پژوهش روایی از آن عبارت‌هایی‌ست که سر زبان‌ها افتاده اما شاید کمتر کسی معنای دقیق آن را بداند. آنچه این شاخه‌ی پژوهشی را متمایز می‌کند این است که از روایت برای درک معانی چندبعدیِ جامعه، فرهنگ، رفتار انسانی و زندگی مدد می‌گیرد. این مطلب بی‌کاغذ اطراف مقدمه‌ای‌ست برای آشنایی با این حوزه‌ی فکری و عملی.


جین کلندینین ــ‌روایت‌پ‍‍‍ژوه و نظریه‌پ‍رداز معاصرــ‍‍‍‍ استاد دانشگاه و مؤسس مرکز پژوهش‌های تعلیم‌وتربیت و تربیت معلم دانشگاه آلبرتاست. او را یکی از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان حوزه‌ی پژوهش روایی می‌شناسند و کتاب‌ها و مقاله‌های فراوانی درباره‌ی دانش معلمی، پژوهش روایی و مطالعات برنامه‌ریزی درسی دارد. به‌تازگی مطالعات و تحقیقات کلندینین بر این موضوع‌ها تمرکز یافته است: بررسیِ رواییِ تجربه‌های جوانانی که ترک تحصیل می‌کنند، معلم‌هایی که به دلایلی زود از کار برکنار می‌شوند یا کار را کنار می‌گذارند، جوانان و خانواده‌های بومی و تجربه‌های آموزش حرفه‌ای مدیران مدارس.

به گفته‌ی کلندینیدن، پژوهش روایی هم راهی برای فهم روایی تجربه است و هم نوع خاصی از روش‌شناسی‌ِ کیفی برای تحقیقات مختلف. او تحقیقاتش در این حوزه را با هدف ارائه‌ی گزارشی از دانش تجربی معلمان و ایده‌پردازی در این زمینه آغاز کرد و گام اولش توجه به این نکته بود که دانش، مقوله‌ای مجرد و مجزا نیست بلکه در دل فرهنگ بشری شکل می‌گیرد و مبتنی بر انسجام روایی‌ست. برای تحلیل تجربه‌های انسانی باید به یاد داشت که فهم آدمی از خود و از زندگی فقط در قالب روایت ممکن است. انسان از گذشته با قصه‌ سروکار داشته، با کمک روایت به دنیایش معنا بخشیده و با دیگران ارتباط برقرار کرده اما ظهور روش‌شناسی روایی در تحقیقات علوم اجتماعی پدیده‌ای نسبتاً جدید است.

از اواخر دهه‌ی 1980 و اوایل دهه‌ی 1990 بعضی از پژوهشگران علوم اجتماعی برای بررسی تجربه‌های انسانی به روایت رو آورده‌اند. بی‌تردید نگاه‌ روایی به پدیده‌های مختلف و روش تحقیق روایی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. همین امر موجب شده نظریه‌پردازان و محققانی که با پیشینه‌های مختلف ــ‌واقع‌گرا، پسامدرن، برساخت‌گرا و سایر رویکردهای نظری‌ــ در این زمینه فعالیت می‌کنند درباره‌ی تعریف اصطلاح‌های پژوهش روایی اتفاق‌نظر نداشته باشند. به رغم مشکلات و ابهام‌هایی که این اختلاف‌نظرها ایجاد می‌کنند، پویایی و غنای کنونی این حوزه نیز مرهون همین دست تفاوت‌ها و مباحثه‌های حاصل از ‌آن‌هاست.

مفهوم روایت در پژوهش روایی

این روزها روایت را به معانی مختلفی به کار می‌برند. مثلاً به هر پژوهشی که قصه‌ها را به چشم داده‌های تحقیق نگاه کند، پژوهش روایی می‌گویند یا گاهی روایت و قصه را فرمی برای بازنماییِ موضوع تحقیق، دیدگاه و رویکردی مناسب برای تحلیل محتوا، ساختار یا قالبی خاص برای تحقیق و امثال این‌ها در نظر می‌گیرند. اما باید توجه داشت همه‌ی چیزهایی که در حوزه‌های مختلف اندیشه‌ی بشری درباره‌ی روایت مطرح می‌شود با مفهوم پژوهش روایی ارتباط ندارند. بعضی از فرم‌های بررسی روایی مثل تحقیقات مضمونی، تحقیقات زبان‌شناختی و به‌تازگی تحقیقات بصری به عنوان روش‌های تحقیق کیفی به کار می‌روند. همه‌ی این فرم‌ها و روش‌ها زیر چتر بررسی روایی قرار داده می‌شوند اما در هر یک از این‌ها، کلمه‌های روایت و روایی معنای متفاوتی دارند.

از سویی، فقط پژوهش روایی نیست که از قصه و روایت‌ بهره می‌برد. در روش‌شناسی‌های کیفی دیگر، مثل پدیدارشناسی و مطالعات موردی هم قصه‌ها و روایت‌ها را به چشم داده‌های تحقیق نگاه می‌کنند. در بعضی روش‌شناسی‌های کمی و کیفی، روایت‌ یا قصه را فرمی برای بازنمایی نتیجه یا یافته‌های تحقیق می‌دانند. به‌تازگی در علوم سلامت پزشکی، تعلیم‌وتربیت و رشته‌های تخصصی دیگر برای انتقال دانش از روایت و قصه کمک می‌‌گیرند. هر چه پیش می‌رویم، شفاف‌سازی مقصود هر یک از ما هنگام استفاده از کلمه‌ی روایت اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

مبانی نظری 

معمولاً نظریه‌ی تجربه‌ی دیویی را مبنای فلسفی پژوهش روایی می‌دانند. دیویی دو ملاک برای تجربه مطرح می‌کند: تعامل و استمرار. این دو ملاک که در موقعیت‌های مختلف تحقق می‌یابند، بستر مناسب برای پرداختن به موضوع تکوین رواییِ تجربه با کمک فضای سه‌بعدی پژوهش روایی را فراهم می‌کنند. این سه بعد عبارتند از: زمان‌مندی (temporality)، مکان و جامعه‌مندی (sociality). کلندینین در روش‌شناسیِ‌ خود، بر اصطلاح‌ها و وجوه تمایز مهم پژوهش روایی که وضوح بیشتری دارند و شناخته‌شده‌تر هستند تمرکز کرده و آن‌ها را بسط داده تا نشان دهد چه چیزهایی در پژوهش و تحقیق روایی مهم‌اند و به آن ربط دارند. در حال حاضر تعریف پژوهش روایی به عنوان یک پدیده و نوع خاصی از روش‌شناسی کاملاً جا افتاده است.


این روزها روایت را به معانی مختلفی به کار می‌برند. مثلاً به هر پژوهشی که قصه‌ها را به چشم داده‌های تحقیق نگاه کند، پژوهش روایی می‌گویند یا گاهی روایت و قصه را فرمی برای بازنماییِ موضوع تحقیق، دیدگاه و رویکردی مناسب برای تحلیل محتوا، ساختار یا قالبی خاص برای تحقیق و امثال این‌ها در نظر می‌گیرند.


تعریف و فهم کلندینین از تجربه‌ای که به روش روایی ثبت می‌شود، ریشه در این تعاریف و مباحث دارد: دانش روایی (جِی. برونر)، ساختار روایی و انسجام زندگی‌ها (دی. کار)، مفاهیم استمرار و بداهگی در واکنش به بلاتکلیفی‌ها و تردیدهای زندگی (ام. سی. بِیتسون) و روایت در زندگی و فعالیت‌های آموزشی (آر. کُلز). به گفته‌ی کلندینین و جی. روزیَک. تمرکز پژوهش روایی فقط بر تجربه‌ی فردی نیست. این شاخه‌ی پژوهشی به آن دسته از روایت‌های اجتماعی، فرهنگی و نهادی‌ هم توجه می‌کند که تجربه‌های فردی در آن‌ها رخ می‌دهند، ‌شکل می‌گیرند، به زبان می‌آیند و تحقق می‌یابند. پژوهش روایی تجربه‌ی فرد را در جهان بررسی می‌کند؛ تجربه‌ای که هم هنگام از سر گذراندنش و هم هنگام تعریف کردنش داستانی می‌شود؛ تجربه‌ای که می‌شود از راه شنیدن، مشاهده، درکنار هم از سر گذراندن، نوشتن و تفسیر متن‌ آن را بررسی کرد.

رویکرد عملی

کلندینین با رویکرد هستی‌شناسانه و پدیدارشناسانه‌ی خاصی به‌وضوح اعلام می‌کند که به نظر او پژوهش روایی روشی‌ست برای فهم و بررسی تجربه، عرصه‌ی فعالیتش در ارتباط با افراد و در دل جامعه است و مفاهیمی مثل فهم، مهارت و تخصص را با روش‌هایی ارتباطی و مشارکتی بررسی می‌کند. به گفته‌ی او پژوهش روایی رویکردی‌ست برای بررسی زندگی انسان که در آن تجربه‌ی زیسته به منزله‌ی خاستگاه دانش و ادراک اهمیت فراوانی پیدا می‌‌کند.

پژوهش روایی راهی برای فهم تجربه و حاصل همکاری پژوهشگر و شرکت‌کنندگان تحقیق در خلال زمان، در یک یا چند مکان مشخص و در تعامل اجتماعی با محیط فرد است. پژوهشگر در میانه‌ی این فرایند وارد شبکه‌ای از تعاملات فردی می‌شود، در همان حال‌وهوا کارش را پیش می‌برد و ‌باز هم در میانه‌ی زندگی‌، نقل ماجرا، احیا و بازگویی قصه‌هایی از تجربه‌های گوناگون که زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها را می‌سازند، به تحقیقش پایان می‌بخشد.

پژوهش روایی با پاسداشت تجربه‌ی زیسته‌ و عادیِ شرکت‌کنندگان شروع می‌شود و پایان می‌یابد. دیدگاه دیویی درباره‌ی تجربه، امکان بررسی تجربه‌ای را فراهم می‌کند که در آن فردی در گرماگرم زیستن در جهان به تصویر کشیده می‌شود. البته هم‌وغم این شاخه‌ی پژوهشی صرفاً پاسداشت تجربه‌ی فردی نیست. پژوهش روایی به بررسی روایت‌های اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی، زبان‌شناختی و سازمانی‌‌ای هم می‌پردازد که در آن‌ها تجربه‌های فردی به وجود می‌آیند، شکل می‌گیرند،‌ بیان می‌شوند و قواعدی بر اساس آن‌ها وضع می‌شود. با همین تعریف است که گفته می‌شود نقطه‌ی شروع و پایان پژوهش روایی در زندگی‌های داستانی‌‌شده‌ی همه‌ی کسانی‌ست که در تحقیق شرکت‌کرده‌اند. با چنین رویکردی می‌شود به روش‌هایی برای تغییر و شکوفایی تجربه‌های افراد برای خودشان و دیگران دست یافت.

به نظر کلندینین، پژوهش روایی اساساً نوعی روش‌شناسی عملی‌‌ست. او در کتاب پرداختن به پژوهش روایی (که ترجمه‌ی آن به‌زودی در نشر اطراف منتشر خواهد شد) به این پرسش پاسخ می‌دهد که روایت‌پژوهان چه می‌کنند و چگونه در پروژه‌های تحقیقاتی می‌شود از این رویکرد استفاده کرد.

 

مترجم: رویا پورآذر