوده و وقتی کارش به زندان کشیده، چگونه راهی پیدا کرده تا سلول زندان مدفن ایده‌های داستانی و علاقه‌اش به ادبیات نباشد. 

بلاگ, درباره‌ی ادبیات کودک و نوجوان, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

درخت یاسمن حیاط زندان | سونیا نمر، زندگی و قصه‌هایش 

سونیا نمر، نویسنده‌‌ی فلسطینی کتاب سفر به سرزمین‌های غریب، در سال ۱۹۵۵ متولد شد و کودکی‌اش ‌را در شهر جنین گذراند و بعدها برای تحصیل در رشته‌ی تاریخ شفاهی به انگلستان رفت. تجربه‌های متفاوت سونیا نمر درباره‌ی زندگی در فلسطین، مهاجرت، زندانی شدن به جرم فعالیت سیاسی و همچنین مصاحبه‌های بسیارش با مردم کوچه ‌و بازار در پژوهش‌های دانشگاهی‌اش از او نویسنده‌ای متفاوت ساخته است. سونیا نمر در دوران دشوار زندانی بودنش چند کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته و در این کتاب‌ها، با خلق فانتزی‌های شرقی برآمده از قصه‌های شفاهی، امضای شخصی خود را ساخته است. سونیا نمر این روزها استاد مطالعات فرهنگی، فلسفه و تاریخ دانشگاه بیرزیت فلسطین است و سعی می‌کند حتی در کلاس‌های دانشگاه هم به رسم قصه‌گویی و آن لذت قدیمی و سرگرم‌کننده‌ گفتن و شنیدن پایبند باشد.

بلاگ, جستار روایی, مجله‌ی ادبیات مستند, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

خستگی از همدلی | وقتی به فاجعه بی‌اعتنا می‌شویم 

این روزها از در و دیوار خبرِ بد می‌بارد. کافی است تلویزیون را روشن کنی یا به شبکه‌های اجتماعی سر بزنی و کوهی از خبرِ بد آوار شود روی سرت. اما آدمی‌زاد چقدر تحمل دارد؟ چقدر می‌تواند ببیند و بشنود و همدل باشد و از پا نیفتد؟ و اصلاً آیا همدلی مزیتی هم دارد یا نه؟ الیزا گبرت، جستارنویس آمریکایی، در برش‌هایی از جستار «خیلی خسته‌ام» در کتاب «به خاطره اعتمادی نیست»، با همین سؤال‌ها سروکار دارد.

بلاگ, پربازدیدترین‌های بی‌کاغذ, داستان در کسب‌وکار, قصه در مدیریت سازمان, قصه در منابع انسانی, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

قصه‌ی آینده‌ی سازمان | جهان‌های داستانی باز و بسته‏ 

هر سازمانی برای آینده‌اش قصه‌ای در ذهن دارد، چه به قصه‌اش آگاه باشد، چه نباشد. یکی از پرسش‌های کلیدی این است که آیا سازمان، ‌دست‌کم تا اندازه‌ای، در این قصه‌ی آینده دخیل است یا دستِ سرنوشت است که این قصه را می‌نویسد؟ پرسش مهم دوم درباره‌ی ماهیت قصه‌ی آینده است: قصه‌ی سازمان، از نظر موقعیت، باز است یا بسته؟ موقعیت‌های داستانی بسته کارکنان را با ترس به حرکت وامی‌دارند و گزینه‌های چندانی پیش رویشان نمی‌گذارند، در حالی ‌که قصه‌های باز برای برانگیختن کارکنان به وظایف سازمانی معنایی عمیق‌تر می‌دهند و امکان انتخاب‌های متعدد را برایشان فراهم می‌کنند. این مطلب بی‌کاغذ اطراف، که از کتاب روزی روزگاری سازمانی برگرفته شده است، انواع مختلف پیرنگ‌های قصه‌ی آینده را معرفی می‌کند و شرح می‌دهد که استفاده از هر نوع پیرنگ، چه تأثیری بر فرهنگ و هویت سازمانی می‌گذارد.