اهل هوا، ترس و لرز، عزاداران بیل، توپ، ایلخچی، خیاو یا مشکین شهر، تک نگاری، مونوگرافی، حسن میرعابدینی، بی کاغذ اطراف، الهام شوشتری زاده، مستندنگاری، زار، ناصر تقوایی، باد جن

پریشان‌نوشته‌هایی در ستایش صوفی‌گری و جن‌گیری | دربارۀ تک‌نگاری‌های غلامحسین ساعدی

چهار دهه‌ای از مرگ غلامحسین ساعدی (۱۳۶۴-۱۳۱۴) می‌گذرد؛ نویسنده‌ای که در ژانرهای داستان و نمایشنامه و فیلمنامه و تک‌نگاری‌نویسی طبع آزمود و در هر یک، آثاری ماندگار از خود به‌جا گذاشت. از میان آثار او، تک‌نگاری یا مونوگرافی‌هایش مهجورترند و به نسبت کمتر خوانده شده‌اند. بسیاری از پژوهش‌گران، این دسته از نوشته‌های ساعدی را برآمده از سابقۀ ژورناليستی او و تعهد قلمی‌اش دانسته‌اند و حاصل تلاشش برای راهیابی به درون زندگی مردم ارزیابی کرده‌اند. اما رویکرد ساعدی در این‌گونه آثار بیانگر آن است که او بیش از هر چیز دیگر در پی درک و بازنمایی تنوع فرهنگی و مذهبی قوم‌های ایرانی بوده است.

فاطمه ستوده، نسترن عابدی، نفیسه مرشدزاده، الهام شوشتری زاده، جستارهای اطراف، بی کاغذ اطراف، روایت تجربه، پروژه پدری، هفته چهل و چند

بندبازی روی طنابِ باریکِ مراقبت | مروری بر کتاب «ما ایوب نبودیم»

مراقبان با درد آشنا و عجین‌اند. از سرایت رنج نمی‌ترسند و تماشاچی نمی‌مانند. فردِ مراقب بهتر از ما «عافیت‌نشینان فراموشکار» می‌داند دردِ مراقبت‌شونده تا چه اندازه سهمناک است و می‌داند قرار گرفتن در رابطۀ مراقبتی نیازمند چه میزانی از صبر است. اما همواره باید مترصد بود تا رابطۀ مراقبتی منجر به غفلت از هویت پیشین مراقب نشود و به رابطه‌ای خطرناک بین مراقب و مراقبت‌شونده بدل نگردد. نسترن عابدی در این مطلب، دو روایت از سیزده روایت کتاب «ما ایوب نبودیم» را مرور می‌کند و به این بهانه مفهوم مراقبت و اهمیت آن را مورد بحث قرار می‌دهد.

جین کلندینین، محمود مهرمحمدی، نشر اطراف، خرید کتاب، نفیسه مرشدزاده، آموزش، اخلاق ارتباطی، علوم تربیتی، مصاحبه، روایت، قصه زندگی

قصۀ دیگران | یادداشتی بر کتاب پژوهش روایی در علوم تربیتی

نوشتن دربارۀ یک کتاب همیشه سخت‌تر از نوشتن یک متن شخصی یا حتی گزارش دانشگاهی است. هر کتابِ تازه‌منتشرشده حکم یک منشور را دارد. با هر رویکرد و دیدگاهی که به سراغش بروی، چیزی از خودش و جهانِ نویسنده‌اش را نشانت می‌دهد. اگرچه کتابِ تازۀ پژوهش روایی در علوم تربیتی -همان‌طور که از عنوانش برمی‌آید- برای اهالی حوزه‌های مشخصی همچون برنامه‌ریزی درسی، پژوهشگران و دست‌اندرکاران علوم تربیتی نوشته شده، اما هر پژوهشگرِ علاقه‌مند به پژوهش روایی احتمالاً بتواند توشۀ خودش را از همه یا بخشی از این کتاب بردارد.

و کسی نمی داند در کدام زمین می میرد، مهزاد الیاسی بختیاری، نشر اطراف، خرید کتاب، نفیسه مرشدزاده، الهام شوشتری زاده، زهرا ماهری

کلمات نجات‌دهنده‌اند | یادداشتی بر کتاب و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد

درون‌مایۀ اصلی کتاب و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد نه سفر است، نه ترس از آن، نه پا گذاشتن از منطقۀ امن، نه تجربه کردن هیجانات جدید. بلکه بازسازی ارتباط نویسنده با مرگ و ازدست‌دادن است. نویسنده سوگی را در کودکی تجربه کرده و سوگی را در بزرگسالی برای خود ترسیم می‌کند. سوگ ازدست‌دادن همه«چیز». ردپای خشم از این سوگ در تجربه‌هایی که روایت می‌کند، پیداست. او پله‌پله می‌خواهد این سوگ خودخواسته را در سفرهایش التیام دهد. با یک انکار شروع می‌کند، «همه‌چیز به شکلی باورنکردنی خوب پیش می‌رفت ... همه‌مان به یک اندازه از جادوی سفر شگفت‌زده بودیم و درکنار هم احساس امنیت می‌کردیم. به نظر می‌رسید می‌توانیم تا ابد از سفر جاده‌ای پرماجرامان در شعف باشیم.» اما روایت این‌جا تمام نمی‌شود، مثل همۀ روایت‌هایی که باید خواند تا آخر پاییز شود. «درست به همان اندازه که سفر را شعف‌ناک شروع کرده بودم، موقع خداحافظی غمگین بودیم. بهایی بود که باید بابت لذت هیجان پرداخت می‌کردیم، درست مثل خود زندگی.»

خانه را با کلمه بساز | تجربهٔ مواجهه با کتاب «خانه‌خوانی»

کتاب «خانه‌خوانی» تلاشی است برای مطالعهٔ خانه‌های دورهٔ گذار معماری تهران و بازنمایی کیفیت زندگی در آن‌ها. نویسنده با کنار هم گذاشتن خاطرات ساکنان این خانه‌ها و جست‌وجو دربارهٔ نسبت زندگی و مکان، مجموعه‌روایت‌هایی از تجربهٔ زیستهٔ این افراد به دست می‌آورد. علی طباطبایی در این کتاب از روایت برای دو هدف استفاده می‌کند: یکی برای فهم رابطهٔ زندگی و خانه با شنیدن روایت‌های زندگی ساکنان و دیگری برای بازنمایی و بیان مجدد برخی از آن‌ها در کنار یکدیگر.

خداحافظ چارلی راویولی عزیز! | یادداشتی بر «دیدار اتفاقی با دوست خیالی»

فکر می‌کنم بتوان با کتاب «دیدار اتفاقی با دوست خیالی» از دل هر ماجرایی، به نگاه جدیدی رسید. جستارهای گاپنیک، با همه‌ی تنوع و وسعتِ موضوعی‌شان، عموماً در یک مضمون اشتراک دارند: دغدغه‌ها، ترس‌ها و اضطراب‌های برآمده از زندگی شهری مدرن، و البته گیر نکردن در این ترس‌ها و اضطراب‌ها و بی‌واهمه دوباره نگاه کردن به آن‌ها.

نقشه‌‌ها را موشک کن | یادداشتی بر کتاب «قطاری که ایستگاه نداشت»

در کتاب «قطاری که ایستگاه نداشت» می‌بینی که می‌شود همه‌چیز این جهان را جابه‌جا کرد، لااقل در محدوده‌ی ذهن و زبان. می‌شود ابرها را ‌روی سنگفرش کشید و باران را از زمین به آسمان باراند یا ستاره‌ی قطبی را در جیب شلوار گذاشت و آن را به رفیقی قرض داد. همین می‌شود که روایت در جایی ما را میان شعر و داستان قرار می‌دهد. بهیچ آک به ما نشان می‌دهد که می‌شود مرزهای جهان را بر هم زد. چیزهای سخت و سفت می‌توانند تغییر کنند و هر آنچه سخت و استوار به ‌نظر می‌رسد، می‌تواند دود شود و به آسمان برود.

ناکجاهای پرواز فکر | یادداشتی بر کتاب «نزدیک ایده»

نویسندگان جستارهای کتاب «نزدیک ایده» با بیانی نسبتاً ساده، گاهی بسیار شخصی، انتقادی و خیلی وقت‌ها طنزآمیز پرسش‌هایی درباره‌ی ارتباط میان مکان‌ مادیِ ما و مکان شکل‌گیری و درهم‌آمیزی ایده‌ها و خیالات ذهنی‌مان مطرح می‌کنند و مضامینی تازه و تصویری نو از جهان و دیگران و خود ما پیش چشم‌مان می‌گذارند. آن‌ها بارها و به شیوه‌‌های مختلف ما را با چند پرسش مهم مواجه می‌کنند: مکان‌های الهام‌بخش پرواز فکر چگونه‌اند؟ چه فضاها و چه مکان‌هایی بسترِ تفکر خلاق می‌شوند؟ چه ارتباطی میان مکان‌ مادی و ایده‌های ذهنی ما وجود دارد؟ آیا اصلاً چنین ارتباطی همیشه وجود دارد یا ماجرا، بسته به شخص تجربه‌کننده، فرق می‌کند؟

کالبدی برای ارواح سرگردان | یادداشتی بر کتاب «خاک کارخانه»

خاک کارخانه از ابتدا گره‌هایی می‌گذارد و نوید گره‌هایی را می‌دهد که قرار است در این پارچه (چیت) پیداشان کنیم. البته همه‌ی گره‌ها را باز نمی‌کند (و چنین ادعایی هم ندارد). در واقع، شما باید با دیدن تکه‌ای از این پارچه، خودتان بقیه‌اش را تصور کنید. در خاک کارخانه با جای خالی بعضی از قطعات پازل نهایی هم مواجه می‌شویم. خاصیت چنین متن‌هایی همین است. این‌ها ناداستان هستند؛ قصه‌هایی با ساختاری منسجم که در آن حفره‌هایی هم وجود دارد، قطعاتی ناموجود. ناموجود بودن این قطعات هم جزو ساختار این نوع متون است. خواننده خودش باید با قطعاتی از قصه‌های دیگری که ارواح سرگردان درونش روایت می‌کنند، جای خالی ناموجودها را پر کند.