جایگزینی «منِ» الفبایی با «منِ» تصویریِ سیال و چندپاره دستاوردی است که خودروایتگری تصویری یا اتوگرافیک به ارمغان آورده است. برای مثال، مرجان ساتراپی در کتابی که به زبان فرانسوی دربارهی ایران نوشته با تصاویر کارتونی شلوغ و درهم و برهم سعی کرده حالوهوای روحی دوران کودکی و نوجوانی خود و بحرانهای ملی و هویتی ناشی از انقلاب را به تصویر بکشد. خاصیت چندگانهی خودروایتگری تصویری یا اتوگرافیک که ترکیبی از کلام و تصاویر است باعث میشود که این گونه از روایت نتواند به راحتی کلیتی یکدست بسازد و همچنان متمایز بماند و به این ترتیب، سیالیت و چندپارگی چنین روایتهایی آنها را به بستر مناسبی برای روایتگری بحران هویت تبدیل کرده است. از این رو، خودروایتگری تصویری قالب مناسبی برای گفتن قصههای پیچیدهی جنسیت، گرایش جنسی، تروماها یا دگرگونیهای سیاسی و ملی است. این مطلب بیکاغذ که با استفاده از کتاب ادبیات من؛ راهی به فهم خودزندگینگاری و روایتهای شخصی تدوین شده است، به خودروایتگری تصویری یا اتوگرافیک میپردازد و انواع آن را بررسی میکند.
آثار اتوگرافیک، چیدمانها و هنر اجرا بعضی از فرمهای متنوعیاند که برای ارائه و روایت تصویریِ «خود» از رسانهها و فضاهایی جدید استفاده میکنند. افزایش پلتفرمها، تمپلِتها و روشهای تبادل ارتباطی و تقاطع هایپرتکستیِ آنها با یکدیگر، فرمهای مجازیِ شبکههای اجتماعی را (که امکان برقراری ارتباط همزمان و تعاملی مردم سراسر دنیا را فراهم آوردهاند) به فرمهای خودروایتگری تصویریِ پدیدآمده در قرن بیستم افزودهاند. در دهههای پیشِ رو، موضوع تحقیقات پژوهشگران این خواهد بود که در فضاهای دیجیتالِ سیال بر سر سوبژکتیویته چه میآید.
جیلیان ویتلاک خاطرهپردازی و خودروایتگری تصویری را «اتوگرافیک» مینامد؛ رسانهای غنی برای بازنمایی «خود» که مخاطبان فراوانی دارد. خاطرهپردازی و خودروایتگری تصویری قالبی مناسب برای گفتن قصههای پیچیدهی جنسیت، گرایش جنسی، تروما و ملت شده و دربارهی «فضاهای جدید و پیچیده بحث میکند.»
بعضی از ویژگیهای اتوگرافیک و روایتگری تصویری آن را از دیگر رسانههای خودبازنمایی متمایز کرده است. مثلاً خاطرهپردازیِ تصویریْ فرمی پیوندی و «میانگفتمانی»[1] است و به گفتهی هیلاری شوت و ماریان دِکووِن «از روایتهایی کلامی و تصویری تشکیل شده که نمیتوانند بهراحتی، برای خلق کلیتی یکدست، با هم بیامیزند بلکه متمایز از هم باقی میمانند.» اتوگرافیک و خودروایتگری تصویری، اغلب با ترکیب مصالح کلامی و تصویری، قصههایی را ارائه میدهد که سازگاری کاملی با هم ندارند و بین ساحتهای مختلف بازنمایی در نوساناند. شاید خوانندگان در ساحت بصری، قصههایی را مشاهده کنند که در ساحت کلامی به آنها اشارهی مستقیمی نشده باشد یا برعکس. در نتیجه، مخاطب با قصهها و تفسیرهای رقیبی از خاطره و مفهومی خودزندگینامهای مواجه میشود. دومین ویژگی متمایزِ آثار اتوگرافیکْ عرضهی همزمان چندین لایهی متداخل ارائهی خود به خواننده است؛ لایههایی مثل دستخط یا امضای زیباشناختی (هنری) نویسنده/هنرمندی که تصاویر را میکشد، راوی/سازندهای که صدای روایتگرش روی قابهای تصویری به گوش میرسد، آواتارِ خودزندگینامهای که «من»ی دارای صدا و تصویر است، ابرها و حبابهای دیالوگِ شخصیتها از جمله «منِ» روایتشده، و مخاطبان درون و بیرون کتاب مصور. سومین تمایز این است که خودروایتگری تصویری با تغییر اندازهی قابها و حاشیههای بین قابها در هر صفحه، و با کم و زیاد کردن تأکیدش بر آنها میتواند زمان را عقب یا جلو ببرد، انگارههایی تصویری ارائه دهد یا در فضای بصری اخلال ایجاد کند. به گفتهی جَرد گاردنر «همهی کتابهای مصور الزاماً حاصل همکاری تخیلات نویسنده/تصویرگر و تخیلات خوانندهاند، چون خوانندهی این کتابها باید روایتی را کامل کند» که قابها و حاشیههای پراکنده، هم تعریفش میکنند و هم در آن وقفه میاندازند. به گفتهی ویتلاک، آخرین تمایز اتوگرافیک و خودروایتگری تصویریْ تقویت و افزایش «قدرت ثبت و ارائهی شخصیت، تاریخ و مکان در ساختار موجزِ تصاویر و کلمهها»ست که در نتیجهی سادهسازی و شرح و بسطِ همزمان مقولات مختلف در این سبک حاصل میشود. ویتلاک در جمعبندی خود میگوید «خودروایتگری تصویری با تنش و ناهمخوانی تغذیه میشود؛ تنشی که حاصل استفاده از رمزگانهای کتاب کودک در بعضی روایتهای خودزندگینامهای است که به تاریخ و تروما میپردازند.»
خاطرهپردازی تصویری که فرم/رسانهای قدرتمند برای روایتهای خودزندگینامهای است در سال 1986 با انتشار کتاب آرت اسپیگلمن در ایالات متحده پرطرفدار شد. اسپیگلمن در این کتاب دو مقوله را به هم گره زد تا عمق و گسترهی مفهوم «دوام آوردن و زنده ماندن» را افزایش دهد: یکی، رمزگانهای آثار مصور که معمولاً در کتابهای تجربهگرا و سنتشکنِ کودک استفاده میشوند، و دیگری، مشغولیتهای ذهنی خودزندگینامهای و جانسوزش که به خاطرهی تروماتیک پدر اسپیگلمن و پساخاطرات خودش از تأثیرات هولوکاست بر خانواده و جامعهاش برمیگشتند.
در بعضی از نمونههای جدیدتر اتوگرافیک و خودروایتگری تصویری، قابلیت این ژانر برای پرداختن به مسائل تأثیرگذار و مهمی مثل جنسیت، گرایش جنسی و ملت نمایان است. این اتوگرافیکها قصههایی چنداسلوبی دربارهی خطرهای شخصی و تاریخی بازنمایی را منتشر کردهاند. مثلاً مرجان ساتراپی دو کتاب به زبان فرانسوی دربارهی ایران نوشته است که در سال 2007 فیلمی از آنها ساخته شد. این کتابها قصهی بزرگ شدن تنها فرزند خانوادهای متمایل به مارکسیسم، چندنسلی و بورژا را تعریف میکنند که خود را از تبار شاهان ایران باستان میدانند. ساتراپی از چند نسلِ خانوادهاش سخن میگوید و قصهی زندگیاش را به رخدادهای اواخر دههی 1970 تا اوایل دههی 1990 در کشورش ربط میدهد. کارتونهای سیاهوسفیدِ درهموبرهم و شلوغِ ساتراپی حالوهوای روحیِ خودهای کودکی و نوجوانی راوی، کشمکشهای جمعی خانوادهی او با تودههای انقلابی و پیچیدگی تکاپوهای ملی برای ساخت پندارهای مذهبی/ملی را به تصویر میکشند. در قصهای که تصویرگر/راوی برای ما میگوید، مَرجی (شخصیت اصلی قصه) در نقش شاهد سیاسیِ انقلاب و اتفاقهای پس از آن ظاهر میشود؛ شاهدی که حالا دور از میهنش زندگی میکند و راویِ سفری متکی بر خاطرات بازسازیشده است. به گفتهی نانسی کِی. میلر، راوی در این سفرِ سخت، دغدغههای شخصی و سیاسی و دغدغههای فردی و جمعی چند نسل از زنان خانوادهاش (مادربزرگ، مادر و خود جوانترش) را کنار هم قرار داده است. شوت میگوید این کتاب «به لحاظ تصویری و کلامی حاصل فراموش نکردنِ» تغییری تروماتیک از راه گفتوگو با «نسخههای متفاوتِ خود» است.
ساتراپی، با ساخت یک مدار ارتباطی فراملی در این خودروایتگری تصویری، خوانندگان غربی را به فهمی تازه از تاریخ و فرهنگ ایرانی و ارزیابی مجدد آن فرا میخواند. مثلاً این برداشتهای اشتباه که ایرانیها به زبان عربی صحبت میکنند و زنان ایرانی (به بیان کنایی ساتراپی) «یا کلاغسیاههای عصبیاند یا جایی در جامعه ندارند» به کمک تصویر، تصحیح شدهاند تا خواننده بتواند با قصههای شخصی و خانوادگی همذاتپنداری کند و شاهد صحنههایی از خشونت جمعی و علنی باشد. ساتراپی، مانند اسپیگلمن، با تصویرپردازیهایی که صحنههای تروما را از نگاه یک کودک ارائه میدهند و از آنها «آشناییزدایی» میکنند، در ژانر اتوگرافیک روشی چنداسلوبی برای موضعگیری در قبال رخدادهای تاریخی هولناک یافته است.
آلیسون بِکدِل از قابلیتهای دیگرِ اتوگرافیک استفاده کرده است. کتاب بِکدِل دربرگیرندهی اطلاعات و یافتههایی جنجالی دربارهی گرایش جنسی و روابط جنسیتیشده در خانوادهی آمریکایی و نسخهای مدرنیستی از چیزی است که خودش «حقیقت شهوانی» مینامد. بِکدِل از تصویرسازی (و خیالپردازی دربارهی) خاطره و کنشهای پیچیده و بیناسوژهایِ قصهگویی بهرهی فراوانی میبرد؛ کنشهایی که هم خانوادهها را پیوند میدهند و هم پیوندشان را از هم میگسلند. قصهی این کتاب، به طور خاص، مربوط به خانوادهی اوست که در دههی 1960 در مناطق روستایی پنسیلوانیا زندگی میکردند. پدر خانواده دبیر ادبیات و مدیر یک مؤسسهی کفنودفن است و به طراحی داخلی و، به شکلی افراطی، به طراحی فضای سبز علاقه دارد. او مردی همجنسگرا با امیال سرکوبشده است و با پرستاران بچههایش و دانشآموزانش روابطی نامتعارف دارد. به عبارت دیگر، پدر راوی تمایلاتی دارد که جامعهی دگرهنجار آمریکایی آنها را «انحراف» مینامد و شاید همین موجب خودکشیاش میشود. البته معلوم نیست مرگش خودکشی بوده یا تصادفی زیر کامیون رفته و مرده است. این کتاب نوعی خاطرهپردازی است دربارهی بزرگ شدن و افشای گرایش جنسیِ «آلیسونی» که آواتار بِکدِل محسوب میشود.
بعضی روشهای نوآورانهی خاطرهپردازی و خودروایتگری تصویری به خلق اتوگرافیکهایی میانجامند که سوبژکتیویتهی خودزندگینامهای و همذاتپنداری خواننده را شکل میدهند. در این روشها تصاویر گوناگونی که امروزه زندگی ما را اشباع کردهاند با هم ترکیب میشوند. شاید در آیندهی نزدیک، تعداد مخاطبان بالقوهی آثار اتوگرافیک از مخاطبان فراوان خاطرهپردازیهای چاپی بیشتر شود. در واقع، به گفتهی ویتلاک، در آینده، خودروایتگری تصویری به سبب دسترسی آسان و انعطافپذیری آثار مصور، به سبک «جهانی» و فرم بینالمللی غالب خودروایتگری تبدیل میشود. بنابراین ثبت و بایگانی سبکها و کاربستهایی که زمینهساز همذاتپنداری ارتباطمحور مخاطبان در فرایند برساخت اشتراکیِ روایت میشوند، احتمالاً بیش از پیش به فهم ما از سوبژکتیویتهی خودزندگینامهای شکل خواهند داد.
[1] . Cross-discursive
*. برای مطالعهی بیشتر دربارهی اتوگرافیک و خودروایتگری تصویری به فصل ششم کتاب ادبیات من مراجعه کنید.