کوچک و سخت | از زبان مترجم
کوچک و سخت از آن کتابهایی است که شاید در اولین مواجهه ندانی باید در گروه کدام کتابها طبقهبندیاش کنی. روزنوشت؟ خاطرهپردازی؟ جستار؟ نقد ادبی؟ یا چیزی دیگر. دلیلش شاید این باشد که ریوکا گالچن در این کتاب عامدانه قالبی کمتر شناختهشده را برای نوشتن از تجربهای کمتر شناختهشده (دستکم برای خودش) انتخاب کرده، آن هم از منظری کمتر شناختهشده. او در کوچک و سخت از دریچهی نویسندگی و ادبیات به تجربهی مادری مینگرد و تصویری متفاوت از این تجربه پیش چشم ما میگذارد. رویا پورآذر، مترجم کتاب کوچک و سخت، در این یادداشت از مواجههی خودش با این کتاب میگوید.
شنیدنِ شهر | قصههایی که شهرها میگویند
حرکت به سمت فهم روایی شهرها گامی مهم برای به رسمیت شناختن تفاوتها، تعارضها، اقلیتها و حاشیهها است، و این فهم بهتمامی حاصل نمیشود مگر به میانجی شهرسازیِ رواییتر و قصهگوتر. لیونی سندرکاک که از متفکران بزرگ عرصهی شهرسازی است، موقعیتهای آشنا در شهر و شهرسازی را به زبان روایت ترجمه میکند، از پیرنگهای آشنا در شهر و شهرسازی حرف میزند و میکوشد رد این پیرنگها را در نمونههایی مشخص نشان بدهد. این مطلب بیکاغذ اطراف برشی است از یکی از مقالههای او که در کنار مقالههایی از اندیشمندانی دیگر در مجموعهی شنیدن شهر با ترجمهی نوید پورمحمدرضا گردآوری شده است.