رویا پورآذر، کاستیکا براداتان، در ستایش شکست، گاندی، هیتلر، نازی ها، استقلال هند، سیمون وی، بی کاغذ اطراف، الهام شوشتری زاده
بلاگ, روایت آدم‌ها و باورهایشان, زندگی‌نگاره‌ها, مجله‌ی ادبیات مستند

ویرانه‌های شکست سیاسی | در ستایش شکست، فروتنی و دموکراسی 

خوش‌مان بیاید یا نیاید، انسان بودن یعنی با دیگران بودن، درگیر فعالیت‌های جمعی بودن و بخش نسبتاً زیادی از وجودمان را صرف دیگران کردن. و از آن‌جا که شکست لازمۀ تجربۀ‌ انسانی است، با دیگران بودن اغلب فقط نوع دیگری از تجربۀ‌ شکست است، گاه به شکلی تحمل‌پذیر، گاه فاجعه‌بار و همیشه افشاگرانه. چون وقتی بنای این کنارهم‌بودن فرو می‌ریزد و ما را میان خرابه‌ها و نخاله‌هایش گیر می‌اندازد، در همان تجربۀ‌ اندوه و تباهی، چیزی گویا و معنادار دربارۀ‌ هویت‌ خودمان کشف می‌کنیم. این فروپاشی ما را به لرزه می‌اندازد و زخمی‌مان می‌کند اما درکی بهتر از محدودیت‌هایمان و از آنچه می‌توانیم و خصوصاً «نمی‌توانیم» همراه هم و گروهی انجام دهیم، برایمان به ارمغان می‌آورد. شاید هرگز زنده از میان خرابه‌ها بیرون نیاییم اما اگر ماندیم، در هیئتی پالوده‌تر و خالص‌تر سر بر می‌آوریم. از این منظر، حتی فاجعه‌بارترین شکست‌های سیاسی هم می‌توانند ارزشی درمانی داشته باشند. کاستیکا براداتان در این جستار با مرور زندگی دو چهرۀ سرشناس و متضاد تاریخ معاصر، یعنی گاندی و هیتلر، از این می‌گوید که چرا به زعم او هر دوی آن‌ها شکست‌خورده‌اند و چطور می‌توان از شکست سیاسی به نفع دموکراسی بهره برد.

بلاگ, پژوهش‌های حوزه‌ی روایت, داستان در پژوهش, داستان در معماری, دسته‌بندی نشده

سفر طراح | پژوهشی دربارۀ نقش ادبیات داستانی در پرورش تفکر معمار 

ویژگی اصلی داستان‌ها و چیزی که آن‌ها را از دیگر فرم‌های روایی متمایز می‌کند، عنصر تخیل است. نویسنده با کمک تخیلش دنیایی خلق می‌کند که شبیه این جهان هست و نیست. اما این دنیا فقط برای سرگرمی نیست. می‌تواند واجد معانی و مفاهیم عمیق‌تری باشد و الهام ببخشد. همان‌طور ‌که خیلی از هنرمندان و فیلسوفان و اندیشمندان از آثار داستانی به عنوان منبع الهام و الگو استفاده کرده‌اند و از مفاهیم آن برای شرح و بسط ایده‌شان بهره برده‌اند. این الگو برای معمار هم کاربرد دارد و او هم می‌تونند از امکانات جهان داستان برای تخیل کردن، طراحی، اندیشۀ طراحانه و مواجهۀ حرفه‌ای استفاده کند. جستار پیش رو بر همین موضوع دست می‌گذارد و ایدۀ تلاقی معماری و ادبیات داستانی را مطرح می‌کند. در این مطلب، داستان‌هایی از همینگوی و داستایفسکی و دو حماسۀ بزرگ تاریخی، یعنی شاهنامه و گیلگمش به عنوان نمونه بررسی شده‌اند.