و کسی نمی داند در کدام زمین می میرد، مهزاد الیاسی بختیاری، نشر اطراف، خرید کتاب، نفیسه مرشدزاده، الهام شوشتری زاده، زهرا ماهری
بلاگ, روایت آدم‌ها و سفرهایشان, مرور کتاب, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

کلمات نجات‌دهنده‌اند | یادداشتی بر کتاب و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد 

درون‌مایۀ اصلی کتاب و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد نه سفر است، نه ترس از آن، نه پا گذاشتن از منطقۀ امن، نه تجربه کردن هیجانات جدید. بلکه بازسازی ارتباط نویسنده با مرگ و ازدست‌دادن است. نویسنده سوگی را در کودکی تجربه کرده و سوگی را در بزرگسالی برای خود ترسیم می‌کند. سوگ ازدست‌دادن همه«چیز». ردپای خشم از این سوگ در تجربه‌هایی که روایت می‌کند، پیداست. او پله‌پله می‌خواهد این سوگ خودخواسته را در سفرهایش التیام دهد. با یک انکار شروع می‌کند، «همه‌چیز به شکلی باورنکردنی خوب پیش می‌رفت … همه‌مان به یک اندازه از جادوی سفر شگفت‌زده بودیم و درکنار هم احساس امنیت می‌کردیم. به نظر می‌رسید می‌توانیم تا ابد از سفر جاده‌ای پرماجرامان در شعف باشیم.» اما روایت این‌جا تمام نمی‌شود، مثل همۀ روایت‌هایی که باید خواند تا آخر پاییز شود. «درست به همان اندازه که سفر را شعف‌ناک شروع کرده بودم، موقع خداحافظی غمگین بودیم. بهایی بود که باید بابت لذت هیجان پرداخت می‌کردیم، درست مثل خود زندگی.»

بلاگ, جستار روایی, روایت آدم‌ها و سفرهایشان, مجله‌ی ادبیات مستند

مرثیه‌ای برای آن جای خالی 

جای خالی مجسمه‌هایی که هزاران سالِ پیش بوداییان خوش‌ذوق بامیان در صخره‌ها تراشیده بودند حالی‌ام می‌کرد که ما گاهی در مواجهه با فقدان‌های شخصی و جمعی چاره‌ای نداریم جز سوگواری و یادآوری مکرر این‌که ما گرچه می‌توانیم با ساختنِ یادمان‌ها یا ترمیم بقایا (مثل همان داربست‌های یونسکو در بامیان که نشان از بازسازی دارند) مکان فقدان را کامل یا ناکامل پیش چشم‌مان زنده نگه داریم، اما قدرت متوقف کردن زمان را نداریم. زمان همیشه چموش‌تر از آن است که بشود آن را از حرکت انداخت. زمان می‌گذرد، اما مکان ممکن است پابرجا بماند و خود را از خطر فراموشی حفظ کند.

بلاگ, روایت آدم‌ها و سفرهایشان, زندگی‌نگاره, سفرنامه, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

مرگ در خاکستان‌های دوان بیدار می‌شود 

«عقده‌ی نداشتنِ آرامگاه خانوادگی از همین روستای دَوان افتاد به جانم. در دوان بود که فهمیدم آرامگاه خانوادگی چقدر مهم است. اگر از قبل بدانی قرار است با کی و کجا دفن شوی، یعنی در زندگی تنها نبوده‌ای. تهش مطمئنی هر جای دنیا که باشی، باز هم قرار است به همان‌جایی بازگردی که از آن شروع کرده‌ای. می‌توانی حدس بزنی در بهار چه‌جور گلی اطراف قبرت در می‌آید. منظره‌ی برفی و بارانی گورت را هم از قبل دیده‌ای. سر و ته میل به جاودانگی هم با فکر پنج‌شنبه‌جمعه‌هایی که اسمت سرِ زبان چهار نفر است، هم ‌می‌آید. ته دلت قرص است به چیزی در این دنیا، حتی اگر آن چیزْ خانه‌ی مرگت باشد که از قبل شش‌دنگه زده‌اند به نامت. چگونه از بین ‌بردن مردگانْ نگاه زندگان به حیات را لو می‌دهد. کی گفته بعد از مردن دیگر فرقی ندارد چطور دفن شوی؟ خیلی هم فرق دارد.» این مطلب بی‌کاغذ اطرافْ نسخه‌ی کامل‌ترِ روایت «غریبه‌ای در سرزمین خودت» از کتاب «و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد» است که نشر اطراف به‌تازگی منتشرش کرده است.

بلاگ, پربازدیدترین‌های بی‌کاغذ, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, روایت آدم‌ها و سفرهایشان, سفرنامه, مدرسه‌ی روایت

سه قرن سفرنامه‌نویسی زنان مسلمان 

وقتی از «سفرنامه‌نویسی زنان مسلمان» حرف می‌زنیم، مقصودمان چیست و چنین عبارتی چقدر معنا دارد؟ اسلام قطعاً‌ هسته‌ای سخت و نامنعطف نیست و مفاهیمی چون جنیست و زنانگی هم مفاهیم ثابتی نیستند. به علاوه، مفهوم سفر و سنت سفرنامه‌نویسی هم تعینی تاریخی و فرهنگی دارد. پس چگونه می‌شود از تجربه‌ی سفر در مقام زن مسلمان یا سنت سفرنامه‌نویسیِ زنان مسلمان سخن گفت؟ چگونه می‌توان سفرنامه‌های زنان مسلمان را به شکلی خواند که در مقام نوعی روایتگری زنانه، تصویری تازه از تنوع فرهنگ اسلامی و حتی تنوع ذاتی اسلام به ما بدهد؟ کتاب سه قرن سفرنامه‌نویسی زنان مسلمان می‌کوشد با در نظر گرفتن ارتباط سفرنامه‌نویسی و زنان، و دنبال کردن مشارکت زنان مسلمان در فرهنگ‌های محلیِ سفر به چنین پرسش‌هایی پاسخ دهد. نشر اطراف در آینده ترجمه‌ی این کتاب را منتشر خواهد کرد.

بلاگ, نقد کتاب

به سفر باید رفت | یادداشتی بر کتاب بمبئی رقص الوان است 

بمبئی رقص الوان است همچون دیداری زنده است با شهری شگفت‌انگیز. لحنی صمیمانه دارد و ما را به سفری می‌برد در گذشته‌ای نه‌چندان دور که هرگز شانس بازگشت به آن را نخواهیم داشت مگر بر بال اوراق این کتاب بنشینم. چنین کتاب‌هایی پیونددهنده و زنده‌کننده‌ی بخشی از گذشته‌ی تاریخی ما هستند که در این زمانه‌ی فراموشی و بی‌هویتی غنیمت‌ است.  

ادبیات زیارت, بلاگ, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, روایت آدم‌ها و سفرهایشان, سفرنامه, مدرسه‌ی روایت

زیارت: گسست، گذار و پیوند دوباره 

سفرنامه‌های حج از زیرشاخه‌های مهم ادبیات سفرند و فصل مشترک ادبیات سفر و ادبیات زیارت محسوب می‌شوند. آغاز سفر و خروج از خانه آغاز مواجهه با دیگری و تمایزهایش است، و ادبیات سفر و ادبیات زیارت را می‌توان به‌نوعی ثبت این مواجهه دانست؛ مواجهه‌ای مکان‌مند و زمان‌مند. آنچه در این مطلب بی‌کاغذ اطراف می‌خوانید برشی است از مقدمه‌ی کتاب مکاتبات جده‌ی نشر اطراف که بخش مهمی از آن به سفرنامه‌های حج اختصاص دارد و به‌زودی منتشر خواهد شد.

بلاگ, روایت آدم‌ها و سفرهایشان, سفرنامه

جاده‌ی‌ ابریشم | رد پایت را دنبال کن 

به نقشه‌ی روی دیوار اتاق‌تان نگاه کنید. کوله‌پشتی‌تان را بردارید و آماده‌ی ماجراجویی باشید. می‌خواهیم به سفری طولانی برویم برای کشف رد پای‌مان که از هزاران سال پیش در گوشه و کنار جاده‌ای پر‌پیچ‌و‌خم زیر لایه‌های خاک پنهان شده است. سفر را از سرزمین‌های شرق دور آغاز می‌کنیم، در جست‌وجوی ردپاها به شهر‌های فراموش‌شده سر می‌زنیم، از مکان‌هایی عبور می‌کنیم که تا به حال اسم‌شان هم به گوش‌مان نخورده و راه‌مان را تا کرانه‌های اقیانوس اطلس ادامه می‌دهیم. این‌جا جاده‌ی ابریشم است.

روایت آدم‌ها و سفرهایشان, زندگی‌نگاره‌ها, سفرنامه, معرفی

می‌تونی بیای سفر؟ | نگاهی به برترین سفرنامه‌‌های معاصر 

شاید در شرایط فعلی و محدودیت‌های کرونایی نتوانیم زیاد سفر کنیم ولی سفرنامه‌های خواندنی همیشه ما را سریع و ارزان، گاهی با طنز و گاهی با جدیت‌‌، به این‌جا و آن‌جای جهان می‌برند. در این مطلب بی‌کاغذ اطراف، تعدادی از بهترین سفرنامه‌های نوشته‌شده در چند دهه‌ی اخیر را معرفی کرده‌ایم. 

پربازدیدترین‌های بی‌کاغذ, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, روایت آدم‌ها و سفرهایشان, زندگی‌نگاره, سفرنامه, مجله‌ی ادبیات مستند, ویدیو...

زنی که عاشقِ دیدن بود | نگاهی به سفرنگاره‌های الا مایار 

الا مایار، سفرنگار و عکاس ماجراجوی سوئیس، زندگی پرقصه‌ای داشت و نوشته‌ها، عکس‌ها و فیلم‌هایی که از سفرهایش باقی مانده‌اند مخزن اطلاعاتی غنی و ارزشمند درباره‌ی زندگی روزمره‌ی مردمان روزگار گذشته‌اند. گذار مایار در جریان سفرهایش به ایران هم افتاد و، گرچه به خاطر شروع جنگ جهانی دوم مجبور شد سفرش را کوتاه کند، فیلم‌هایی در این سفر گرفت که حالا قدیمی‌ترین فیلم‌های رنگی باقی‌مانده از ایران آن روزگارند. این مطلب بی‌کاغذ اطراف مرور کوتاهی است بر زندگی مایار و سفرنگاره‌های نوشتاری و تصویریِ بی‌نظیرش.

عکس های آفتابی برایان ساندرز بریان سندرز سفرنامه اربعین پیاده روی کربلا روایت مستند سفرنامه کانادایی به عراق
روایت آدم‌ها و باورهایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

نشانه‌ای‎ ‎آفتابی برای‎ ‎سرزمین‌های‎ ‎ابری | روایتی از پیاده‌روی اربعین 

شهریور 97، یک روز پشت میز کارم در ایمیل‌ها دنبال عکسی با کلیدواژه‌ی اربعین می‌گشتم که به ایمیل خوانده‌نشده‌ی یک سایت گردشگری برخوردم. درخواست یک دانشجوی مطالعات سیاسی دانشگاهی معروف در کانادا بود برای پیدا کردن همسفر پیاده‌روی اربعین. فکر کردم که این راه را من همیشه با همراهانی شبیه خودم رفته‌ام و این می‌تواند فرصت خوبی برای درک نگاهی بیرونی به این رویداد باشد. درجا اعلام کردم که با تسلطم به عربی و انگلیسی می‌توانم کمکت باشم. آنچه این‌جا نوشته‌ام روایتی است از همراهی شش‌روزه‌ی من و دوستم کمیل با برایان ساندرز کانادایی در سفر اربعین. نگاه‌های بیرونی و همراه‌شدن با کسی که لزوماً با پیشینه و تعصب شیعی بزرگ نشده است یک بار دیگر عیار ارزش‌هایی را که به آن‌ها خو کرده‌ایم نشان‌مان می‌دهند و از آن سو،‌ راه را برای انتقال واضح‌تر پیام امام شهید هموار می‌کنند.

جستار سفرنوشت سفرنامه نویسی آموزش سفرنویسی خاطرات سفر
درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, مدرسه‌ی روایت

از سفر بیرونی تا سفر درونی | درباره‌ی جستار سفرنوشت 

در عصر صنعت گردشگری و رواج سفرنامه‌نویسی در وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی، چه چیزی سفرنوشت‌ها یا جستارهای سفرنامه‌ای را از کتابچه‌های راهنمای سفر متمایز می‌کند؟ نویسنده در این مطلب بر اهمیت پل زدن میان اکتشاف درونی و سفر بیرونی انگشت می‌گذارد و گام‌هایی برای بازگویی تجربه‌ی سفر در قالب جستار معرفی می‌کند.