نان به پا میخیزد | دربارۀ وجوه پیدا و پنهان نان
از بسیاری جهات نان که «چیزی بسیار بدیهی و پیشپاافتاده به نظر میرسد»، میتواند «بسیار عجیب، سرشار از ظرافتهای متافیزیکی و الهیاتی» هم در نظر گرفته شود. به این دلیل که در نهایت نان بهراستی خودش را چنان در مقامِ اربابِ بسیاری از چیزها – «مایۀ حیات»، کالای اصلی نهایی، ابژهای که تعیینکنندۀ مرز اصلی خودِ بقاست – معرفی میکند که چه به عنوان ابژه، چه به عنوان ایده، قدرت نمادینِ عظیمی را در دلِ خود انباشته است. بدیهی است که به همین دلیل واژه و تصویرِ «نان» اغلب بر خودِ واژۀ ارزش دلالت دارد و به صورت استعاری به غذا در معنای عام کلمه، یا در عباراتی از قبیل «نانآورِ خانواده»، «نان دیگری را آجر کردن» و غیره، به چیزی شبیه «معیشت» اشاره میکند. در زبان عامیانه از هر دو واژۀ «نان» و «خمیر» به عنوان معادلی برای پول استفاده میشود. و جای تعجبی ندارد، چون دقیقاً در جوامعی مانند ما که اساساً بر مبنای ثروت و فقر دستهبندی شدهاند، نان بدل به «ابژهای چندظرفیتی میشود که زندگی، مرگ و رؤیاها بدان وابستهاند… نقطۀ اوج و ابزارِ واقعی و نمادینِ خودِ هستی.»
شاعر در دورهی نثر | جستاری از اریش هلر
هگل در درسگفتارهایی در باب زیباییشناسی دربارهی شعر و نثر روشن میکند که شعر و نثر فقط دو شیوه برای نوشتن نیستند بلکه دو نحوهی تفکرند؛ جهانهای فهمی با ساکنان متفاوت. جهان شاعرانه با اسطورهها و موجودات ساحت تخیل سروکار دارد، حال آنکه موجودات جهان نثر، انتزاعات و استدلالها هستند. هگل عصر باستان را دورهی شعر میدانست؛ دورهای که در آن «شعر صرفاً نوشته نمیشد بلکه به عبارتی زیسته میشد.» در مقابل، به باور هگل، دورهی مدرن دورهی نثر است، «دورهای که در آن نثر به شیوهی غالب ادراک مبدل شده است. فهمْ فهمِ منثور است. علم ما هم البته به نثر نوشته میشود و این صرفاً بر شیوهای برای نوشتن دلالت نمیکند بلکه بر سبکی از فهم و دریافت هم دلالت دارد. نثر همان روانشناسیِ ما، اقتصاد ما، جامعهشناسی ما (و همه کوششهای هوشمندانهی ما برای فهم طبیعت جهان) است.» از آنجا که جهان نثر ساکنان جهان شاعرانه را تاب نمیآورد، در دورهی نثر «شعر همهجا خود را درگیر مشکلات عدیده مییابد.» و به قول هولدرلینِ شاعر، دوست و همدانشگاهی هگل،«در چنین زمانهی عسرت و تنگی، به چه کار آیند شاعران؟». اریش هلر، منتقد سرشناس آلمانیالاصل، در جستار «شاعر در دورهی نثر» با همین پرسش سروکار دارد.