معرفی ۴ پادکست با موضوع سفر و ماجراجویی
سفر چیزی است شبیه اکسیژن، همیشه حاضر و نامرئی در دنیای اطراف ما. تاریخ را که ورق میزنیم، انسانهای اولیهای را میبینیم که به دنبال غذا یا سرپناهی بهتر سفر کردهاند و سفرهای بیپایان فرماندهان و سربازانی را میبینیم که از کشوری به کشور دیگری لشکرگشایی کردهاند. از اجبارها که بگذریم و سفرنامههای قدیمی را بخوانیم، انسان متمدنتری را میبینیم که تمایل به شکستن مرزها داشته؛ انسانی که میل به ماجراجویی و دیدن فرهنگهای مختلف، او را به جادههای خاکی و دریاهای مواج کشانده. اما زندگی امروزی به ما اجازه نمیدهد تا مثل نیاکانمان ماهها در سفر باشیم. وضعیت سیاسی و اقتصادی، اداری، امنیتی و بسیاری دیگر از مسائل باعث شدهاند تا تعداد و مدت سفرهای ما کاهش یابند. با این وجود در دنیای شلوغ و پیشرفتۀ امروزی، راهی جایگزین برای سفر پیدا شده. راهی رایگان و کمخطر و بیدردسر که میتواند تا حد قابلقبولی ما را با فرهنگهای دیگر آشنا کند: شنیدن خاطرات و صحبتهای ماجراجوها در پادکست و همسفر شدن با آنها.
من چرا مینویسم؟ | از زبان جون دیدیون
این سؤال که چه نیرویی خالقان آثار ادبی و هنری، بهویژه خالقان بزرگ را به پیش میراند، موضوع شیفتگی و کنجکاوی فرهنگی ادبی است. جون دیدیون که از مشهورترین و متمایزترین صداهای داستاننویسی و روزنامهنگاری ادبی آمریکا به شمار میرود در جستار «من چرا مینویسم» که در جلد اول کتاب نویسنده و کارش هم منتشر شده، شرح میدهد که چه چیزی او را به نیم قرن نوشتن واداشته است. این مطلب بیکاغذ اطراف ترجمهی برشهایی از همین جستار است.
آخرین روزهای خیابان قصهخوانی پیشاور
خیابان قصهخوانی و بازار قصهگوهای پیشاور روزگاری قلبِ تپندهی این شهر تاریخی بود؛ خیابانی که محلیها و مسافران در قهوهخانههایش جمع میشدند و قصههایشان را برای هم میگفتند. این مطلب بیکاغذ اطراف روایتِ پرسهای است در این خیابان قدیمی که حالا انگار دیگر آخرین روزهای عمرش را میگذراند.