راینر ماریا ریلکه، لنگرگاهی در شن روان، بی کاغذ اطراف، الهام شوشتری زاده، رالف والدو امرسون، مواجهه با سوگ، نامه نگاری، تسلی، مرگ
بلاگ, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, روایت آدم‌ها و رنج‌هایشان, مدرسه‌ی روایت, نامه‌نگاری

درنگ تاریک | نامه‌هایی از راینر ماریا ریلکه در باب سوگ و تسلا 

راینر ماریا ریلکه، یکی از مهم‌ترین شاعران آلمانی‌زبان قرن بیستم، در عمر پنجاه‌ویک‌ساله‌اش نامه‌های شخصی زیادی نوشت؛ نامه‌هایی برای دوستان و آشنایان، خوانندگانی که بعد از مطالعۀ آثارش با او مکاتبه می‌کردند یا هر کس دیگری که ریلکه حس می‌‌کرد پیوندی درونی میان‌شان وجود دارد. از ریلکه بیش از چهارده‌هزار نامه به یادگار مانده است که خودِ او آن‌ها را به اندازۀ شعرها و آثار منثورش مهم می‌دانست. خواندن نامه‌های ریلکه، به اندازۀ خواندن شعرها و آثار منثورش، ما را با اندیشه‌های او دربارۀ نقش و معنای عشق، مرگ و هنر در زندگی‌ آشنا می‌کند. میان این نامه‌ها، نامه‌هایی هم هستند که ریلکه آن‌ها را برای تسلای دوستان و آشنایان داغ‌دیده‌اش نوشته یا به مضمون مرگ و سوگ پرداخته است. او در این نامه‌ها از رنج فقدان و میراییِ گریزناپذیر انسان می‌گوید اما به درۀ حسرت و یأس سقوط نمی‌کند و مرگ را روی دیگر زندگی، با همۀ زیبایی و شکوهش، می‌بیند. در نگاه او، شناختِ مرگ راهی است به تحول و دگرگونی شخصی برای بهتر زیستن. گرچه این نامه‌های ریلکه، به اقتضای نامه بودن‌شان، برای شخص خاصی نوشته شده‌اند اما در بسیاری از آن‌ها تسلا و تسکینی برای دردهای مشترک‌مان می‌یابیم؛ دردهایی که همه تجربه می‌کنیم و گاهی به هر دری می‌زنیم تا آن‌ها را بهتر بفهمیم.

بلاگ, جستار روایی, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, زندگی‌نامه, مدرسه‌ی روایت

ای. بی. وایت؛ هنر جستارنویسی و ضرورت خودخواه بودن جستارنویس 

ای. بی. وایت یکی از پیشگامان جستارنویسی در آمریکا و از مهم‌ترین چهره‌های این ژانر محسوب می‌شود. بسیاری از نوشته‌های او در نشریۀ معتبر نیویورکر به انتشار رسیده‌اند و مورد تحسین قرار گرفته‌اند. ماریا پوپووا در این مقالۀ کوتاه به نظریات وایت دربارۀ نحوۀ نوشتن جستار اشاره می‌کند و یکی از عقاید مناقشه‌برانگیز او را توضیح می‌دهد؛ این‌که جستارنویس در کنار منضبط بودن، باید کمی خودخواه هم باشد. گرچه خیلی‌ها این روحیه را نمی پسندند اما از دید وایت این عاملی مهم برای خلق متنی عالی است.

بلاگ, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, مدرسه‌ی روایت, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

ژانرهای خودنگاری: روایت سوگ 

مرگ ناگهانی همسر سر میز شام بعد از چهل زندگی مشترک، جون دیدیون را بر آن داشت تا تجربه‌ی سوگ را روی کاغذ بیاورد. روایت سوگ برای او شیوه‌ی مواجهه با فقدان و ماتم مرگ ناگهانی همسرش و گذر از این تجربه بود؛ روایتی که نمونه‌ی نابی از روایتگری زنانه بود، مخاطبان بسیاری یافت و حتی نمایشی اقتباس‌شده از آن در برادوی اجرا شد. همین مثال نشان می‌دهد که چگونه علاقه به روایت سوگ و اندوه روز‌به‌روز افزایش می‌یابد. روایت سوگ نوعی خودروایتگری است که در آن، سوژه با بازگشت به خاطراتِ فقدان و ماتم سعی می‌کند این تجربه‌ را ثبت و واکاوی کند. این مطلب بی‌کاغذ که با استفاده از کتاب ادبیات من تدوین شده، انواع روایت سوگ و تأثیر این ژانر بر خودنگاری‌های معاصر را بررسی می‌کند.

بلاگ, جستار روایی, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, مدرسه‌ی روایت, معرفی

سفر به منتهای ذوق | جستارهای برتر جهان (1960 تا 2010)‏ 

در این مطلب می‌خواهیم جستارهای برتر جهان را که بین سال‌های 1960 و ۲۰۱۰ نوشته شده‌اند، معرفی کنیم. از دهه‌ی شصت میلادی تا کنون، بی‌شمار جستار عالی نوشته شده‌اند و دیوانگی به نظر می‌رسد که بخواهیم فهرستی از جستارهای برتر جهان که در این دوره‌ی زمانی به فهم ما از فرم ادبی جستار شکل داده‌اند، تهیه کنیم. با این حال، چنین فهرستی تهیه شده؛ فهرستی الهام‌گرفته از جایزه‌ی جستارهای غیرداستانی دانشگاه آیوا که هر سال به «بهترین جستاری که نمونه‌ی بارز هنر جستارنویسی ‌ــــ‌جست‌وجو، آزمودن، کشف و تغییرــــ باشد» تعلق می‌گیرد.

بلاگ, پرسش‌هایی از روایت, مدرسه‌ی روایت

من چرا می‌نویسم؟ | از زبان جون دیدیون ‏ 

این سؤال که چه نیرویی خالقان آثار ادبی و هنری، به‌ویژه خالقان بزرگ را به پیش می‌راند، موضوع شیفتگی و کنجکاوی فرهنگی ادبی است. جون دیدیون که از مشهورترین و متمایزترین صداهای داستان‌نویسی و روزنامه‌نگاری ادبی آمریکا به شمار می‌رود در جستار «من چرا می‌نویسم» که در جلد اول کتاب نویسنده و کارش هم منتشر شده، شرح می‌دهد که چه چیزی او را به نیم قرن نوشتن واداشته است. این مطلب بی‌کاغذ اطراف ترجمه‌ی برش‌هایی از همین جستار است.