میان رویکردهای مختلف رواندرمانی، روایتدرمانی کمتر شناخته شده است. این روش درمانی که کمتر از چهل سال قبل در نیوزیلند متولد شده، این روزها آرامآرام جایی میان سایر رویکردهای درمانی پیدا میکند. در این مطلب بیکاغذ اطراف، سراغ معرفی کوتاهی از این روش رواندرمانی رفتهایم. البته که این معرفیِ کوتاه حقِ مطلب را ادا نمیکند اما میتواند وسوسهتان کند تا دربارهی این روش جذاب و کمتر شناختهشده بیشتر بدانید. در کتاب قصهای که انتخاب میکنیم میتوانید با مثالها و کاربردهای عملی روایتدرمانی آشناتر شوید.
روایتدرمانی چیست؟
روایتدرمانی نوعی درمان است که به افراد کمک میکند کارشناسِ زندگی خود شوند و این نقش را بپذیرند. رویکرد روایتدرمانی بر قصههایی تأکید میکند که در طول زندگی میسازیم و تمام عمرمان آنها را با خود حمل میکنیم. ما، به موازات تجربهی رویدادها و تعاملها، به آنها معنا میبخشیم و در مقابل، آنها هم بر تصویری که از خودمان و جهانمان داریم، اثر میگذارند. ما میتوانیم همزمان حامل قصههای متعددی باشیم، قصههایی دربارهی عزت نفس، توانمندیها، روابط و شغلمان.
روایتدرمانی را دو درمانگر مقیم نیوزیلند به نامهای مایکل وایت و دیوید اپستون در دههی 1980 ابداع کردند. این رویکرد در پی توانمندسازی است و مشاورهای را پیشنهاد میدهد که در ذات خود نه دنبال سرزنش است و نه دنبال آسیبشناسی.
فنون روایتدرمانی
در روایتدرمانی، فنون و تمرینهای متنوعی برای کمک به افراد برای التیام یافتن و پشت سر گذاشتن قصههای مسئلهساز گذشته وجود دارد. برخی از رایجترین فنون مورد استفاده شامل موارد زیر هستند:
سروسامان دادن به روایت خود
روایتدرمانی به افراد کمک میکند تا به روایتشان سروسامان بدهند، راوی قصهی زندگیشان باشند و معنایی برای تجربهها و رویدادهای زندگیشان بیابند. در فرایند شکلگیری قصه، فرد به شنوندهی قصهی خودش تبدیل میشود و همراه درمانگرش آن را حلاجی میکند و قصههای مسئلهساز و قصههای غالب زندگیاش را میشناسد.
بیرونیسازی
سروسامان دادن به قصهی زندگیمان کمکمان میکند تا تماشاگرِ زندگی خودمان شویم. در نتیجه، میتوانیم فاصلهای بین خودمان و مشکلاتمان ایجاد کنیم؛ فرایندی که به آن بیرونیسازی میگوییم. بیرونیسازی به ما امکان میدهد تا بیشتر بر تغییر رفتارهای نامطلوبمان تمرکز کنیم، ببینیم چقدر توانمند هستیم و چه قدرتی برای تغییر داریم.
ساختشکنی
ساختشکنی کمک میکند تا قصههایمان را شفاف کنیم. وقتی قصهای مسئلهساز سالها همراه فرد باشد، ممکن است فرد آن قصه را به همهچیز تعمیم بدهد و سردرگم شود. روایتدرمانی کمک میکند تا چنین فردی داستانش را به قطعات کوچکتر بشکند، مشکل را مشخص کند و آن را به موضوعی فهمیدنیتر تبدیل کند.
پیامدهای بیهمتا
وقتی قصهای به نظر منسجم میآید، انگار که امکان ندارد تغییر کند، هر ایدهای دربارهی قصههای جایگزین، دور انداخته میشود. گاهی افراد در قصههایشان گیر میکنند و به قصه اجازه میدهند بر حوزههای مختلف زندگیشان ــنحوهی تصمیمگیری، رفتارها، تجربهها و روابطشانــ تأثیر بگذارد. روایتدرمانی به افراد کمک میکند تا نه تنها مشکلات خود را حل کنند، بلکه با در نظر گرفتن قصههای جایگزین، دید خود را هم گسترش دهند.
روایتدرمانی چه کمکهایی میکند؟
هرچند روایتدرمانیْ روشی نسبتاً جدید برای درمان است، شواهد نشان میدهند که این روش، در انواع و اقسام موقعیتها، میتواند سودمند باشد. اضطراب، مسائل ناشی از وابستگی افراطی، اختلال بیشفعالیـکمتوجهی، افسردگی، اختلالات تغذیهای، تجربهی سوگ و اختلال اضطرابی پس از آسیب از وضعیتهای روانشناختیای هستند که روایتدرمانی در آنها به کمکمان میآید.
این دیدگاه همچنین برای هر کسی که احساس میکند بیش از حد تحت تأثیر تجربهها، افکار و احساسات منفی است، میتواند مفید باشد. روایتدرمانی نه تنها به افراد اجازه میدهد راوی قصهی زندگی خود باشند، که به آنها کمک میکند کارشناسِ زندگی خود شوند و مسیری متناسب با اهداف و ارزشهایشان را در پیش بگیرند. این روش، هم در مشاورهی فردی و هم در کار با زوجها و خانوادهها، کارایی دارد.
روایتدرمانی تأکید میکند که افراد نباید به خودشان برچسب بزنند و خود را «شکستخورده» یا نوعی «مشکل» ببینند یا در موقعیتهای مختلف و در مقابل الگوهای رفتاری خودشان، خود را ناتوان در نظر بگیرند.
اصول روایتدرمانی
روایتدرمانی چند اصل کلیدی دارد:
احترام: با افرادی که در روایتدرمانی شرکت میکنند، محترمانه برخورد میشود. از آنها حمایت میشود تا جسارت پا پیش گذاشتن و کار کردن روی چالشهای فردیشان را پیدا کنند.
پرهیز از سرزنش: مراجعی که مشغول کار روی قصههایش است، سرزنش نمیشود. به علاوه، تشویق میشود تا دیگران را هم مقصر نداند و سرزنش نکند. در عوض، تمرکز روایتدرمانی بر شناخت و تغییر قصههای نامطلوب و بیفایده دربارهی خود و دیگران است.
مراجع در مقام کارشناس: روایتدرمانگر در جایگاه موعظهگر و ناصح نمینشیند بلکه مراجع را در مسیر رسیدن به رشد و بهبود همراهی میکند. فرض روایتدرمانی این است که هر کسی خودش را بهتر میشناسد و تقویت این شناخت است که به افراد اجازه میدهد تا قصهی زندگیشان را تغییر دهند.
روایتدرمانی با قصههای مسئلهساز غالب در میافتد؛ قصههایی که نمیگذارند افراد بهترین نسخهی خودشان باشند. در فرایند روایتدرمانی، فردْ قصههای جایگزین زندگیاش را شناسایی میکند، به تصویر بهتر و جامعتری از خود میرسد و باورهای کهنه و مضر را کنار میگذارد تا ذهنش پذیرای مسیرهایی جدید و قصههایی سالمتر و مفیدتر شود. روایتدرمانی در پی تغییر افراد نیست، بلکه میخواهد این امکان را فراهم کند تا هر کس کارشناس زندگی خودش شود.
اثربخشی روایتدرمانی
به نظر میرسد روایتدرمانی در شرایط و موقعیتهای متنوعی سودمند است. مثلاً مطالعهای نشان میدهد که بزرگسالان درگیر افسردگی و اضطراب که با این روش درمان شدهاند، به گفتهی خودشان، شاهد ارتقای کیفیت زندگی و کاهش علائم اضطراب و افسردگی بودهاند. بر اساس مطالعهای دیگر، روایتدرمانی در آموزش همدلی، تصمیمگیری و مهارتهای اجتماعی به کودکان کارآمد است و مطالعهی دیگری هم نشان داد که زنان متأهل، بعد از درمان با این روش، رضایت زناشویی بالاتری را تجربه میکنند. با این حال، باید مطالعات بیشتری انجام شوند تا بفهمیم رویکرد روایتدرمانی برای حل چه مسائلی بیشتر به کار میآید.
نویسنده: جودی کلارک
ترجمه: نرگس عزیزی
منبع: VeryWellMind