از قصهی من تا قصهی ما | برشی از کتاب روایت و کنش جمعی
توضیح کنش جمعی از دغدغههای اصلی علوم اجتماعی مدرن است. نظریههای کنش جمعی را میشود در قالب چند مکتب فکری طبقهبندی کرد. هر یک از این مکاتب فکری در فهم ما از شیوههای حل مسائل کنش جمعی و رفع موانعِ آن، سهم بزرگی دارد اما آثار پژوهشی این حوزه، با وجود همهی یافتههایشان، کاملاً رضایتبخش نیستند و از عهدهی توضیح بعضی جنبههای کنش جمعی بر نمیآیند. این کاستیها بستر مناسبی برای طرح نظریهی روایتمحورِ کنش جمعی فراهم میکنند؛ نظریهای که توضیح میدهد روایت و قصه چگونه افراد را به کنش جمعی هدفمند بر میانگیزد. فردریک دبلیو مِیِر در این مطلبِ بیکاغذ اطراف شرح میدهد که قصهها دقیقاً چگونه نیروی پیشرانِ کنش جمعی میشوند و چرا روایت، برای آنهایی که میخواهند دیگران را به کنش جمعی برانگیزند، ابزاری قدرتمند است.
روایت و حقوق | ابرپیرنگها چه نقشی در دادگاه محاکمه ایفا میکنند؟
بخش بزرگی از قدرت اَبَرپیرنگها متکی بر تأثیر اخلاقی آنهاست. اَبَرپیرنگها تصویری از دنیا ارائه میدهند که در آن خیر و شر کاملاً قابل شناسایی است و میتوان تقصیرها را بر گردن یکی از طرفین انداخت. در جریان محاکمهها، دو طرف به شیوههای مختلف از اَبَرپیرنگها استفاده میکنند تا نسخههای روایی خود را از ماجرا شکل بدهند. هر قدر این اَبَرپیرنگها تأثیر بیشتری بر جهانبینی ما داشته باشند، به همان اندازه ارزیابی بیطرفانه برایمان دشوار میشود.
روایت و هنر | چگونه نقاشیها در ذهن ما روایت میآفرینند؟
روایت و قصه چنان در ساختارها و سازوکارهای ذهنی ما ریشه دوانده که عملاً فکر کردن بدون روایت ممکن نیست؛ گویی چیزی که به قالب روایت در نیاید در فهم انسان هم نمیگنجد. این موضوع در دنیای هنر هم نمایان است. ما آثار هنری را در پرتوی روایت میبینیم و ارزیابی میکنیم و آنچه آثار هنری را برایمان جذاب میکند نقش آنها در فرو نشاندن عطش روایی ماست. این مطلب بیکاغذ اطراف برش کوتاهی است از کتاب سواد روایت و ارتباط روایت و هنر را بررسی میکند.
فراز و فرود روایت در زبان فارسی
روایت در زبان فارسی تاریخچهای طولانی دارد و از روزگار باستان تا امروز راه درازی پیموده است. قاسم هاشمینژاد با همان قلم گیرا و جذاب همیشگیاش در این مطلب از چشماندازی تاریخی به روایت در زبان فارسی مینگرد و شرح میدهد که تحول سلیقه ــآن هم نه فقط در زبانــ به رواج صنایع لفظی و شکوهوارگی انجامید و میان نویسنده و خواننده فاصله انداخت.
لالایت میکنم، خوابت نمیاد | نگاهی به ساختار روایت در لالاییهای ایرانی
لالاییهای ایرانی بخشی از فرهنگ شفاهی و فرهنگ عامهی مردم این سرزمیناند. سالها سینهبهسینه نقل شدهاند و از مادر به فرزند رسیدهاند. نخستین سرایندگان این ترانههای عامیانه مشخص نیستند اما بیشک مادرانی بینام و نشان در هر خانه و کوچه و پسکوچه لالاییها را سرودهاند، آبورنگشان دادهاند و پرسوز و گدازشان کردهاند. در ایران پژوهشهای علمی و دانشگاهی، مقالههای مطبوعاتی و کتابهای متنوع و فراوانی در باب لالاییها منتشر شدهاند. مطلب بیکاغذ اطراف مروری است بر یافتههای یکی از این پژوهشهای نسبتاً متأخر که دکتر یدالله جلالی پندری و صدیقه پاکضمیر در آن به ساختار روایی لالاییهای ایرانی پرداختهاند.
قصهی مادرم، قصهی من | زوال عقل، روایت و نمایش
تشخیص بیماری زوال عقل در یک فرد، زندگی او و اطرافیانش را زیرورو میکند. آدمی که عمری میشناختهایم کمکم ناپدید میشود و کسی دیگر جای او را میگیرد؛ کسی که هم آشناست و هم غریبه. این مطلب بیکاغذ اطراف برشیست از کتاب زوال عقل، روایت…
پادروایت چیست؟ | وقتی قصهها درگیر جدال میشوند
در کنار روایتهای غالب جامعه، همیشه روایتهای حاشیهایتری هم وجود دارند؛ روایتهایی که پادروایت نامیده میشوند و با روایتهای غالب درمیافتند. شناخت درست و دقیق از روایتها و پادروایتهای فرهنگی یک جامعه کمک میکند هویت و رفتارهایش را بهتر بفهمیم. بیکاغذِ اطراف در این مطلب سراغ همین مفهوم رفته است.
روایت و پژوهش | پژوهش روایی چیست؟
پژوهش روایی از آن عبارتهاییست که سر زبانها افتاده اما شاید کمتر کسی معنای دقیق آن را بداند. آنچه پژوهش روایی را متمایز میکند این است که این شاخهی پژوهشی از روایت برای درک معانی چندبعدیِ جامعه، فرهنگ، رفتار انسانی و زندگی مدد میگیرد. این مطلب بیکاغذ اطراف مقدمهایست برای آشنایی با این حوزهی فکری و عملی.
وقتی مفتون قصه میشویم | برشی از کتاب روایت و کنش جمعی
تجربهی گم شدن در قصه برای همهی ما آشناست. اما وقتی چنین چیزی را تجربه میکنیم دقیقاً چه اتفاقی در مغز ما میافتد؟ چه میشود که غصه و رنجِ قهرمان قصه، دلمان را به درد میآورد و از پیروزیاش به وجد میآییم؛ آن هم وقتی میدانیم که همهی ماجرا فقط زادهی خیال است. فردریک میر در این برش از کتاب روایت و کنش جمعی به همین موضوع میپردازد.
عکس در مقام روایت | از بازنمایی تا بازآفرینی
گرچه خیلیها عکس را آینهای بیطرف برای بازنماییِ واقعیت تصور میکنند، تحلیل این مدیوم از منظر روایتشناسانه چنین تصوری را رد میکند. در واقع، عکاس هنگام عکس گرفتن تصمیمهایی که دربارهی قاببندی، فاصلهی دوربین از سوژه، زاویهی عکس و جزئیات نورپردازی میگیرد که همگی دلالتهای گوناگون ایدئولوژیک و گفتمانی دارند و به واسطهی این دلالتها روایتی ضمنی میآفرینند. به عبارت دیگر، عکاس در نقش راوی ظاهر میشود و با عکسی که پیش چشممان میگذارد روایتی از واقعیت عرضه میکند که بر نظام ارزشی خاصی استوار است. در جهانی که مدام تصویریتر میشود، توجه به این ماهیت روایی عکس زمینه را برای فهم بهتر فرهنگ معاصر فراهم میکند.
غوطهوری در روایت | برشی از کتاب روایت و کنش جمعی
رهبرانی که میخواهند اجتماع را به کنش جمعی برانگیزند با قدرتِ روایت آشنا هستند و میدانند چگونه با بهرهگیری از این ابزار، مخاطبانشان را با خود همراه کنند و به صحنهی عمل بیاورند. کتاب روایت و کنش جمعیِ نشر اطراف به همین موضوع میپردازد: نقش روایت و قصه در برانگیختن و هدایتِ کنش جمعی.
قصهگویی برای کنش جمعی
اهمیت روایت و قصه در دنیای انسانی بر کسی پوشیده نیست اما گویا صاحبنظران عرصهی سیاست و مخصوصاً دغدغهمندان کنش جمعی از این موضوع غافل ماندهاند. خیلیها نقش قصه و روایت در برانگیختن کنش جمعی، شکلدهی به آن و به سرمنزل مقصود رساندنش را نادیده میگیرند. فردریک دبلیو. مایر اینجا میکوشد با کنکاش در کارکردهای قصه و روایت در این عرصه گامی برای خلق یک روایت کنش جمعی بردارد.
زندگی، روایت و بازی های نقش آفرینی
بازی های نقش آفرینی گروهی از دید نظریهی روایت پدیدهی جالبی هستند. این مطلب که بریدهای است از کتاب سواد روایت میکوشد به پرسشهایی جذاب پاسخ دهد: آیا این بازیها روایتهایی هستند که لحظهبهلحظه خلق میشوند؟ اساساً این بازیها چه نسبتی با قصه، روایت و…