بمان و تماشا کن | سفرنامۀ پاریسِ دوستعلیخان معیرالممالک
دوستعلیخان معیرالممالک از جمله کسانی بود که در اولین سفر مظفرالدینشاه به فرنگ و بازدید از نمایشگاه بینالمللی 1900 پاریس همراهیاش میکرد. او شرح این سفر را در دفترچهای شخصی یادداشت کرده بود که سالها مفقود بود و نشانی از آن وجود نداشت. بیش از صد سال بعد سفرنامۀ دوستعلی خان پیدا شد و در کتاب حظ کردیم و افسوس خوردیم به انتشار رسید. نکته اینجا بود که این سفرنامه کامل نبود و از قرار معیرالممالک جزئیاتی از سفر فرنگش را ناگفته گذاشته بود. اما در سال 1338 او تصمیم گرفت شرح مفصلی از زندگیاش را در مجلهٔ یغما بیاورد؛ مطلبی که «هشتاد و پنج سال زندگی در چند صفحه» نام داشت. در بخشی از یادداشتهای او که در شمارههای 132 و 133 این نشریه چاپ شدند، معیرالممالک به ماجراهای همین سفرش به پاریس اشاره میکند و از اتفاقات مهمی صحبت کرده که در سفرنامهٔ مکتوبش به آنها نپرداخته بود.
فراسوی حافظه و زمان | نگاهی به تعزیه از چشم غربی
«اگر موفقیت یک نمایش را بر اساس تأثیرش بر مخاطب در نظر بگیریم، تابهحال هیچ نمایشی بهتر از تراژدیای که در دنیای مسلمانان با عنوان تراژدی حسن و حسین شناخته میشود، نیامده.» سر لوئیس پلی، فرماندۀ نظامی و فرستادۀ بریتانیا در ایران، این جملات را در ستایش تعزیه گفته. او در مدت حضورش در ایران چنان شیفتۀ این نمایش شد که خود شروع به گردآوری مجالس تعزیه کرد. دههها بعد کارگردانهای بزرگ و آوانگاردی همچون پیتر بروک و یرژی گروتفسکی هم با تعزیه مواجه شدند و بهشدت از آن تأثیر گرفتند. و این همه نشان از قدرت، عمق و بلوغ این فرم «نمایشی مذهبی» دارد. با این وجود، تعزیه هنوز هم برای مخاطب غربی مهجور و ناشناخته مانده و اهمیتش بهدرستی درک نشده. اجرای چند تعزیه در فستیوال لینکلن سنتر سال 2002، بهانهای شد تا پیتر جی. چلکوفسکی، ایرانپژوه آمریکایی، مقالهای را دربارۀ این نمایش و فرم و محتوایش بنویسد تا بار دیگر آن را به مخاطب غربی معرفی کند.