مُرید برغوثی شاعر و نویسندهی مطرح اهل فلسطین چهار سال از «کشور اسرائیل» بزرگتر بود اما بابت جایی که در آن به دنیا آمده بود، همچون دیگر هموطنانش، رنجهای ریزودرشتِ زیادی متحمل شد. او که اوایل سال 2021 درگذشت، در این روایت، از وضعی حرف میزند که ظاهراً فقط فلسطینیها با آن مواجه میشوند؛ اینکه هیچجا محل تولد آنها را بهرسمیت نمیشناسد و با اینکه همه میدانند فلسطین کجاست ولی این نام بهطور رسمی در هیچجا، حتی در شبکههای اجتماعی، بهخاطر مناسباتِ آلودهی سیاسی و زبانی به کار نمیرود.
چندسال پیش، فیسبوک یادآوری کرد که باید پروفایلم را اصلاح و نام کشورم را به آن اضافه کنم. راستش عامدانه بهخاطر این فانتزی غیرمسئولانهام که نویسندهها به همهجا و همهکس تعلق دارند این گزینه را نادیده گرفتم. دستآخر از سماجت این جعبهی گفتوگو به ستوه آمدم و قانع شدم «اِدیت» را کلیک کنم تا در جای خالی بنویسم «فلسطین».
اوه، آنقدرها که گمان میکردم ساده نبود. اجازه نداشتم چیزی بنویسم چون فقط باید از کشورهایی که به ترتیب حروف الفبا کنار هم قرار گرفته بودند گزینهای را انتخاب میکردم. توی آن لیست، پایین حرف «ف»، چنین گزینههایی بود: فلسطین تگزاس-آمریکا، فلسطین آرکانزاس-آمریکا، فلسطین ایلینویز-آمریکا، فلسطین آلاباما-آمریکا، فلسطین شرق اُوهایو-آمریکا، فلسطینِ جدید، فلسطین ایندیانا-آمریکا، و فلسطین اِکوادور.
فلسطینیهای اصیل کجا بودند؟ قدیمیترین فلسطینی که من 67سال پیش در آن به دنیا آمدم؟
من وجود نداشتم. لیست را چندین بار بالاوپایین کردم و البته «اسرائیل» را زیر حرف «الف» پیدا میکنم. من چهارسال بزرگتر از اسرائیل بودم. آندوره، سال1944، اسرائیلی وجود نداشت. عین همین اتفاق موقعی رخ داد که داشتم اپلیکیشن ویزا برای سفر به آمریکا را پُر میکردم؛ باز هم فلسطین توی لیستشان نبود. توی جراید، گعدههای سیاسی و حتی در گفتوگوهای غیرشفافِ صلح (که بیشتر فرآیند صلح نصیب ما میشود نه خودِ صلح) شما ارجاعات زیادی به سرزمینها مییابید؛ سرزمینهای اشغالی، یهودا و ساماریا (نام تاریخی و عبری کرانهی باختری)، سرزمین مقدس و کرانهی باختری. کرانهی باختریِ کجا؟ رود اُردن. ولی کرانهی باختری رود اُردن، ساحل شرقیِ فلسطین است. چرا این اسم را رویش نگذاشتند؟
گذرنامهی دستهجمعی
فلسطینیهایی که سرزمینشان را از دست دادهاند کلمات را هم از دست دادهاند. اگر غرب کشور حالا اسمش «اسرائیل» است و شرق آن «کرانهی باختری»، فلسطین کجاست؟ هر بار که اسم «کرانهی غربی» را میشنوم به کثافتِ زبانیای فکر میکنم که باعثِ نابودی کلمهی «فلسطین» شد. «بی دائو» شاعر چینی هم متوجه سختی این راه شد زمانی که برای گرفتن ویزا به کنسولگری اسرائیل در فرانسیسکو رفته بود. او به مرد جوانِ ایستاده روبهروی ساختمان گفته بود که میخواهد به فلسطین برود و پاسخ شنیده بود که: «همچین کشوری روی نقشه وجود نداره، آقا!»
***
چندسال پیش نشریهی بینالمللی «پن» روی جلد خودش، البته با افتخار، شعر کاملی از من منتشر کرده بود. بااینحال، توی فهرست بهجای اینکه بنویسد «مرید برغوثی- فلسطین» نوشته بود «مرید برغوثی- تشکیلات خودگردان فلسطین». وقتی از آنها خواستم توضیح بدهند گفتند کشوری بهنام فلسطین وجود ندارد. و من پاسخ دادم که: «آیا تشکیلات خودگردان یک کشور است؟»
***
اواسط دههی هشتاد رفته بودم دیدن کوچکترین برادرم در فرانسه که نزدیک مرز سوئیس بود. تابستان بود و باقی اعضای خانواده همراهمان بودند. تصمیم گرفتیم با دو ماشین به ژنو برویم. مرزبان از توی اتاقک نگهبانیِ قوطیکبریتیاش زد بیرون و پاسپورتهایمان را خواست. گیج بود. پاسپورتهای توی دستانش از همهجای دنیا بودند: اُردن، سوریه، ایالات متحده، الجزیره، انگلیس، و حتی بلیز. اسامیِ توی پاسپورتها نشان میداد که همهی ما از یک طایفه هستیم: البرغوثی.
مرزبان توضیحی میخواست دربارهی سندهایِ سفرِ دستهجمعیمان. ولی خیلی زود همینکه برادرم شروع کرد به توضیح دادن زد زیر خنده و وسطش بریدهبریده میگفت: «بسه دیگه نمیخوام بدونم!» و آرزو کرد اوقات خوشی توی ژنو داشته باشیم. ما به راهمان ادامه میدادیم، و خاطرهی تعجب مرزبان فرانسوی همراهمان بود.
یکی از ما گفت: «میدونید چیه، با همهتونم، ما واقعاً آدمای رسوایی هستیم.»
نویسنده: مرید برغوثی
مترجم: قاسم فتحی
منبع: برشی از کتاب I Was Born There, I Was Born Here