عصر پنجشنبه شانزدهم آذر، در سالن همایش موزهی موسیقی، میزبان گروهی از دوستان و همراهانِ همیشگی نشر اطراف بودیم و به بهانهی انتشارِ کتاب «خاک کارخانه»، در یک نشست سهساعته از شهری حرف زدیم که سوتِ کارخانه بیدارش میکرد و از کارگرانی که به عشقِ کار و کارخانه نفس میکشیدند.
کنار تعدادی از متخصصان علوم اجتماعی، کارشناسان منابع انسانی، مدیران صنایع و پلتفرمها و اهالی ادبیات مستند از حسی حرف زدیم که این روزها انگار کمیابتر شده است؛ حس «تعلق به محیط کار» و دلبستگی به فضای کاری. خانم هودسا قزوینیان، آقای دکتر مقصود فراستخواه، آقای دکتر اسماعیل عالیزاد و آقای محمد شکیبانیا در این گفتوگو همراه ما بودند.
در این نشست که با حمایت شرکت صنایع خلاق راوی برگزار شد، کارشناسان جامعهشناسی و منابع انسانی و فعالان حوزهی نشر دربارهی اهمیت روایت فضای کار در ایران، تأثیر ثبت تجربهی محیط کاری در تصویر آینده، تغییر مفهوم تعلق شغلی و شغل، و شرایط لازم برای روایتپژوهی گفتند.
آقای فرهاد آزاد، از کارشناسان قدیمی و باتجربهی سازمان مدیریت صنعتی، نیز مهمان دیگری بود که در این نشست از حالوهوای کار در کارخانههای صنعتی دهههای گذشته گفت و از نقش این کارخانهها در تحول اجتماعی و فرهنگی بسیاری از شهرهای ایران.
خسرو معصومی، کارگردان بهشهری که اجزای باقیماندهی کارخانهی چیتسازی را در بسیاری از فیلمهایش ثبت کرده است، از دیگر مهمانان این نشست بود و با بازگویی خاطراتی از دورهی رونق کارخانه، تصویری از زندگی شهری و اوضاع اجتماعی بهشهر در آن مقطع زمانی ترسیم کرد.
در این نشست، فیلم مستند کوتاهی هم دربارهی تلاشهای پشت صحنهی پژوهش گستردهی کتاب «خاک کارخانه» پخش شد و ویدیوها و عکسهایی از کارگران قدیمی کارخانهی چیتسازی بهشهر نیز به نمایش گذاشته شدند. گزارش تصویری این نشست را میتوانید اینجا ببینید.
دربارهی کتاب «خاک کارخانه»
«خاک کارخانه» کتابی است از جنس مستندنگاری و تاریخ شفاهی. روایت دنیای کار، از زبان آدمهایی که همیشه در حاشیه بودهاند و قصههایشان را کمتر شنیدهایم. شیوا خادمی، عکاس و نویسندهی این کتاب، با حالوهوایی عاطفی و در جستوجوی ریشههایش، عکاسی و گفتوگو با همکاران سالخوردهی مادربزرگش ــ عزیزجون که در دههی ۱۳۲۰ کارگر کارخانهی چیتسازی بهشهر بوده ــ را آغاز می کند. اما خیلی زود میفهمد این گفتوگوهای بهظاهر ساده چیزی بیشتر از خاطرهگویی مردمانی است که هنوز سرسختانه به محیط کار قدیمیشان عشق میورزند.
بهمرور، از دل این خاطرات کاری، کلیت و فضایی شکل میگیرد و مضمونهایی سر بر میآورند که نه تنها در تحلیل و ارزیابی تاریخ و مسیر کسبوکار در ایران به کار میآیند، بلکه تصویری از پیوند تنگاتنگِ فضای کار، هویت شهر و مناسبات اجتماعی مردم شهر پیشِ چشممان میگذارند.
نثر دلنشین و عکسهای رنگی شیوا خادمی با بازنمایی بدهبستان جغرافیای سرسبزِ بهشهر با سازهی صنعتی کارخانهی چیتسازی، و آمیختگی طراوت محیط طبیعی شمال با فلز و چرخدنده و دوک، تصویری سینمایی و بهیادماندنی آفریدهاند.