می‌گویند جستار شبیه سفر است یا پرسه‌زنی یا گشت‌وگذارِ بی‌مقصد. شیوهٔ کارِ جستار این است که نشان دهد ذهنی متفکر، پرسه‌زن، یا به عبارتی ذهنی مشغولِ کار را بازنمایی می‌کند. و البته که این بازنمایی مانند هر بازنماییِ دیگری اندکی ساده‌شده، ناتمام و حتی می‌شود گفت سردستی و فریبکارانه است: نوعی شبیه‌سازی معیوب، شیادی، و خیلی وقت‌ها هم تقلیدی بسیار ضعیف از اصل. احساس خواننده هنگام خواندن جستاری ناب با ابتدایی‌ترین ابزارهای موجود در جعبه‌ابزار هر جستارنویسِ دست‌به‌قلمی به‌سادگی ایجاد می‌شود. تمامِ کاری که ما جستارنویس‌ها باید بکنیم این است که دربارهٔ آنچه می‌گوییم ذره‌ای شک و تردید نشان بدهیم، سردرگمیِ خود را جار بزنیم و فارغ از درستی یا نادرستیِ حرف‌مان، وانمود کنیم که نمی‌دانیم چه می‌کنیم. همهٔ‌ این‌ها کاری می‌کنند که حس کنیم با جریان سیال ذهن، با فرایندِ اندیشیدن، سروکار داریم، نه با نوعی بازنماییِ تراش‌خورده.