خاطره‌پردازی‌های ورزشی که گاهی ورزشکارنگاری هم نامیده می‌شوند از آشناترین نمونه‌های خودزندگی‌نگاری و روایتِ خودند اما دلالت‌های فرهنگی و اجتماعیِ عمیق‌شان معمولاً نادیده گرفته می‌شوند. شاید این خودزندگی‌نگاری‌ها برای فرهنگی که شیفته‌ی پسران بد و دختران سرکش است، خوراکی وسوسه‌انگیز و خوشایند باشند اما همه‌ی رمز و رازِ جذابیت‌شان همین نیست. در واقع، در حوزه‌ی مطالعات فرهنگی و اجتماعی، می‌توان این متون را برای تأمل و تعمق در مفهوم کسی بودن، زندگی روزمره و فانتزی‌های اجتماعی به کار گرفت. این مطلب بی‌کاغذ اطراف، که از کتاب ادبیات من برگرفته شده، تصویری متفاوت از دلالت‌های فرهنگی و اجتماعیِ این نوع خاطره‌پردازی‌ها عرضه می‌کند.


اصطلاح ورزشکارنگاری (Jockography) را نخستین بار برایان کِرتیس برای خاطره‌پردازی‌های ورزشی به کار برد و چنین توضیحش داد: ورزشکارنگاری با توصیفی از به‌یادماندنی‌ترین مسابقه‌ی ورزشکار شروع می‌شود، با وقایع‌نگاری ماجراهایی که نشان می‌دهند ورزش چگونه کودکی‌اش را تلخ کرده، ادامه می‌یابد، و سپس مراحل پیشرفت و قهرمانی او در یک لیگ ورزشی مهم را توصیف می‌کند. در دوران معاصر که زمانه‌ی کالاسازی فرهنگ است، صنعت رو‌به‌‌رشدِ خودتبلیغی تضمین می‌کند که شکوفایی ژانر خاطره‌پردازی برای چهره‌های سرشناس سودآور است. بعضی از خاطره‌پردازی‌های ورزشی عطش خوانندگان به شایعه و غرق شدنِ نیابتی در دنیای خیالی مواد مخدر، سکس و شهرت فراوان را فرو می‌نشانند و بسیاری هم فقط نوشته‌ می‌شوند تا شهرتی زودگذر را به سرمایه تبدیل کنند و احتمالاً آن را زنده نگه دارند. بعضی دیگر هم به دنبال پروژ‌ه‌ی ارائه‌ی سرمشق مثبت برای جوانان، مخصوصاً دختران و پسران رنگین‌پوست، هستند.

خاطره‌پردازی‌های ورزشی معمولاً‌ تجربه‌ی غلبه‌ی ورزشکاران حرفه‌ای بر موانع را به تأملاتی درباره‌ی فرهنگ ورزش، کسب مقام قهرمانی و پرورشِ مرام‌های اخلاقی خاص برای مشاغل بعدی‌شان ربط می‌دهد. با این که خاطره‌پردازی‌های ورزشی را گاهی به تمسخر «ورزشکارنگاری» می‌نامند، این نوشته‌ها معمولاً قالب‌های خودزندگی‌نامه‌ایِ فراوانی را در خود جای می‌دهند: روایت تغییر، قصه‌ی بلوغ و غلبه بر محدودیت‌های نژاد و تبار خانوادگی، ‌قصه‌ی محدودیت‌های فیزیکی و بارقه‌هایی از نخستین امید، قصه‌ی موفقیت، توهم‌زدایی یا قصه‌ای که عصاره‌ی تدبیر و دانایی است. خاطره‌پردازیِ‌ ورزشی فرمی پیوندی از خودزندگی‌نگاری است که به جای یک ژانرِ واحد از الگوهای متعدد قصه‌گویی استفاده می‌کند، مثل یادداشت‌های روزانه و کلاسیکِ بیل بِرَدلی که خاطرات بیست روز از یک فصل مسابقات بسکتبال را تعریف، و راه ورود او به صحنه‌ی سیاست را هموار کرد. خودزندگی‌نامه‌های دنباله‌دار فیل جَکسون قصه‌ی بزرگ‌شدنش در مناطق روستایی غرب آمریکا را با مشاهداتی درباره‌ی تمرین تمرکز‌های تائوئیستی ترکیب می‌کند که روشی مفید برای انضباط در بسکتبال به نظر می‌رسد. آرتور اَش با کمک آرتور رَمپِرسَدِ زندگی‌نامه‌نویس درباره‌ی مسیر حرفه‌ای‌اش به عنوان قهرمان سیاه‌پوست تنیس نوشته است؛ قهرمانی که از راه ترزیق خون آلوده هنگام جراحی قلب به بیماری ایدز مبتلا می‌شود و دیگر نمی‌تواند در عرصه‌ی تنیسِ حرفه‌ای فعالیت کند. اَش تأملاتش درباره‌ی این تجربه را به نقدهایی ربط می‌دهد که طیف وسیعی از مسائل را در بر می‌گیرند؛ از تلاش‌های سیاسی برای حقوق هم‌جنس‌گرایان گرفته تا نقد آپارتاید و نژادپرستیِ آمریکایی. هر یک از این روایت‌ها ژانر دیگری را لابه‌لای ژانر خودزندگی‌نگاری می‌بافند، مثل ژانر خاطرات روزنوشت در کتاب بِرَدلی، ژانر خودزندگی‌نامه‌ی معنوی در کتاب جکسون و ژانر خودمرگ‌نویسی در کتاب اَش.

البته خاطره‌پردازی‌های ورزشی مضمون‌های مشترک زیادی دارند. مایکل دابلیو یانگ و نوئل استنلی می‌گویند معمولاً چنین پنداشته می‌شود که تمرکز زندگی‌نامه‌های ورزشی بر روایت‌های الهام‌بخش است اما خاطره‌پردازی‌های ورزشی اغلب بر مسائل دیگری تأکید دارند. مثلاً در بسیاری از ورزش‌ها تمرکز خاطره‌پردازی بر «تیم» است؛ جمعی مقتدر با آرمانی مشترک که رمزگان‌ِ بنیادینش فرارفتن از محدودیت‌‌های فردی است و بسته به نوع ورزش با مفاهیمی مثل پیروزی و شجاعت سروکار دارد. به گفته‌ی یانگ و استنلی در کتاب دانش‌نامه‌ی زندگی‌نگاری، مضمون غالب بعضی خاطره‌پردازی‌های ورزشیْ موفقیتِ رقابتی است و این آثار با تأکید بر موفقیتِ رقابتی «می‌کوشند به صراحت و سادگی، نقش معیار برد/باخت در زندگی اجتماعی را به شکلی موجز نشان دهند». درگیری بسیاری از ورزشکاران برجسته با کالتِ شهرت آرزوهایشان را به کابوس مبدل کرده است و معمولاً در روایت‌ها این مسئله به ناتوانی ورزشکاران مزبور در زندگی در کسوت «ستاره» ربط داده می‌شود. خاطره‌پردازی‌های ورزشکاران برجسته‌ی مرد از خاطره‌پردازی‌های پله‌ی فوتبالیست و مایکل جُردَنِ بسکتبالیست گرفته تا روایت ضدقهرمان دنیس رادمن گرفته تا کتاب آندره آغاسی، گرچه احساسات ضد و نقیضِ مربوط به ستاره بودن را بازتاب می‌دهند، نفوذ و شهرت و درآمدِ این ورزشکاران را افزایش داده‌اند. تا کنون، ورزشکاران زن کم‌‌تر مایل به خاطره‌پردازی‌ بوده‌اند، به‌جز تنیس‌بازانی مثل بیلی جین کینگ که از سال 1970 چند خاطره‌پردازیِ جمعی و مشترک منتشر کرده و مارتینا ناوراتیلووا و اِستفی گِرَف که گویا الگوهای الهام‌بخش و بالقوه‌ی بعدی هستند. اما بر اساس شواهد و قدرت فروش ورزشکارنگاری، به نظر می‌رسد خاطره‌پردازی‌های ستارگان ورزشی خصوصاً قصه‌های زنان جوان ورزشکار، رشد فزاینده‌ای خواهند داشت.

خودزندگی‌نگاریِ چهره‌های سرشناس می‌تواند معادل ادبی جایِ دست افراد سرشناس در پیاده‌روی پردیس سینمایی چینی گراومَن در لس‌آنجلس و نشان‌دهنده‌ی میلی به برجا گذاشتن ردی دائمی از بدن و لحظه‌ای خاص باشد. شاید هم این خودزندگی‌نگاری‌ها خوراک وسوسه‌انگیز و خوشایندی برای فرهنگی باشند که شیفته‌ی پسران بد و دختران سرکشِ خودنما و تجملاتی است. اما گرایش‌های اخیر در همایش‌ها و جستار‌های مربوط به فوران زندگی‌نامه‌های چهره‌های سرشناس در سراسر دنیا حاکی از آن هستند که می‌توان از این متون در مطالعات فرهنگی درباره‌ی مفهوم کسی بودن، زندگی روزمره و فانتزی‌های اجتماعی استفاده کرد.

سالانه ده‌ها خودزندگی‌نامه از چهره‌های سرشناسی مثل شخصیت‌های ورزشی، اهالی دنیای موسیقی، ستاره‌های  فیلم، قهرمان‌های نظامی و شخصیت‌های اجتماعی دیگر منتشر می‌شود که اغلب با کمک سایه‌نویسانِ شناخته‌شده یا ناشناس‌ نوشته می‌شوند. گرچه بیشتر خاطره‌پردازی‌های ورزشی را نویسندگان ورزشی سایه‌نویسی کرده‌اند و در واقع به دست خود ورزشکار نوشته نشده‌اند، کِرتیس بعضی از آن‌ها را به‌یادماندنی می‌داند. یکی از ورزشکارنگاری‌های موفق  کتاب جیم بوتان، بازیکن توپ‌اندازِ بیسبال، است. این کتاب را گزارشی شمایل‌شکنانه‌ی از استراحت‌گاه کنار زمین تیم یانکی درباره‌ی میکی مَنتِل و دیگر مسائل مهم در تیم می‌دانند. کتاب دیو مِگیزی درباره‌ی فوتبال یا به قول کرتیس، «یکی از ضدانسانی‌ترین تجربه‌ها که وجه مشخصه‌اش، تحقیر و نژادگرایی نظام‌مند است»، نیز با استقبال بسیار خوبی مواجه شد. به تازگی کتاب خوزه کَنسِکو هم توجه مخاطبان این آثار را به خود جلب کرده است. این کتاب شهادت‌نامه‌ای شورشی‌ است علیه تزریق استروئید برای بازی و روابط جنسی بهتر که به تحقیقات کنگره درباره‌ی تزریق استروئید در مسابقات ورزشی سرعت بخشید. با این که کِرتیس بیشتر خاطره‌پردازی‌های ورزشی را «هنرِ اجرایی مضحک» می‌نامد، می‌گوید بعضی از آن‌ها مثل خاطره‌پردازیِ جان آمیچی به بحث‌های معاصرِ کلان‌‌تری نیز می‌پردازند. در کتاب آمیچی، یکی از بازیکنان اِن‌بی‌اِی وضعیت یک هم‌جنس‌گرا در رختکن تیم بسکتبال یوتا جَز ــ جایی که همه از هم‌جنس‌گرایان تنفر شدید دارند ــ را توضیح می‌دهد.

به نظر کرتیس، خاطره‌پردازی‌های ورزشی به‌ طور کلی نشان می‌دهند که «ورزشکار حرفه‌‌ای گرفتار تکرارِ بیرحمانه‌ و زندگی‌ِ خسته‌کننده است. شاید خاطره‌پردازی‌های ورزشی با هدف ثبت پیروزی‌های ورزشکار ‌پس از بازنشستگی نوشته شوند اما بسیاری از این آثار گویی فریاد ورزشکار برای کمک را به گوش مخاطب می‌رسانند».


مترجم: رویا پورآذر 

منبع: برگرفته از کتاب ادبیات من: راهی به فهم خودزندگی‌نگاری و روایت‌های شخصی. برای خرید این کتاب، به این‌ صفحه مراجعه کنید.