آغاز روایتها؛ داستانهای بهیادماندنی از کجا شروع میشوند؟
آغاز روایت یکی از اساسیترین عناصر هر روایتی، داستانی یا ناداستانی، عمومی یا شخصی، رسمی یا برانداز، است. با این حال اهمیت تام آغاز روایتها از دیرباز نادیده انگاشته شده یا برداشت درستی از آن صورت نگرفته است و اخیراً تا حدودی به اهمیتش پی بردهاند. در حال حاضر فقط چند پژوهش به این موضوعِ بسیار غنی و البته بغرنج میپردازند. بعضی از پژوهشهای دیگر نیز کمکم دارند آغاز روایتها را آنطور که بایستهشان است تحلیلِ تاریخی، نظری و ایدئولوژیک میکنند. مطلب پیش رو برگرفته از مقدمۀ کتاب آغاز روایتها است که برایان ریچاردسون گردآوری و تدوین آن را بر عهده داشته. این متن مسئلۀ شروع روایت را به شکل تاریخی مرور میکند و نگرشهای مختلف ادبی، از واقعگرایانه تا پست مدرنیستی، را نسبت به آن توضیح میدهد.
پاندمی و سرگیجهی روایت
گزارشهای تاریخی بهندرت میتوانند تجربهی سرگشتگی روایی و حس سرگیجهآور تقلا برای چنگ زدن به ریسمانی معلق را بازگو کنند؛ حسی که در دورههایی مثل دورهی پاندمی قدرت میگیرد و بر همهی زندگیمان سایه میاندازد. اما گاهی ادبیات است که در چنین برهههای دشواری، نجاتبخش میشود.