راز در چشمانش | یان وان آیک و بازتاب خود در تابلوهایش
یان وان آیک، نقاش هلندی، از بزرگترین و پیشروترین هنرمندان عصر رنسانس بود. شهرت او صرفاً به خاطر محتوای غنی و خارقالعادۀ آثارش نبود، بلکه در تحول تکنیکی نقاشی هم تأثیر به سزایی داشت. با تمام اینها، بیشتر آثار وان آیک حائز ویژگی مهم و عجیبی هستند؛ اینکه او خیلی وقتها تصویر خود یا انعکاس و بازتابی از خود را در تابلوهایش کشیده. گرچه برخی از محققان اصرار دارند این تابلوها را اولین نمونههای خودنگاری در تاریخ به حساب بیاورند، بسیاری اما آن را رد میکنند. این تابلوها متعلق به عصری هستند که هنوز مفهوم «خود» درک نشده بود و صحبت دربارۀ خویشتن موضوعیت نداشت. آیا این بازتابها فقط بازیگوشی بود یا او جلوتر از زمانش، سعی داشت دربارۀ خود صحبت کند؟ لورا کامینگ، منتقد هنری معروف بریتانیایی، در کتاب چهرهای رو به جهان به همین موضوع پرداخته و سعی کرده تابلوهای یان وان آیک را تفسیر کند و فلسفۀ این بازتابها را توضیح دهد. این مطلب از فصل اول این کتاب برداشته شده است.
ریال و خیال | نگاهی به پیوند اقتصاد و علوم انسانی
اقتصاددانها عموماً به دانش ریاضیاتی و نظری خود متکیاند و از دیگر رشتهها، مخصوصاً حوزۀ علوم انسانی، بهندرت کمک میگیرند. این انحصار و تکروی بارها به خطاهای بزرگ و پیشبینیهای اشتباه منجر شده ولی هنوز هم رویکرد نظریهپردازان اقتصادی تغییر نکرده است. اما چه میشد اگر این کارشناسان از حوزهای مثل ادبیات کمک میگرفتند و با خواندن رمان و داستان، درکشان از واقعیتهای زندگی و رفتارهای انسانی را افزایش میدادند؟ گری سُل مورسون (منتقد ادبی) و مورتون شَپیرو (اقتصاددان) در کتاب Cents and Sensibility همین ایده را مطرح میکنند و میگویند میتوان بهترین جنبههای اقتصاد را نگه داشت و با کمک ادبیات آن را کمی از انزوا درآورد و متواضعتر و مفیدتر کرد. در این مطلب بیکاغذ اطراف که ترجمۀ مقدمۀ همین کتاب است، آنها دربارۀ کارکردهای علوم انسانی در حوزۀ اقتصاد صحبت میکنند و اهمیت حیاتیاش را برای شناخت انسان متذکر میشوند.
من پدرسگ نیستم، من دیوونه نیستم! | دربارۀ زندگی تراژیک بازیگر پ مثل پلیکان
پرویز کیمیاوی در سال 1351 مستند پ مثل پلیکان را ساخت که خیلی زود مورد توجه قرار گرفت و به یکی از شاعرانهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران تبدیل شد. روایت او دربارۀ آسِد، مردی تنها و گوشهنشین و مهربان، بود که در خرابههای ارگ طبس زندگی میکرد و هرگز پا از آنجا بیرون نمیگذاشت. گرچه گاهی بچهها به او آزار میرساندند اما مردم برای آسد احترام قائل بودند و به هر نحوی کمکش میکردند. با وقوع زلزلۀ طبس در سال 1357، ارگ به تلی از خاک تبدیل و پیرمرد هم زیر آوار دفن شد. بیش از دو دهه بعد گروههایی حین کاوش در منطقه، خیلی اتفاقی جنازۀ او را در میان شنها یافتند. اما پیکر آسِد به شکلی حیرتآور کامل و قابلشناسایی بود. و این سرنوشت تراژیک و شاعرانۀ مردی شد که بسیاری او را دیوانه میپنداشتند و فراموشش کرده بودند. قاسم فتحی در این جستار تحقیقی و گزارشی به سراغ برخی از مردم طبس و عوامل فیلم پ مثل پلیکان رفته و دربارۀ این شخصیت و زندگی او صحبت کرده است.
بیوفیلم یا خودروایتگری سینمایی: بازنمایی «خودِ» مولف روی پردهی سینما
این روزها بسیاری از فیلمها بر اساس آثار مکتوب خودروایتگر ساخته میشوند؛ فیلمهایی که میتوان آنها را بیوفیلم (Biopic)، فیلم خودزندگینامهای یا خودفیلم (Autopic) نامید. ساده و سرراست نمیشود گفت چه چیزی بعضی فیلمها را خودزندگینامهای یا خودروایتگر میکند. شاید امضای فیلمساز مؤلف یعنی سبک بصری ویژهی او را بتوان عامل خودزندگینامهای فیلم در نظر گرفت. فیلمسازان مؤلفی چون فلینی، تروفو ، گدار، هرتزوگ و … با زیباییشناسی مؤلفانهی خاص خود سوبژکتیویتهای را در آثارشان ثبت و ضبط میکنند که نظیرش را در آثار دیگران نمیبینیم. در این مطلب بیکاغذ اطراف، که برشهایی است از کتاب ادبیات من، سراغ همین فیلمها رفتهایم و شیوههای بازنمایی «خودِ» مؤلف در آنها را بررسی کردهایم.
معماری روایی | از ایتالیای عصر رنسانس تا باغهای انگلیسی
شاید بحث نظری دربارهی معماری روایی و پیوند روایت و معماری جدید و نوپا به نظر برسد، اما بهکارگیری روایت در معماری پدیدهای مدرن نیست. بر اساس شواهد، حتی رومیان باستان هم در افزودن روایت به بناهایشان ماهر بودند و نوعی تجلی اسطورهشناسانه به آنها عطا میکردند. رومیان باستانْ معماری را هم سازماندهنده میدانستند و هم رسانه، و در هر دو نقش، آن را به کمال به کار میبردند. حتی امروز ویرانههای فوروم رم همچون پشتهی بلندی از روایت است.
روایت و نقاشی | نگاه روایی مارک استرند به نقاشیهای ادوارد هاپر
بیشتر ما، البته اگر اهل ادبیات باشیم، مارک استرند را با شعرها و جستارهایش میشناسیم. اما مارک استرند نقاش هم بود و به همین دلیل، دربارهی نقاشیها هم بسیار مینوشت و به این ترتیب، میان کلمهها و رنگها و شکلها پل میزد. علاقهی ویژهی استرند به آثار ادوارد هاپر، نقاش مشهور آمریکایی، او را به نوشتن مجموعهای از جستارهای کمابیش کوتاه دربارهی این نقاشیها واداشت که سال 1994 در قالب کتابی با عنوان هاپر منتشر شدند. استرند در این جستارها نقاشیهای هاپر را با نگاهی روایی میکاود و کمکمان میکند آنها را با نگاهی تازه ببینیم. این مطلب بیکاغذ اطراف ترجمهی پیشگفتار و سه جستارِ کوتاه این کتاب دربارهی سه نقاشی مشهور ادوارد هاپر شبزندهداران، سپیدهدم در پنسیلوانیا و ساعت هفت صبح، است.
پزشکی روایی | ارج نهادن به قصهی بیماری
پزشکی روایی شاخهای از علم پزشکی است که بنا دارد از دانش روایی برای شناسایی، فهم و تحلیل داستانهای بیماری و تأثیر پذیرفتن از آنها استفاده کند. اما روایت و پزشکی چه اشتراکی با هم دارند؟ این شاخهی جدید پزشکی، چه چیز جدیدی به ادبیات و پزشکی خواهد آموخت؟ استقبال پرحرارت پزشکان، دانشجویان، استادان ادبیات، نویسندگان و بیماران از تلاشهای آغازین این رشته، نشان میدهد این تلاشها نگرشی مثبت به پزشکی، ادبیات و رنج بشر ایجاد کردهاند. در این مطلب بیکاغذ اطراف با پزشکی روایی و اهداف و دغدغههای اصلیاش آشنا خواهید شد.
روایت و حقوق | ابرپیرنگها چه نقشی در دادگاه محاکمه ایفا میکنند؟
بخش بزرگی از قدرت اَبَرپیرنگها متکی بر تأثیر اخلاقی آنهاست. اَبَرپیرنگها تصویری از دنیا ارائه میدهند که در آن خیر و شر کاملاً قابل شناسایی است و میتوان تقصیرها را بر گردن یکی از طرفین انداخت. در جریان محاکمهها، دو طرف به شیوههای مختلف از اَبَرپیرنگها استفاده میکنند تا نسخههای روایی خود را از ماجرا شکل بدهند. هر قدر این اَبَرپیرنگها تأثیر بیشتری بر جهانبینی ما داشته باشند، به همان اندازه ارزیابی بیطرفانه برایمان دشوار میشود.
کاساندرا درست میگفت | تلاش برای پیشبینی آینده به کمک ادبیات
این ایده که رماننویسان در دنیای امروز نقشی شبیه نقش کاساندرا در اسطورههای یونان باستان دارند، ایدهی جالبی به نظر میرسد؛ کسانی که مثل کاساندرا «همیشه حقیقت را میگویند ولی هرگز حقیقتاً درک نمیشوند». انبوهی از فهرستهای اینترنتی در ستایش کتابهایی که رویدادهای بزرگ را پیشبینی کردهاند، وجود دارد. ولی بیشتر این پیشبینیها در واقع تجلیِ حس ششم اتفاقی نویسندگان ژانر علمیتخیلیاند که در آثارشان ابزارهای تکنولوژیک آینده را توصیف کردهاند. با این حال، شاید روزی برسد که واقعاً بتوانیم از ادبیات برای پیشبینی رویدادهای آینده کمک بگیریم.
روایتپژوهی بینارشتهای | پلی میان اندیشهها و نظریهها
بسیاری از پژوهشگران رشتههای مختلف به فرایندها، نتایج و کارکردهای قصهگویی علاقهمندند و اغلب نظریهپردازان روایتْ این موضوع را حرکتی به سوی بینارشتهای شدن تعبیر و از آن استقبال میکنند. اما چنانچه بینارشتگی را تبادل متقابلاً غنابخشِ یافتهها و ایدهها، براساس علایق و مفاهیم تحقیقاتی مشترک، تعریف کنیم، کمتر نشانهای از گذر از مرزهای بینارشتهای میبینیم، چه برسد به محو کردن آنها. کتاب Narratology in the Age of Cross-Disciplinary Narrative Research که نشر اطراف ترجمهی آن را در دستور کار دارد، مجموعهای از پانزده مقاله است که هر یک از منظری خاص به موضوع روایت و کاربردهایش در حوزهها و رشتههای مختلف پرداختهاند. آنچه در این مطلب بیکاغذ اطراف میخوانید، برشی است از مقدمهی همین کتاب.
فیل در تاریکی | درآمدی نظری بر جرمشناسی روایی
جرمشناسی روایی با میانجی روایت سراغ جرم میرود. چرخش روایی در علوم انسانی و اجتماعی مدرن بهخوبی نشان داده است که اساساً هر پدیدهی انسانی و اجتماعی را میشود به مثابهی متنی روایی «خواند» و شیوهی روایتش را بررسی کرد. بنابراین، نه فقط داستانها و فیلمهای جنایی، بلکه پروندههای جناییِ واقعی و گزارشهای رسانهای از جنایت و دادگاههای کیفری، کیفرخواست دادستانها، لوایح دفاعیهی وکلا، آرای صادره از محاکم، اقرارهای مجرمان و اظهارات قربانیانِ جرم و صورتجلسههای پلیس، همگی بازنماییهاییاند که «روایتهای جرم» را میسازند. دکتر فرهاد اللهوردی میگونی و دکتر محمد گنجعلیشاهی در این مطلب بیکاغذ اطراف از روایتهای جرم، جرمشناسی روایی و اهمیتش میگویند.
روایت و روایتگری در سینما | چگونه فیلم رسانهای قصهگو شد؟
مطالعهی سیر پیدایش فیلم به مثابهی رسانهای قصهگو مستلزم واکاوی این است که روایت، روایتگری و عوامل روایی چگونه به قلمروی سینما راه یافتند و با آن آمیختند. به طور مشخصتر، باید سراغ مطالعهی این برویم که چطور فرم فیلم (تدوین، نورپردازی، حرکت دوربین، مکان دوربین و غیره) در خدمت لذت بصری و قصهگویی درمیآید. این مطلب بیکاغذ اطراف برشی است از فصل اول کتاب روایت و روایتگری در سینما که به همین موضوع میپردازد؛ کتابی که نشر اطراف بهزودی آن را با ترجمهی نوید پورمحمدرضا منتشر خواهد کرد.
روایتدرمانی | بازآفرینی خط سیر داستانی هویتِ من
خط سیر داستانی زندگی ما محصول کنار هم گذاشتن تجربههای تلخ و شیرینمان است. گرچه ما خیلی از رخدادها و تجربههای زندگیمان را خودمان انتخاب نمیکنیم، اینکه چطور آنها را کنار هم بچینیم و به قصهای برسیم محصول انتخاب خود ماست. در نتیجه، راهحل بسیاری از مسائل زندگی را میشود در تغییرِ روایتِ خودزندگینامهای یافت. دیوید دنبورو در کتاب روایتدرمانی به همین موضوع میپردازد.
روایت و هنر | چگونه نقاشیها در ذهن ما روایت میآفرینند؟
روایت و قصه چنان در ساختارها و سازوکارهای ذهنی ما ریشه دوانده که عملاً فکر کردن بدون روایت ممکن نیست؛ گویی چیزی که به قالب روایت در نیاید در فهم انسان هم نمیگنجد. این موضوع در دنیای هنر هم نمایان است. ما آثار هنری را در پرتوی روایت میبینیم و ارزیابی میکنیم و آنچه آثار هنری را برایمان جذاب میکند نقش آنها در فرو نشاندن عطش روایی ماست. این مطلب بیکاغذ اطراف برش کوتاهی است از کتاب سواد روایت و ارتباط روایت و هنر را بررسی میکند.
خودمردمنگاری، تلفیقی از خودزندگینامهنویسی و مردمنگاری
خودمردمنگاری (autoethnography) رویکردی پژوهشی و نوشتاری است که تلاش دارد با توصیف و تحلیل نظاممندِ تجربهی شخصی به درکی از تجربهی فرهنگی برسد. این رویکرد روشهای متعارف پژوهش و بازنمایی دیگران را به چالش میکشد و پژوهش را عملی سیاسی با آگاهی و انصاف اجتماعی تلقی میکند. پژوهشگر برای انجام و نوشتن خودمردمنگاری همزمان از اصول خودزندگینامهنویسی و مردمنگاری بهره میبرد. بنابراین خودمردمنگاری به عنوان یک روش تحقیق هم فرایند است و هم محصول نهایی.