اتوگرافیک یا خودروایتگری تصویری | رقصِ منِ الفبایی و منِ تصویری
جایگزینی «منِ» الفبایی با «منِ» تصویریِ سیال و چندپاره دستاوردی است که خودروایتگری تصویری یا اتوگرافیک به ارمغان آورده است. برای مثال، مرجان ساتراپی در کتابی که به زبان فرانسوی دربارهی ایران نوشته با تصاویر کارتونی شلوغ و درهم و برهم سعی کرده حالوهوای روحی دوران کودکی و نوجوانی خود و بحرانهای ملی و هویتی ناشی از انقلاب را به تصویر بکشد. خاصیت چندگانهی خودروایتگری تصویری یا اتوگرافیک که ترکیبی از کلام و تصاویر است باعث میشود که این گونه از روایت نتواند به راحتی کلیتی یکدست بسازد و همچنان متمایز بماند و به این ترتیب، سیالیت و چندپارگی چنین روایتهایی آنها را به بستر مناسبی برای روایتگری بحران هویت تبدیل کرده است. از این رو، خودروایتگری تصویری قالب مناسبی برای گفتن قصههای پیچیدهی جنسیت، گرایش جنسی، تروماها یا دگرگونیهای سیاسی و ملی است. این مطلب بیکاغذ که با استفاده از کتاب ادبیات من؛ راهی به فهم خودزندگینگاری و روایتهای شخصی تدوین شده است، به خودروایتگری تصویری یا اتوگرافیک میپردازد و انواع آن را بررسی میکند.
روایت اختلال روانی؛ ظرافتها و تناقضها
یکی از مصداقهای آشکار راوی ناموثقْ راوی روایتهای اختلال روانی است. در این نوع روایتها خود روایت سرشار از عدم قطعیت است و همواره با این پرسش مواجه میشویم که چقدر میتوانیم به حرفهای راوی اعتماد کنیم. روایت اختلال روانی دو «من» متفاوت را مقابل هم قرار میدهد: منِ عاقل و منِ دیوانه. چنین روایتهایی با مقابل هم گذاشتن این دو «من» متفاوت، نشان میدهند که چگونه بخشی از هویت ما برساختهای اجتماعی است و کشمکش میان این «من»ها مرز میان مقولات مستند و ساختگی را بیثبات میکند. در این مطلب، که با بهرهگیری از کتاب ادبیات من؛ راهی به فهم خودزندگینگاری و روایتهای شخصی تدوین شده است، به بررسی روایتهای اختلال روانی و مرور مثالهایی از این نوع روایتها میپردازیم.
ژانرهای خودنگاری: روایت سوگ
مرگ ناگهانی همسر سر میز شام بعد از چهل زندگی مشترک، جون دیدیون را بر آن داشت تا تجربهی سوگ را روی کاغذ بیاورد. روایت سوگ برای او شیوهی مواجهه با فقدان و ماتم مرگ ناگهانی همسرش و گذر از این تجربه بود؛ روایتی که نمونهی نابی از روایتگری زنانه بود، مخاطبان بسیاری یافت و حتی نمایشی اقتباسشده از آن در برادوی اجرا شد. همین مثال نشان میدهد که چگونه علاقه به روایت سوگ و اندوه روزبهروز افزایش مییابد. روایت سوگ نوعی خودروایتگری است که در آن، سوژه با بازگشت به خاطراتِ فقدان و ماتم سعی میکند این تجربه را ثبت و واکاوی کند. این مطلب بیکاغذ که با استفاده از کتاب ادبیات من تدوین شده، انواع روایت سوگ و تأثیر این ژانر بر خودنگاریهای معاصر را بررسی میکند.
خودقومنگاری | تلاشی انتقادی برای بازتعریف مناسبات فرهنگی
معمولاً کسانی که با مطالعات فرهنگی سروکار دارند، با قومنگاری، به عنوان پروژهای معرفتشناختی، و بحثهای موجود دربارهی نقاط قوت و ضعفش آشنا هستند. اما عبارت جدیدترِ خودقومنگاری ماجرای دیگری دارد و معنا و مفهومش شاید آنقدرها آشنا نباشد. در اصطلاح خودقومنگاری ــ گردآوری مجموعهای از چند خودزندگینگاره ــ کلمهی «قوم» یا گروه اجتماعی به جای کلمهی «زندگیِ» خودزندگینامه مینشیند. رواج این اصطلاح نتیجهی نقدهای گستردهی دههی هشتاد میلادی به الگوی مطلع/پژوهشگر در قومنگاریهایی بود که روابط نامتقارن استعماری را حفظ و تثبیت میکردند. در این مطلب بیکاغذ اطراف، که از کتاب ادبیات من برگرفته شده، بیشتر با خودقومنگاری آشنا خواهید شد.
ورزشکارنگاری | خاطرهپردازیهای ورزشی و مطالعات فرهنگی
خاطرهپردازیهای ورزشی که گاهی ورزشکارنگاری هم نامیده میشوند از آشناترین نمونههای خودزندگینگاری و روایتِ خودند اما دلالتهای فرهنگی و اجتماعیِ عمیقشان معمولاً نادیده گرفته میشوند. شاید این خودزندگینگاریها برای فرهنگی که شیفتهی پسران بد و دختران سرکش است، خوراکی وسوسهانگیز و خوشایند باشند اما همهی رمز و رازِ جذابیتشان همین نیست. در واقع، در حوزهی مطالعات فرهنگی و اجتماعی، میتوان این متون را برای تأمل و تعمق در مفهوم کسی بودن، زندگی روزمره و فانتزیهای اجتماعی به کار گرفت. این مطلب بیکاغذ اطراف، که از کتاب ادبیات من برگرفته شده، تصویری متفاوت از دلالتهای فرهنگی و اجتماعیِ این نوع خاطرهپردازیها عرضه میکند.
خاطره، بدن و روایت خود
وقتی از خودزندگینگاری و روایت خود حرف میزنیم، گاهی از یاد میبریم که این «خود» بدن مادی هم دارد؛ بدنی که کانونِ فیزیکیِ تجربهی انسانی است و بخواهیم یا نخواهیم، نمیشود نادیدهاش گرفت. اما این را هم نمیشود نادیده گرفت که گفتمانهای فرهنگی و اجتماعی (و گاهی حتی سیاسی) تعیین میکنند در مطالعات فرهنگی، کدام جنبههای بدن معنادار شوند و در معرض دید دیگران قرار بگیرند و به چشم بیایند و در مقابل، دربارهی کدام جنبهها حرف نزنیم. بنابراین شاید بشود گفت علاوه بر کالبد مادی و خیالی، بدنی اجتماعی و سیاسی هم وجود دارد: مجموعهای از گرایشها و گفتمانهای فرهنگی که معانی عام و همگانی بدن را در گذر زمان تثبیت کردهاند و بر این اساس، نوع خاصی از مناسباتِ قدرت را پدید آوردهاند. با این تفاصیل، نوشتن/ننوشتن از بدن همیشه معانی و دلالتهایی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، فراتر از آنچه در نگاه اول به نظر میرسد، دارد. این مطلب بیکاغذ اطراف، که از کتاب ادبیات من برگرفته شده، دریچهای به مباحث مربوط به روایت بدن میگشاید.
خوراکنگاری | وقتی غذا فقط غذا نیست
اصطلاح خوراکنگاری را برای اشاره به خودزندگینگاریهایی پیشنهاد دادهاند که در آنها قصهی «خود» ارتباطی تنگاتنگ با تهیه، آمادهسازی و/یا مصرف خوراکیها و غذاهای مختلف دارد و مسائل مربوط به غذا برای بازنمایی هویت و دغدغههای گوناگون راوی به کار میروند. در این مطلب بیکاغذ اطراف که از کتاب ادبیات من برگرفته شده است، با ژانر خوراکنگاری، کاربردهای آن و برخی از مهمترین آثار نوشتهشده در این ژانر آشنا میشویم.
روایت آنلاین خود | خودروایتگری در دنیای دیجیتال
عرصهی بازنمایی خود در فرمهای تصویری و آنلاین متعددی که روایت خود یا به اصطلاح «خودروایتگری» را شکل میدهند، روزبهروز گستردهتر میشود. این بازنماییها شکلهای جدیدی از سوبژکتیویته را نیز ارائه میدهند و مسائل درخور تأملی دربارهی مرزهای متغیر و کاربردهای گفتمان خودزندگینامهای مطرح میکنند. این مطلب بیکاغذ اطراف برگرفته از بخشهایی از کتاب آیندهی نشر اطراف با عنوان ادبیات من است؛ شرحی انتقادی دربارهی ژانرهای متنوع روایتِ «خود» که عوامل مؤثر در بازنمایی زندگی شخصی را از لحظهی شکلگیری خاطره و ثبت تجربهی فرد تا عرضه و نقد اثر بررسی میکند.