
سریع، ارزان و مهارناپذیر | دربارۀ کلاژ و زیبایی بیهدف آن
وقتی برای اولین بار فیلم را تماشا کردم، از این کلاژ شیفته و سرگشته شدم. این بریدههای متعلق به فیلمهای رباتی درجهٔ دوی دههٔ پنجاه را در فیلم گذاشته که چه؟ بعد، فیلم پرش میکند به جورج مندوسا؛ باغبانی که درختآرایی میکند و تمام عمرش را با وسواس و دقت صرف آرایش درختها و بوتههای یک مشتری خاص کرده است. آخر چرا؟ دوباره بعد از کلاژی از تصاویر ثابت و متحرک فیلم کات میشود به رِی مندز، که در کودکی شیفتهٔ مورچهها، موریانهها و دیگر انجمنهای حشرهای بوده، و بعد به عضویت یک انجمن حشرهشناسی درمیآید و سرِ آخر، محقق و متخصص برجستهای در زمینهٔ شناخت موشکورهای بیمو میشود. استفادهٔ کارگردان از قالبهای بصری گوناگون در کنار شخصیتهای پراکنده و بهظاهر بیارتباط، ما را به این پرسش میرساند که این دیگر چه جور فیلمی است؟ و چگونه باید این تکههای جورواجور را به هم ربط داد؟


