دعوت به همنشینی با خرسهای گریزلی | جستاری در باب زیستن به شیوۀ بومیان
ممکن است من چیزی را که نیم ساعت پیشتر همه دیدهایم به خاطر نیاورم ولی بومیان همسفرم آن را به خاطر میسپارند. آنها مدتی پس از مواجههمان با خرسی گریزلی متوجه چیز دیگری میشوند، مثل چند لاخ موی زبر خرس گریزلی که به تنۀ درخت چسبیده، و آن را به جزئیاتی مرتبط میسازند که حین تماشای آن خرس مشاهده کرده بودند. همان رخدادی که من داشتم ذیل «مواجهه با گریزلیِ دشتهای قطبی» در ذهنم دستهبندی میکردم، آنان همچون غوطهوری آنی در جریان رودخانه تجربهاش میکردند. در آن شنا میکردند، متوجه جریان کِشندهاش بودند، حواسشان به دمای آب و جریانهای مخالف و محل ورود جریانهای جانبی بود. شیوۀ من عمدتاً توجه به ابژههای درون صحنه بود؛ تعدادی نقطه که سعی میکردم همهشان را با یک خط به هم وصل کنم و از معنایشان سر دربیاورم. همقطارانم خودشان را در گیرودار رخدادی پرتکاپو قرار داده بودند. و بر خلاف من، هیچ نیازی به استخراج معنا از آن نمیدیدند. شیوهشان این بود که اجازه دهند رخداد همچنان ادامه پیدا کند. به همهچیز توجه کنند و بگذارند هر مفهومی که هست به وقتش پدیدار شود.
کلمات نجاتدهندهاند | یادداشتی بر کتاب و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد
درونمایۀ اصلی کتاب و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد نه سفر است، نه ترس از آن، نه پا گذاشتن از منطقۀ امن، نه تجربه کردن هیجانات جدید. بلکه بازسازی ارتباط نویسنده با مرگ و ازدستدادن است. نویسنده سوگی را در کودکی تجربه کرده و سوگی را در بزرگسالی برای خود ترسیم میکند. سوگ ازدستدادن همه«چیز». ردپای خشم از این سوگ در تجربههایی که روایت میکند، پیداست. او پلهپله میخواهد این سوگ خودخواسته را در سفرهایش التیام دهد. با یک انکار شروع میکند، «همهچیز به شکلی باورنکردنی خوب پیش میرفت … همهمان به یک اندازه از جادوی سفر شگفتزده بودیم و درکنار هم احساس امنیت میکردیم. به نظر میرسید میتوانیم تا ابد از سفر جادهای پرماجرامان در شعف باشیم.» اما روایت اینجا تمام نمیشود، مثل همۀ روایتهایی که باید خواند تا آخر پاییز شود. «درست به همان اندازه که سفر را شعفناک شروع کرده بودم، موقع خداحافظی غمگین بودیم. بهایی بود که باید بابت لذت هیجان پرداخت میکردیم، درست مثل خود زندگی.»
میتونی بیای سفر؟ | نگاهی به برترین سفرنامههای معاصر
شاید در شرایط فعلی و محدودیتهای کرونایی نتوانیم زیاد سفر کنیم ولی سفرنامههای خواندنی همیشه ما را سریع و ارزان، گاهی با طنز و گاهی با جدیت، به اینجا و آنجای جهان میبرند. در این مطلب بیکاغذ اطراف، تعدادی از بهترین سفرنامههای نوشتهشده در چند دههی اخیر را معرفی کردهایم.