افسانه کامران، بی کاغذ اطراف، الهام شوشتری زاده، نفیسه مرشدزاده، حظ کردیم و افسوس خوردیم، مستوفی الممالک، دانشگاه الزهرا، خوابگاه 16 آذر
بلاگ, روایت آدم‌ها و قصه‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

از گلستان تا خیابان | سرگذشت خوابگاه 16 آذر دانشگاه الزهرا در سه روایت 

خوابگاه 16 آذر نامش را از خيابانی كه سر نبشش بود وام می‌گرفت؛ آپارتمان 13 طبقۀ فرتوت و تقریباً نیمه‌ویرانی که دانشگاه الزهرا آن را برای دانشجویان متأهل، دانشجویان خارجی سایر دانشگاه‌ها و تنبیه تنبل‌هایی چون ما که عمداً يا عملاً درس را‌ کش داده بودیم در نظر گرفته بود. در این خوابگاه نه از درختان بلند پیچک‌پوش خبری بود، و نه از نهر آب روان. آپارتمانی بود خسته و نیمه‌جان با معماری پهلوی دوم که بیشتر اوقات آسانسورش خراب می‌شد. اگر گلستان ونک تمثيل بهشت زمينی و باغ عدن بود، خيابان 16 آذر استعاره‌ای از هرج‌‍ومرج، شلوغی و زندگی شهری بود. ما وقتی از بهشت گلستان به جهنم خيابان تبعید شدیم اين را فهميديم كه «افسوس! انسان قدر سعادت را نمی‌داند، موقعی می‌فهمد که آن را از دست داده‌ است.»

تاریخ شفاهی, خودزندگی‌نامه, روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره

کتاب‌ها و تأثیرشان – بخش دوم | ردپای کتاب در زندگی‌ مشاهیر ایران 

کتاب و کلمه‌ رد عمیق و ماندگاری بر خاطر خواننده بر جای می‌گذارد. ردپای کتاب در خودزندگی‌نامه‌های شخصیت‌های برجسته‌ی ایرانی نیز دیده می‌شود و مشاهیر گاه از جادوی کلمات در زندگی خود گفته‌اند. گروه مطالعاتی منش، زیر مجموعه‌ی نشر اطراف است که نقاط عطف زندگی مشاهیر ایران را در قاب خودزندگی‌نامه‌های ایرانی بررسی کرده است. این‌ بار بی‌کاغذ اطراف به سراغ بخشی از این پروژه رفته که در آن مشاهیر از کتاب‌های تأثیرگذارِ زندگی‌شان گفته‌اند.