خودقومنگاری | تلاشی انتقادی برای بازتعریف مناسبات فرهنگی
معمولاً کسانی که با مطالعات فرهنگی سروکار دارند، با قومنگاری، به عنوان پروژهای معرفتشناختی، و بحثهای موجود دربارهی نقاط قوت و ضعفش آشنا هستند. اما عبارت جدیدترِ خودقومنگاری ماجرای دیگری دارد و معنا و مفهومش شاید آنقدرها آشنا نباشد. در اصطلاح خودقومنگاری ــ گردآوری مجموعهای از چند خودزندگینگاره ــ کلمهی «قوم» یا گروه اجتماعی به جای کلمهی «زندگیِ» خودزندگینامه مینشیند. رواج این اصطلاح نتیجهی نقدهای گستردهی دههی هشتاد میلادی به الگوی مطلع/پژوهشگر در قومنگاریهایی بود که روابط نامتقارن استعماری را حفظ و تثبیت میکردند. در این مطلب بیکاغذ اطراف، که از کتاب ادبیات من برگرفته شده، بیشتر با خودقومنگاری آشنا خواهید شد.