کیوان سررشته در سال ۱۳۶۵ در تهران متولد شده است. مدرک کارشناسی تئاتر در گرایش نمایش عروسکی از دانشگاه تهران دارد و هنوز دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی محسوب میشود. او ترجمه را از مقالات دانشگاهی شروع کرد. سپس به سراغ کتابهای تخصصی حوزهی خود رفت و ابتدا در سال ۱۳۸۹ به صورت مشترک کتابی در مورد کارگردان آوانگارد لهستانی تادئوش کانتور ترجمه کرد (خیال بدون مرز، انتشارات نمایش، ترجمه مشترک با محمدرضا بابایی) و بعد در ۱۳۹۳ به تئاتر مستند پرداخت (ورباتیم: تئاتر مستند انگلستان انتشارات نوروز هنر). فعالیت کیوان سررشته در زمینهی ترجمهی ادبی از سال ۱۳۹۴ و با حضورش در بخش ترجمهی مجلهی همشهری داستان جدیتر شد. علاقهی کیوان سررشته به موضوعات مستند و ناداستان باعث شد تا او در طول دو سال فعالیتش در این مجله بیشتر به سراغ ترجمهی آثاری برود که با تعریف کلاسیک «داستان» فاصله داشتند و مرزهای معمول ادبیات در آنها کمرنگتر میشدند: زندگینگارهها، روایتهای مستند، ناداستانها و جستارهای روایی. این علاقه به فضاهای بینابینی و نیمهمستند در نمایشنامههای او نیز تکرار شده و میتوان نمونهی آنها را در «آپارتـ/مان» (مونولیو: پنج مونولوگ، انتشارات نوروز هنر، ۱۳۹۶)، من شاه ریچارد بودم، ابر صورتی (بر اساس داستانی از علیرضا ایرانمهر) و مانوس (با همکاری لیلا حکمتنیا) دید.
آثار کیوان سررشته در نشر اطراف
اگر به خودم برگردم: نشر اطراف با هدف معرفی ژانرها و گونههای نگارشی مختلفی که از لحاظ ساختار یا مضمون راهی به روایت دارند، مجموعههای گوناگونی را طراحی و تهیه کرده که مجموعه «جستار روایی» یکی از آنهاست. «اگر به خودم برگردم» نوشته والریا لوئیزلی با ترجمه کیوان سررشته، کتاب سوم همین مجموعه است.
اتاق کار: یازده روایت در ژانرهای گوناگون که جهانهای مختلفی را بازنمایی میکنند و تأثیر محیط کار، روابط کاری و نقش شغلی که انتخاب میکنیم بر «آدمی که میشویم» را یادمان میاندازند. فضای کار همیشه در حال دگرگونیست اما به رغم همهی این تغییرات، خود ما فرقی با اجداد اولیهمان نداریم؛ کماکان در همهی شغلها و اتاقهای کار دنبال یافتن نقشمان در غار زندگی هستیم.
دیدار اتفاقی با دوست خیالی: مجموعهی نُه جستار از آدام گاپنیک؛ جستارهایی دربارهی حال و روزِ آدمهای معاصر در دنیای سرشلوغیهای شهری، شور و ملال تماشای فوتبال، حرافی روی مبل روانکاو، جهانی شدن و واهمههایش، ترس ار فنآوریهای جدید، پایان دوران طلایی پیادهروی، تاریخی که پیدا نیست از زمان میآید یا از مکان، ذائقههای جدید و دعواهای قدیمی، و گواهینامههایی برای ماندن در ترافیک.
بدون دیدگاه