زنگِ زیر دست | گزارشی از مطب یک آنکولوژیست
این روزها خیلیها دربارهٔ ضرورت روایت بیماری از زبان بیماران حرف میزنند اما روایت بیماری برای بیمار همیشه کار آسانی نیست. گذشته از دشواری توصیف دردِ جسمانی، صرف حرف زدن از تجربهٔ بیماری خیلی وقتها برای بیمار آزارنده است. کلیشههای رایج مربوط به بیماری هم کار را سختتر و حتی گاهی دردناکتر میکنند. با همهٔ اینها بسیاری از کسانی که بیماری، مخصوصاً بیماریهای سخت، را تجربه کردهاند، دوست دارند راهی برای روایت تجربهشان پیدا کنند. مثلاً گروهی از ترفندهای روایی ــ از جمله استفاده از راوی سومشخص برای روایت تجربهٔ خود ــ استفاده میکنند یا گروهی دیگر ترجیح میدهند با اسم مستعار بنویسند. این مطلب بیکاغذ اطراف نمونهای است از تلاش برای نوشتن از آنچه بیماران مبتلا به سرطان در یک روز معمولی حضور در مطب آنکولوژیستها تجربه میکنند.
نقشهی گنج | قصه به چه کار پزشک میآید؟
شاید مهمترین هنرِ یک پزشک نه آشناییاش با علم پزشکی، بلکه خوب «قصه شنیدن» و البته خوب «قصه گفتن» باشد. میگویم «قصه گفتن» چون هیچ کاری از توضیح بیماری برای کسی که از علم پزشکی سر در نمیآورد، سختتر نیست و چنین کاری فقط از عهدهی پزشک قصهگو بر میآید، و میگویم «قصه شنیدن» چون بهتجربه دیدهام که فقط وقتی با حوصله به قصههای بیمار گوش دادهام، در تشخیص بیماری گل کاشتهام، نه وقتی که توی کتاب و مقاله دنبال تشخیص بیماری بودهام. و تازه، بهغیر از بحث ارتباط تشخیص و درمانِ درست با هنر قصه گفتن و شنیدن، بیشتر شکایتها و دلخوریهای بیماران از پزشکان هم به نشنیدن قصههای آنها و البته حرف نزدن و قصه نگفتن پزشکان برای آنها مربوط میشوند.
قصهی رنجت را بگو | بازنمایی بیماری در قالب روایت
وقتی بیمار میشویم، مثل قلوهسنگی که درون آب پرتاب شده، با مجموعهای از تجربههای جدید احاطه میشویم. بسته به شدت و زمان درگیری با بیماری، ممکن است بخش زیادی از توانمندیها، مسئولیتها و آزادیهای ما از دست برود و هراس پیشروندهای از پیچیدهتر شدن رنج بیماری یا درمانناپذیری گریبانمان را بگیرد. بیماری توان بیرحمانهای برای بر هم زدن نظم زندگی روزمرهی ما دارد و درست همین جا است که ما برای سر در آوردن از کلاف گرهخوردهای که دورمان پیچیده شده، نیازمند خلق روایت هستیم.
پزشکی روایی | ارج نهادن به قصهی بیماری
پزشکی روایی شاخهای از علم پزشکی است که بنا دارد از دانش روایی برای شناسایی، فهم و تحلیل داستانهای بیماری و تأثیر پذیرفتن از آنها استفاده کند. اما روایت و پزشکی چه اشتراکی با هم دارند؟ این شاخهی جدید پزشکی، چه چیز جدیدی به ادبیات و پزشکی خواهد آموخت؟ استقبال پرحرارت پزشکان، دانشجویان، استادان ادبیات، نویسندگان و بیماران از تلاشهای آغازین این رشته، نشان میدهد این تلاشها نگرشی مثبت به پزشکی، ادبیات و رنج بشر ایجاد کردهاند. در این مطلب بیکاغذ اطراف با پزشکی روایی و اهداف و دغدغههای اصلیاش آشنا خواهید شد.