محمدعلی سلطان مرادی، نفیسه مرشدزاده، الهام شوشتری زاده، بی کاغذ اطراف، جنگ بوسنی، جنگ بالکان، زان تشنگان، محرم، کآشوب، عاشوره، قصاب بوسنی، روایت روضه
بلاگ, جستار ‌های زندگی روزمره, روایت آدم‌ها و باورهایشان, روایت آدم‌ها و رنج‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

خشکی می‌بینم! خشکی | روایتی از جنگ بوسنی و محرم 

وقتی به جنگ نگاه می‌کنیم، وقتی آن‌قدر به لحظه‌های گذرای خونریزی نزدیک می‌شویم چیزی جز زشتی نمی‌بینیم. اسمای اهل بوسنی هم یکی مثل هزاران جنگ‌زدۀ دیگر دنیا. او از جنگی کشوری به جنگی شهری پناه برده بود. هم صرب‌ها محل سکونتش در موستار را می‌زدند و هم کروات‌ها. چهار سال تمام حتی نمی‌توانست به سارایوو تلفن بزند که بفهمد شوهر و پسرانش آن‌جا هستند یا نه. بعد از جنگ هم بی‌شک دنبال آن‌ها گشته، میان استخوان‌های انبار شده در سالن‌ها، وسایل و لباس‌های پوسیده‌ای که از گورهای دسته‌جمعی کشف شده بود. حتی سالن‌های اردوگاه باتکویچ را با دخترش عذرا زیر و رو کرده تا شاید از روی تکه لباسی، چیزی، معلوم شود که در آن روز شوم شوهر و پسرانش را آن‌جا آورده بودند یا نه. حالا تنها کاری که از سابق برایش باقی مانده پختن عاشوره است. دوازدهم محرم سعی می‌کند عاشوره را با تمام ماده‌های متغیرش بپزد و آرام‌آرام تا بیرون از موستار قدم بزند و دم تکیه بُلگای پخش کند.

فیلم‌جستار سینمای مستند جستارفیلم سینمای ناداستانی الهام شوشتری‌زاده
درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, مدرسه‌ی روایت

فیلم‌جستار: جایی میان داستان و ناداستان 

نورا ام. آلتر، استاد هنرهای سینمایی و رسانه‌ای، در کتاب اخیر خود «فیلم‌جستار پس از حقیقت و خیال» (۲۰۱۸) فیلم‌جستار را این‌طور توصیف می‌کند: فیلم‌جستار یکی از ژانرهای بینابینیِ فیلم‌سازی غیرداستانی است که نه کاملاً داستانی است، نه مستند و نه فیلم هنری، بلکه وجوهی از همه‌ی این‌ها را در خود دارد. در ادامه بخشی از مقدمه‌ی این کتاب را می‌خوانید.