جستار، جستارنویسی، الهام شوشتری زاده، بی کاغذ اطراف، تام لوتز، نفیسه مرشدزاده، رها و ناهشیار می نویسم، هگل، مونتنی
بلاگ, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, مدرسه‌ی روایت

سگی ولگرد، گربه‌ای خیابانی | در باب بی‌هدفی در جستار 

می‌گویند جستار شبیه سفر است یا پرسه‌زنی یا گشت‌وگذارِ بی‌مقصد. شیوهٔ کارِ جستار این است که نشان دهد ذهنی متفکر، پرسه‌زن، یا به عبارتی ذهنی مشغولِ کار را بازنمایی می‌کند. و البته که این بازنمایی مانند هر بازنماییِ دیگری اندکی ساده‌شده، ناتمام و حتی می‌شود گفت سردستی و فریبکارانه است: نوعی شبیه‌سازی معیوب، شیادی، و خیلی وقت‌ها هم تقلیدی بسیار ضعیف از اصل. احساس خواننده هنگام خواندن جستاری ناب با ابتدایی‌ترین ابزارهای موجود در جعبه‌ابزار هر جستارنویسِ دست‌به‌قلمی به‌سادگی ایجاد می‌شود. تمامِ کاری که ما جستارنویس‌ها باید بکنیم این است که دربارهٔ آنچه می‌گوییم ذره‌ای شک و تردید نشان بدهیم، سردرگمیِ خود را جار بزنیم و فارغ از درستی یا نادرستیِ حرف‌مان، وانمود کنیم که نمی‌دانیم چه می‌کنیم. همهٔ‌ این‌ها کاری می‌کنند که حس کنیم با جریان سیال ذهن، با فرایندِ اندیشیدن، سروکار داریم، نه با نوعی بازنماییِ تراش‌خورده.

بلاگ, جستار روایی, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, زندگی‌نامه, مدرسه‌ی روایت

ای. بی. وایت؛ هنر جستارنویسی و ضرورت خودخواه بودن جستارنویس 

ای. بی. وایت یکی از پیشگامان جستارنویسی در آمریکا و از مهم‌ترین چهره‌های این ژانر محسوب می‌شود. بسیاری از نوشته‌های او در نشریۀ معتبر نیویورکر به انتشار رسیده‌اند و مورد تحسین قرار گرفته‌اند. ماریا پوپووا در این مقالۀ کوتاه به نظریات وایت دربارۀ نحوۀ نوشتن جستار اشاره می‌کند و یکی از عقاید مناقشه‌برانگیز او را توضیح می‌دهد؛ این‌که جستارنویس در کنار منضبط بودن، باید کمی خودخواه هم باشد. گرچه خیلی‌ها این روحیه را نمی پسندند اما از دید وایت این عاملی مهم برای خلق متنی عالی است.

بلاگ, پرسش‌هایی از روایت, جستار روایی, درباره‌ی روایت‌های غیرداستانی, مدرسه‌ی روایت

آیا جستار هنوز غافلگیرمان می‌کند؟ 

با وجود همه‌ی مزایا و آزادی عملِ پربرکتی که جستار به نویسندگان بزرگی مثل وولف و مونتنی داد، جستارِ زمانه‌ی ما رام و خانگی شده و اغلب به نظر می‌رسد جذابیتش را از دست داده است. جستار سه‌بخشی و پنج‌بخشی که در بعضی از نظام‌های آموزشی به دانش‌آموزان و دانشجویان آموزش داده می‌شود، در واقع مقوله‌‌ای ناکارآمد و فرمول‌محور است که شاید تمرینی برای بالا بردن مهارت‌های نویسندگی باشد اما هیچ چیز زیبا و حیرت‌انگیزی در آن‌ نیست. یا هست؟