پاندمی و سرگیجهی روایت
گزارشهای تاریخی بهندرت میتوانند تجربهی سرگشتگی روایی و حس سرگیجهآور تقلا برای چنگ زدن به ریسمانی معلق را بازگو کنند؛ حسی که در دورههایی مثل دورهی پاندمی قدرت میگیرد و بر همهی زندگیمان سایه میاندازد. اما گاهی ادبیات است که در چنین برهههای دشواری، نجاتبخش میشود.
دیدار در قرنطینه | نگاهی تاریخی به حج در عصر اپیدمی
این روزها سایهی سنگین بیماری کووید۱۹ فرصت دیدار و ملاقات را از مردمان جهان ربوده و حج نیز که روزگاری نقطهی تلاقی مردمان شرق و غرب و شمال و جنوب بوده دگرگون شده است. اما این اولین باری نیست که شکل و شمایل حج به دلیل شیوع بیماری دستخوش تغییر میشود. اواسط قرن نوزدهم میلادی نیز با آغاز اپیدمی وبا در مکه و حجاز، پایگاههای قرنطینهای تأسیس شد و در طول دهههای متمادی تجربهی حج را تحت تأثیر خود قرار داد. این مطلب بیکاغذ اطراف، به بهانهی برگزاری آیین حج امسال زیر سایهی سنگین همهگیری کووید19، سراغ مجموعهی دهجلدی اسناد حج انتشارات دانشگاه کمبریج رفته و به مرور کوتاه برخی مستندات تاریخی مربوط به اپیدمی وبا و پایگاههای قرنطینه در حج پرداخته است.
پایان قصههای اپیدمی | روزی که آدمها دوباره میخوانند
قصههای اپیدمی پرشمارند و متنوع. ادبیات بیماریهای همهگیر گاهی نومیدانه به آینده نگاه میکند و گاهی امیدوارانه. اما آنچه در پایان این قصهها مشترک است نقطهی تصمیمگیریست؛ آنجا که ما انسانها، ما انسانهای عصر همهگیری کرونا، باید انتخاب کنیم وقتی جامعه بالاخره از بیماری خلاص شد، چگونه میخواهیم از نو شروع کنیم و به چه راهی برویم. در این مطلب بیکاغذ اطراف که کیوان سررشته ترجمهاش کرده است، جیل لپور مروری دارد بر پایان مشهورترین قصههای اپیدمی و درسهایی که این پایانها برای ما دارند.
من هم نباشم، نامه آنجا هست
بیشتر ما حالا به شیوههای ارتباطی سریع و آنی عادت کردهایم و نامه نوشتن برایمان غریبه است. اما نامهنگاری، مخصوصاً در روزگاری که همهگیری جهانی کرونا میان ما و خیلی از آدمهای عزیزمان فاصله انداخته، میتواند دریچهای به لذتهایی تازه و کمنظیر باشد. در این مطلب بیکاغذ اطراف، جکی پالزین از روابط پربار و صمیمانهای میگوید که نامهنگاریهای خوب برای آدمها ایجاد میکنند، آن هم در زمانهای که دیگر بیشتر تعاملها لحظهای و بدون فکر رخ میدهند.
و الا دیگر چه بهانه دارند که آبله اطفال را نمیکوبند؟
شکوفه دومین نشریهی زنان ایرانی است. دوهفتهنامهای که از سال 1292 خورشیدی، زمان سلطنت احمدشاه قاجار، به همت مریم عمید (مزینالسلطنه) منتشر میشد. در توضیح آن آمده «روزنامهای است، اخلاقی، ادبی، حفظالصحه اطفال، خانهداری، بچهداری، مسلک مستقیمش تربیت دوشیزگان و تصفیه اخلاق زنان، راجع به مدارس نسوان» و آنچه که از چهار سال انتشار آن باقی مانده هم همین را نشان میدهد. تلاش برای آگاهی و سوادآموزی زنان و اصلاح سبک زندگی و رفتار آنها بخش عمدهای از مطالب شکوفه است. متن زیر با توجه به فراگیری بیماری آبله، شایعات زیاد و بیاعتمادی مردم به آبلهکوبی در شمارهی چهارم/ سال سوم این نشریه منتشر شده است؛ اتفاقاتی که اگرچه بیش از صد سال قبل رخ داده، اما بیشباهت با وضعیت فعلی شیوع کرونا و بحث واکسیناسیون عمومی نیست.
فکر کردن با چشم | روایت دیداری در عصر پاندمی و کنش جمعی
عکسها و ویدئوهایی که هر روز با آنها مواجه میشویم، نوعی از روایت دیداری هستند و صحنههای مبهمِ ذخیرهشده در حافظهمان هم نوعی دیگر از آن. این تصاویر میتوانند داستانها، روایتها و حتی ارزشهای اخلاقی محکمی را در ذهن برانگیزند. چگونه در خلق روایت از تصویر بهره میگیریم؟ لیز بنس در این مطلب بیکاغذ اطراف از روایت دیداری و قدرتِ عظیمش میگوید.