کولی کنار آتش… | جستاری دربارۀ کوچنشینی و کوچگردی
گاستون باشلار آزادی حرکت را جزو وجوه خانۀ رؤیاییاش نمیبیند. آزادی برایش صرفاً در یک فعالیت حیاتی خلاصه میشود: قابلیت رؤیابافی در آن مکان. او از سردرگمی و وضع دشوار آدم یکجانشین بهتزده میشود: چطور باید از درون یک خانه به معنای جهان دست یافت؟ کوچنشینی اما مسائلی بهکل متفاوت و درست عکس اینها دارد: چطور باید از دل بیریشگی، جهانی معنادار و مشخص ساخت؟ یا به تعبیری تکاندهندهتر، چطور باید به تغییراتِ مدام، معنا بدهیم؟ والدین کوچنشین من موقعیت جغرافیاییشان را اتفاقی میدانستند که بهراحتی میشد تغییرش داد و طوری ماجراجوییهای جغرافیایی را دنبال میکردند که گویی دنبال شکار باشند. آنها در مورد اَشکال مختلف این جهان کنجکاوی شدیدی از خود نشان میدادند و حین حرکت ذهنشان بهتر کار میکرد. وقتی جایی میماندند، دیگر سالم و سرحال نبودند.
کوچ نشینی اینگونه است. من اینگونهام.
موجودی کریه به نام گردشگر: روایت زخم گردشگری بر تن جوامع بومی
رابطهی گردشگر و جامعهی بومی از آن مضامینی است که مخصوصاً در چند دههی اخیر، بسیاری با نگاهی انتقادی دربارهاش نوشتهاند. درست است که گردشگری مهمترین منبع درآمد مردم خیلی از جوامع بومی است، اما آسیبهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و زیستمحیطیاش را هم نمیشود نادیده گرفت. جامائیکا کینکِید، جستارنویس و رماننویس آنتیگواییآمریکایی، در جستار بلند «جایی کوچک» بهتفصیل دربارهی نگاهش در مقام یک بومی به صنعت گردشگری نوشته است؛ جستاری که تصویری متفاوت با آنچه به آن خو گرفتهایم، پیش چشممان میگذاد. این مطلب بیکاغذ اطراف برش کوتاهی است از همین جستار.
میخواستم نویسنده بشوم، نه خلافکار | برشی از کتاب «حفره»
اگر عکسها و مصاحبههای جک گانتوس را ببینید شاید باورتان نشود این نویسندهی کتابهای کودک و نوجوان همان کسی است که نوجوانیاش را با قاچاقچیهای مواد مخدر سر کرده و به زندان هم افتاده. گانتوس در کتاب حفره که در ژانر مموآر یا خاطرهپردازی نوشته شده، تعریف میکند که از بچگی میخواسته نویسنده شود اما هیچوقت کاری جز رؤیاپردازی برای رسیدن به این هدف نکرده بوده. تا اینکه بالاخره، به خاطر خلافکاریهایش به زندان میافتد و آنجا یاد میگیرد به کمکِ نوشتن از سختترین لحظههای زندگیاش عبور کند و به رؤیایش برسد. گانتوس در کتاب حفره به ما نشان میدهد که در نوجوانی چه سرگشته بوده و وقتی کارش به زندان کشیده، چگونه راهی پیدا کرده تا سلول زندان مدفن ایدههای داستانی و علاقهاش به ادبیات نباشد.
علیت چه نقشی در روایت دارد؟
ما انسانها طوری آفریده شدهایم که همواره به دنبال علت هستیم. خطیبودن ناگزیر قصه باعث میشود روایت مبدل به ابزار قدرتمندی برای برآوردن این نیاز شود. با این حال، در بحث دربارهی ارتباط علیت و روایت، باید در نظر گرفت که فقط برخی روایتپژوهان وجود زنجیرهی علّی آشکار را از شاخصههای روایت میدانند. برخی دیگر از روایتپژوهان دید عامتری دارند و روایت را فقط «بازنمایی رخدادها» میدانند، چه این رخدادها با زنجیرهی علّی آشکاری به هم متصل شده باشند و چه نشده باشند.
فکرهای بلندبلند قبل از مصاحبه | به روایت ایتالو کالوینو
ایتالو کالوینو نویسندهی بزرگی است، از آن نویسندههایی که خیال میکنیم صبح بیدار میشدهاند و یکراست مینشستهاند پشت میز کار و شاهکار خلق میکردهاند. هر چه باشد، نویسندههای بزرگ کارشان را خوب بلدند. اما به نظر میرسد نوشتن برای هیچکس مثل آب خوردن نیست. نویسندههای بزرگ هم مثل خیلی از ما تصمیم میگیرند صبح اول وقت بنشینند و ده دوازده ساعت یکبند بنویسند و شب که شد راضی و خشنود بروند دنبال زندگیشان، اما در زندگی واقعی خیلی کم پیش میآید که نویسندهای چنین روزی داشته باشد. این مطلب بیکاغذ اطراف روایتی است از ایتالو کالوینو دربارهی همین کلنجار رفتن با روزها برای نوشتن.
دروغهای مصلحتی | ناداستانکی از ارین مورفی
ناداستانکی از ارین مورفی: به ما یاد داده بودند صفت «متفاوت» صورت تفضیلی و عالی ندارد. معلممان میگفت چیزها یا با هم متفاوتاند یا همساناند. «بینقص» هم همینطور؛ یک چیز یا بینقص بود یا نبود. ولی حتماً آرپی حس میکرد کانی از او «متفاوتتر» است.
درست مثل رعد و برق | گذشته و آیندهی جستار برقآسا
جستار برقآسا از جذابترین انواع ناداستانک است؛ ژانری که خیلیها آن را با مجلهی اینترنتی برویتی شناختهاند. بهتازگی این مجله، به مناسبت بیستیسالگیاش، گلچینی از بهترین جستارهای برقآسای نویسندگانش را در قالب کتابی گردآوری کرده که نشر اطراف بهزودی ترجمهی آن را منتشر خواهد کرد. آنچه در این مطلب بیکاغذ اطراف میخوانید مقدمهای است که زویی یوسییر، سرویراستار این مجله، بر این کتاب نوشته و خواندنش برای علاقهمندان به ناداستانک خالی از لطف نیست.
حکایت شهرها و کتابها | جستاری دربارهی شهرهای بناشده بر کتاب
قصهها در آغاز و انجام جوامع بودهاند و به محل سکونتمان و خودمان هویت میبخشند. مهاجرتهای مداممان هم تحت تأثیر کتابخوانیهایمان است. ما تبعیدیان، کاوشگران، پناهندگان و اقامتگزیدگان، کتاب در توبرهمان داریم. پیشینیانمان با خود احشام و چادر و غلات و سلاح و البته کتابخانه آوردند. ما با کتابهای کاغذی یا کتابخوانهای دیجیتال خود سفر میکنیم. این آیین قدمتی دیرینه دارد. آلبرتو مانگل در این جستار خواندنی به نقش کتابها در پیدایش شهرها میپردازد و از منظری نو به ارتباط قصهها و شهرها مینگرد. نشر اطراف نیز کتاب شنیدن شهر را دربارهی رابطهی روایت و شهرسازی با ترجمهی نوید پورمحمدرضا منتشر کرده است.
در باب صدا، ایجاز و بیست سال ناداستانک
ناداستانک در مقایسه با بسیاری از ژانرهای ادبی دیگر، عمرِ چندانی ندارد. با این حال، مخاطبان بسیاری پیدا کرده و خیلیها، چه در جایگاه خواننده و چه در جایگاه نویسنده، شیفتهی قابلیتهای این ژانر شدهاند. مجلهی آنلاین برویتی که بهتازگی بیستمین سالگرد انتشارش را جشن گرفته، نقش مهمی در آشنا کردن بسیاری از نویسندگان و خوانندگان با ناداستانک و جستار برقآسا ایفا کرده است. این مجله در آستانهی بیستسالگیاش گلچینی از بهترین ناداستانکهایش را در کتابی گرد آورده که نشر اطراف بهزودی ترجمهی آن را منتشر خواهد کرد. این مطلب بیکاغذ اطراف هم مقدمهای است که دینتی دابلیو. مور، بنیانگذار و سردبیر موفق مجلهی برویتی، بر این کتاب نوشته؛ مقدمهای که هم روایتی است خواندنی از تجربهی راهاندازی و ادارهی مجلهای اینترنتی و هم تصویری کلی از ژانر ناداستانک ترسیم میکند.
دوران نقرهای جستار | فرم ادبی جستار در روزگار عدم قطعیت
کتاب جستارهای معاصر آمریکا گلچین جستارهای چهلوهفت نویسندهی آمریکایی و نمونهای از سبکها و موضوعات مختلفی است که طی بیستوپنج سال اخیر در فرم ادبی جستار جلوهگر شدهاند. در این مطلب بیکاغذ اطراف خلاصهای از مقدمهی این کتاب را میخوانید که در آن فیلیپ لوپیت، ویراستار این کتاب و نویسندهی یکی از جستارهایش، به شکوفایی ناداستان ادبی در زمانهی عدم قطعیت میپردازد.
روایت و هنر | چگونه نقاشیها در ذهن ما روایت میآفرینند؟
روایت و قصه چنان در ساختارها و سازوکارهای ذهنی ما ریشه دوانده که عملاً فکر کردن بدون روایت ممکن نیست؛ گویی چیزی که به قالب روایت در نیاید در فهم انسان هم نمیگنجد. این موضوع در دنیای هنر هم نمایان است. ما آثار هنری را در پرتوی روایت میبینیم و ارزیابی میکنیم و آنچه آثار هنری را برایمان جذاب میکند نقش آنها در فرو نشاندن عطش روایی ماست. این مطلب بیکاغذ اطراف برش کوتاهی است از کتاب سواد روایت و ارتباط روایت و هنر را بررسی میکند.
گفتوگو با ربکا سولنیت، نویسندهی کتاب «نقشههایی برای گم شدن»
ربکا سولنیت کنشگر و نویسندهی بیش از بیست کتاب دربارهی موضوعاتی از قبیل محیط زیست، سیاست و مسائل زنان است. او سال ۲۰۱۷ به دعوت گروه نویسندگی خلاق دانشگاه استنفورد دورهی «خواندن برای ناداستاننویسان خلاق» را در این دانشگاه برگزار کرد و به همین مناسبت روزنامهی استنفورددیلی مصاحبهای با ربکا سولنیت ترتیب داد تا دربارهی شغل و دغدغههایش و کنشگری از طریق نوشتن گفتوگو کند. این مطلب بیکاغذ اطراف ترجمهایست از مصاحبهی نیواستیتسمن و استنفورددیلی با او.
جادوی کتاب | نامههایی به خوانندهی جوان
نامههایی که اینجا میخوانید از میان نامههای منتشرشده در کتاب شتابِ بودن: نامههایی به خوانندهی جوان انتخاب شدهاند. این نامهها را بعضی از سرشناسترین شخصیتهای حوزهی علم و فرهنگ و اندیشه ــنویسندهها، هنرمندان، دانشمندان، کارآفرینان و فیلسوفانــ برای کودکان و نوجوانان کتابخوان نوشتهاند و ماریا پوپوا گردآوریشان کرده است. مضمونی که مثل نخ تسبیح همهی این نامهها را به هم وصل میکند عشق به کتاب و کتابخوانیست و خواندن این نامهها برای بزرگسالان عاشق کتاب هم خالی از لطف نیست.
خردهروایتهایی از سفر | مقصد: زمین
نیکوس هاجیکاستیس که سال 2003 میانسالی شغلش را رها کرد تا دور دنیا سفر کند در رشتهی فیزیک تحصیل کرده و بیش از یک دهه مدیر بزرگترین گروه رسانهای زادگاهش، قبرس، بوده است. ابتدا قرار بود ۹۸ هفته در سفر باشد اما سفرش ۳۳۹ هفته، یعنی شش سال و نیم، طول کشید و حاصل این سفرِ اودیسهوار کتابی با عنوان مقصد زمین: فلسفهی سفر از دید یک جهانگرد شد. اینجا گزیدهای از روایتهای جذاب او از سفرش را میخوانید. این کتاب در دست ترجمه است.
آغاز روایت ها؛ داستانهای بهیادماندنی از کجا شروع میشوند؟
یکی از اساسیترین عناصر هر روایت داستانی یا ناداستانی آغاز روایت است؛ نقطهی شروع مواجههی خواننده و متن که در شکلدهی به تجربهی خواندن نقش مهمی دارد. با این حال، به نظر میرسد که اهمیت آغاز روایت در نقدها و پژوهشها عموماً نادیده مانده است. متن حاضر ــبخشی از پیشگفتار کتاب آغاز روایتهاــ پس از نگاهی گذرا به سیر تحوّل آغاز روایت در نمایشنامهها، رمانها، روایتهای مدرنیست و روایتهای پسامدرن میان آغاز روایت و روایت آغاز ــنقطهی شروع تاریخچههای کشورها، ادیان، اقوام و خیلی از موجودیتهای اجتماعی دیگرــ پل میزند.
آبی دوردست | بازنماییِ حسرت و اشتیاق در هنر
ربکا سولنیت از رنگ آبی دوردست چشماندازهای طبیعی و بازنماییاش در آثار هنری به حس اشتیاق و حسرت انسانی پل میزند؛ حسی که شاید جزء ذاتی وضعیت انسانی باشد.
خیز ایو کلن به سوی خلأ | اولین قدم برای لمس آسمان
ایو کلن یکی از آن هنرمندان مناقشهانگیز بود و هست؛ بلندپرواز، عارفمسلک، بازیگوش و گاهی هم کجخلق. زندگی کوتاهش پر بود از تجربههایی که به جنون تنه میزدند و ریسمانی که این تجربهها را، مثل دانههای تسبیح، به هم وصل میکرد عشقش به آسمان و…
زندگی، روایت و بازی های نقش آفرینی
بازی های نقش آفرینی گروهی از دید نظریهی روایت پدیدهی جالبی هستند. این مطلب که بریدهای است از کتاب سواد روایت میکوشد به پرسشهایی جذاب پاسخ دهد: آیا این بازیها روایتهایی هستند که لحظهبهلحظه خلق میشوند؟ اساساً این بازیها چه نسبتی با قصه، روایت و…