نشر اطراف، نفیسه مرشدزاده، خرید کتاب، دانلود کتاب، رویا پورآذر، جستار روایی، سفرنامه های قدیمی زنان، روایت های مصور

دربارۀ نشر اطراف

نشر اطراف می‌کوشد نشان دهد چرا و چگونه قصه‌ها و روایت‌ها در سرنوشت فردی و جمعی ما تأثیر می‌گذارند. نشر اطراف با ثبت قصه‌های واقعی تلاش می‌کند وضعیت امروز را روشن کند، فضایی برای گفتن و شنیدنِ تجربه‌های زیسته بسازد و با ثبت تجربه‌‌ها راهی برای تعامل بهتر با خودمان و با جهان بیابد.

8 دیدگاه

  • سلام و درود
    ديدن و آشنايي با شما عزيزان در محل نشرتان را بسيار دوست مي دارم
    موفق باشيد

  • با سلام. چند روز پیش کتاب پروژه پدری رو خریدم. از وقتی دستم رسید شروع کردم به خوندن. دو تا از روایت هاش و خوندم.‌ خیلی عالی بود.‌ دیروزم دو تا از کتاباتون خریدم. استانبول و پاریس. پیش گفتار استانبول و خوندم. کار خلاقانه و جذابی انجام دادین.‌نشر اطراف رو دوست می دارم. 😊👌

  • سلام و احترام
    بدون شک انتشار کتب ارزنده نشر وزین اطراف سبب غنای منابع پارسی بویژه در حوزه جستارنویسی گردیده و از تمامی افراد مجموعه جای تقدیر و تشکر دارد

  • من بعنوان کسی که سالهاست متخصص خوندن کتابها به صورت نصفه و نیمه هستم. یکسالی هست که متوجه شدم تنها کتابهایی که نمیتوانم از خواندشان دست بردارم و بی وقفه تا پایان میخوانمشان، کتابهای مبتنی بر روایت هستند و مخصوصا سفرنامه ها. آنگونه عمیق بر من تاثیر گذاشت که پس از تمام کردن یکی از همین سفرنامه ها، موتور اراده ام روشن شد و یک سفر شخصی به آفریقا را ترتیب دادم.
    القصه با این تجربه ای که خدمتتون عرض کردم به نظرم میرسه تمرکز شما بر روایت و تجربه های زیسته بسیار نتیجه بخش خواهد بود.
    موفق باشید.
    (امروز از طریق متن جذابی در باب “پسری که دور دنیا رکاب زد” در صفحه لینکدین مدیرمسئول محترم، با شما آشنا شدم.)

  • سلام و درود
    من از طریق مجموعه کآشوب با نشر وزین شما آشنا شدم و به طرق مختلف (تماس تلفنی، تلگرام) کوشیده‌ام از شما بزرگواران بابت این مجموعه ارزشمند تشکر کنم. در اینجا هم از شما سپاسگزاری می‌کنم. لحظات نابی برایم رقم زدند.

  • با سلام بسیار متشکرم که اینچنین عالی کار میکنید . کتابهایتان و موضوعات متنوعشان بسیار جذابند. موفق وسربلند و سلامت باشید.

  • دورهای‌مان را زدیم؛
    در این نشریه
    در آن نشریه!
    در کتاب‌فروشی‌های همه‌ی شهر
    و مدّت‌هاست که دیگر جایی نمی‌رویم
    بلکه
    در همین «اطراف» پرسه می‌زنیم؛
    و تنها جایی که از پرسه‌زدن در آن ضرر نکردیم، همین «اطراف» بود!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *