اگر شما هم کتاب کوچک و سخت را خوانده باشید، احتمالاً با دیدن اشارههای مکررِ ریوکا گالچن به کتاب بالینی مشتاق شدهاید سراغ این کتاب بروید و ببینید این کتاب دقیقاً چه دارد. کمی که جستوجو کنید، متوجه میشوید غیر از گالچن، خیلی از آدمهای ادبیاتدوست دیگر هم این کتاب را ستودهاند؛ کتابی که هزار سال پیش نوشته شده اما بفهمینفهمی از زمانهی خودش جلوتر بوده. از این گذشته، سی شوناگن، نویسندهی کتاب که از ملازمان رکاب ملکه ساداکو بوده، در کتابش حرفهایی زده که خواندنشان بعد از هزار سال هنوز مفتونمان میکند و دنیای پیرامون را از یادمان میبرد. کتاب بالینی تصویرهای گیرایی از زندگی روزمره و جزئیات پیشپاافتاده و ظاهراً بیاهمیتِ دنیایی بیگانه و دور پیش چشممان میگذارد؛ دنیایی که، راستش را بخواهید، انگار آنقدرها هم که خیال میکنیم بیگانه نیست. شاید موقع خواندن کتاب با بعضی از حرفهای شوناگن موافق نباشیم یا به مذاقمان خوش نیایند، اما همین حرفها دریچهای به زندگی آدمهای هزار سال پیش میگشایند.
کتاب بالینی نوشتهی سی شوناگن از عجیبترین و لذتبخشترین آثار ادبی تاریخ بشری است. شوناگن (966-1017) یکی از بانوان ملتزم رکاب و در خدمت ساداکو، ملکهی ژاپن، در دورهی صلحآمیز هیان بود. او نویسندهی کتاب بالینی است؛ «مجموعهای از فهرستها، خبرچینیها، شعرها، مشاهدات، اعتراضها و هر چیز دیگر دربار که جالب به نظرش میرسید.» به عبارتی وقتی شاعر آنگلوساکسونِ ناشناسی مشغول خلق حماسهی بیوولف بود، شوناگن وبلاگنویسی میکرد. کتابهای بالینی (ماکورا نو سوشی) ژانر نگارش شخصی رایج آن زمان محسوب میشدند و بانوان دربار معمولاً کتابهای بالینی یکدیگر را قرض میگرفتند و میخواندند. کتاب شوناگن که از این مجموعه تا زمان ما به جا مانده، مفرحترین کتاب بالینی است.
البته اثر شوناگن فقط در مقایسه با بقیهی کتابهای هزارساله سرگرمکننده نیست بلکه ویژگیهای بسیار جالبی دارد که خواندنش را نشاطبخش میکند. شوناگن جزئیات کماهمیت و امور پیشپاافتاده و روزمرهی دنیایی را توصیف میکند که برای ما بیگانه است: دنیای کاملاً دوردست دربار هیان که در آن آدمها گاهی به جای راه رفتن، چهاردستوپا میروند؛ زنان دندانهایشان را سیاه میکنند؛ چندهمسری مسئلهای عادی است اما زن و مرد نمیتوانند صورت همدیگر را ببینند؛ مشاغل تخصصی و پست و مقام از راه شرکت در مسابقههای شعر به دست میآیند، و به زبان آوردن نام زنان را عملی قبیح میدانند وکاملاً از آن پرهیز میکنند. به همین دلیل هیچکس نمیداند نام واقعی سی شوناگن چیست. وقتی کتاب بالینی را میخوانید واقعاً حس میکنید آدمهای هزار سال پیش چهجور آدمهایی بودهاند و چطور زندگی میکردهاند. کدام کتاب دیگری میتواند چنین کاری کند؟
به علاوه با خواندن این کتاب بهسرعت در فضا و زمان زندگی آن دوره غرق میشوید: فصلهای مختلف سال، جشنوارهها، مسیر حرفه و شغل آدمها، لباسهایی که در موقعیتهای مختلف باید پوشید، لباسهایی که هیچوقت نباید پوشید، راه و رسم شوهریابی، چیزهایی که باحال نبودند، آنچه بر سر مردگان میآمد، فضای لوندی، عشوهگری و مغازله، و حالوهوای پیری و تنهایی. به نظرم علت علاقهی مفرط من به کتاب بالینی همین است؛ همین اجتنابش از پرداختن به مضمونهای شامخ. زندگی روزمره مقولهای است که، به شکلی باورنکردنی، کمتر از آنچه باید ستایش شده است. بهراستی سازوکار زندگی روزمره چیست، چرا گاهی خوب از کار درمیآید و گاهی شکست میخورد و چرا ما از سپری کردن زندگی روزمره خوشحالیم یا احساس فلاکت میکنیم؟ به قول کریس مارکر، «بارها دور دنیا را گشتهام و فقط چیزهای پیشپاافتادهاند که هنوز توجهم را جلب میکنند.»
جالبترین بخش کتاب بالینی فهرستهای سی شوناگن هستند که اینجا بعضی از آنها را آوردهایم:
فهرست 16. چیزهایی که ضربان قلب را تند میکنند:
– دیدن گنجشکی که به جوجهاش غذا میدهد.
– عبور از محل بازی بچههای کوچک.
– خوابیدن در اتاقی که عودی خوشبو در آن سوزانده شده.
– توجه به کدر بودن آینهی چینی بسیار زیبا موقع دیدن خود در آن.
– دیدن نجیبزادهای که کالسکهاش را در آستانهی خانهی آدم متوقف کند و به ملازمانش بگوید ورودش به خانه را اعلام کنند.
– شستن موها، آراستن خود و به تن کردن جامهای معطر حتی زمانیکه هیچکس آدم را نمیبیند (این کارها در تنهایی هم دل آدم را شاد میکند).
– از جا پریدن با صدای قطرههای باران که باد آنها را به کرکرههای پنجره میزند، وقتی شبهنگام منتظر مهمان هستی.
فهرست 25. چیزهایی که آدمی را خشمگین میکنند:
– آمدن مهمانی که با او رودربایستی داری و حرفهایش هزار ساعت طول میکشد، وقتی کاری واجب داری.
– تار مویی روی سنگ آسیابِ جوهر که یکباره میبینی داری آن را همراه جوهر خشک میسایی، و صدای سایش سنگریزهای که با جوهر کوبیده میشود.
– وراجی و یاوهگویی فراوان آدمی معمولی که او را سطحی و احمق نشان میدهد.
– صدای گریهی نوزاد وقتی سعی میکنی به چیزی با دقت گوش بدهی.
– دخالت تازهواردی در کارهای باسابقهترها و توصیههایش به آنها طوری که انگار خیلی همهچیزدان است.
– وقتی خودت را به خواب زدهای تا کسی را که نمیخواهی ببینی نبینی، اما یکی از اهالی محترم خانه بیدارت میکند و نگاهی سرزنشآمیز به تو میاندازد.
– قارقار گوشخراش دستهی کلاغهایی که با هم بدون نظم و ترتیب پرواز میکنند و هیاهوکنان بالبال میزنند.
– سگی که مخفیگاه دو دلداده را پیدا کرده و سینهخیز خودش را به داخل رسانده و عوعو میکند.
فهرست 32. چیزهای ناپسند:
– زنی که جامهی حریر سفید بر تن دارد ولی موهایش آشفته و ژولیده است.
– آراستن موهای وزوزی زنی با گل ختمی.
– دستخطی بد روی کاغذ قرمز.
– برفِ نشسته روی خانهی مردم عادی مخصوصاً زیر نور ماه که تأسفبارترش میکند.
– ارابهای معمولی در شبی مهتابی یا گاو قهوهای مایل به سرخ و پریدهرنگی که به چنین ارابهای بسته شده باشد.
– زن بارداری که ایام جوانیاش مدتها پیش سر آمده و نفسنفسزنان راه میرود.
– زن مسنی که شوهری جوان دارد و به زنان دیگری که همسرش به دیدارشان میرود حسادت میکند.
– مرد مسنی که زیادی خوابیده و ناگهان از خواب میپرد یا پیرمردی که میوهی بلوطی را که چیده ملچوملوچکنان میخورد.
– پیرزنی که آلوچهای خورده و از ترشیِ آلوچه دهان بیدندانش را جمع و لبهایش را غنچه کرده.
– زنی از طبقهی فرودست با دامنشلواری سرخ که این روزها خیلی مد شده.
– مردی خوشسیما با همسری زشت.
– مردی سنوسالدار با ریش سیاه و قیافهای ناخوشایندکه با بچهی کوچکی که تازه زبان باز کرده، بازی کند.
فهرست 44. چیزهایی که نباید با هم مقایسه شوند:
– تابستان و زمستان. شب و روز. باران و آفتاب. جوانی و پیری. خنده و خشم. سیاه و سفید. عشق و نفرت. گیاه نیل کوچک و گیاه فیلودندرون بزرگ. باران و مه.
– قبل و بعد کسی که دیگر عاشقش نیستی.
-کلاغها در روز و کلاغها در نیمهشبی که در باغی پردرخت هنگامی که همه خواباند ناگهان بیدار میشوند و جنجال و سروصدا راه میاندازد و همهی کلاغها و پرندههای دیگر را از خواب میپرانند.
فهرست 49. گربهها:
– گربهها باید یکدست سیاه باشند مگر شکمشان که باید سفید باشد.
فهرست 126. چیزهایی که باید بزرگ و درشت باشند:
– کشیشها. میوهها. خانهها. کیسههای خواربار. تکههای جوهر خشک برای سنگ آسیاب جوهر.
-چشمان مردان چون وقتی خیلی چشمهایشان ریز است شکل زنها میشوند. از سویی اگر چشم به بزرگی کاسهی فلزی باشد هم به نظرم وحشتناک خواهن بود.
– آتشدانهای گرد. گیلاسهای زمستانی. درختان کاج. گلبرگهای رزهای زرد.
– اسبها و گاوها.
فهرست 127. چیزهایی که باید کوتاه باشند:
– تکهنخی که میخواهی با عجله چیزی با آن بدوزی.
– شمعدان.
– موی زنان طبقات فرودست که باید کوتاه و تمیز باشد.
-صحبتهای دختران جوان.
نویسنده: یانا پرکوویچ
مترجم: رویا پورآذر