مراقبْ مترجم دردهاست. رنج و زندگی را به هم ترجمه میکند و خودش نیز در این میانه میبالد و بالغ میشود. مراقب هم مواظب است که رنج و زندگی همدیگر را درست بفهمند و هم حواسش هست که خبرهای تلخ به فضای مراقبت راه پیدا نکنند. گزارشهای تلخ بیرون را در قالب قصهای دیگر تعریف میکند تا جهان کوچک مراقبت ترک برندارد. مراقبتْ ایستادن روی مرز دو جهان متفاوت است. کتاب ما ایوب نبودیم دربردارندۀ 13 روایت از مراقبت از دیگری است. در این کتاب راویانی متفاوت تجربۀ خود از مواجهه با مراقبت و قرار گرفتن در این موقعیت دردناک را بازگو میکنند. در این مطلب با نحوۀ دانلود کتاب ما ایوب نبودیم آشنا خواهید شد.
من از بدنم هیچوقت خوب مراقبت نکردهام. سیگار، چای و قند ز یاد، و گاهی خواب نامنظم. میدانم این عادتها برای بدن خوب نیست اما ادامهشان میدهم. عجیب و متناقض است که این عادتها را درست وقتی بیشتر از همیشه بروز میدهم که از قضا میخواهم به آن چیزی که روح و روانم مطالبه میکند بیاعتنا نمانم، یعنی وقتی مینویسم یا فیلم میبینم یا کتاب میخوانم. یعنی انگار فقط با تخریبِ جسمم میشود مراقب جلوۀ روحانی و روانیِ وجودم باشم. به گمانم این خودتخریبی، سوای نادانی و حماقت خودم، در طرز فکر و تصوری ریشه دارد که تجربۀ تعلق به طبقۀ کارگر در آدم درونیاش میکند. چون هر چیزی بهایی دارد، بهای محالترین کار در واقعیت زندگیام تکهای از تن خودم است. نمیدانم تصورم درست است یا غلط اما میدانم در زمانهای که پول تعیینکنندۀ اعتبار فرد در جامعه است، قاعدۀ اصلی کارگر بودن این است که بتوانی چیزی تبدیلپذیر به پول را عرضه کنی. باید بتوانی تنها سرمایهات، تنت، را با نان معاوضه کنی. وقتی یکی از نُه عضو خانوادهای کارگر باشی، نمیتوانی نانی را که چنین با زحمت فراهم شده، چنان بخوری که گویی تنها برای تو و ضرورت زنده ماندنت و صیانت از نفس خودت به دست آمده. از همان کودکی، دو چیز را یاد میگیری. اول این که ما هیچوقت به اندازۀ کافی پول نداریم و دومی که به اولی هم ربط دارد این است که باید همیشه دیگری را به حساب بیاوری. بعدها فهمیدم وقتی بابا با آن همه اصرار من برایم کتاب قصه نمیخرید، خسیسبازی درنمیآورد، بلکه اگر
برای من میخرید، باید برای تمام خواهر و برادرهایم هم میخرید و چنین چیزی شدنی نبود. وقتی بابا موقع غذا خوردن یاد من یا بچههای دیگر میآورد که «قاتق کن، بابا» (یعنی غذا را با نان نخور، بلکه نان را با غذا بخور) میخواست به همهٔٔ بچهها چیزی برسد. علیرغم آنکه ضرورت ابتداییِ مراقبت این است که میخواهیم چیزی که هست همچنان باشد، اما این هم هست که فقط نمیخواهیم باشد، میخواهیم کیفیتِ بودنش هم خوب باشد.
مراقبت یک جور کمک به دیگری است، طوری که آن فرد بتواند رشد کند. معنای پروا و دیگرپروایی همین است. راویان کتاب ما ایوب نبودیم هم در پی کشف همین معنا هستند و تلاش میکنند این رشد و پروا را در خود و زندگیشان بیابند. آنها که از طبقات فرهنگی و اجتماعی متفاوتی هستند و در رشتههای متفاوتی تحصیل کردهاند و تخصص دارند، از دیدگاه و بینش خود به مفهوم مراقبت نگاه کردهاند و تجربۀ منحصربهفردشان از این موقعیت را صادقانه نوشتهاند.
فاطمه ستوده دبیر و گردآورندۀ کتاب ما ایوب نبودیم بوده و در آن روایتهایی از مرضیه اعتمادی، عاطفه تاجیک، زهره ترابی، رجب رشیدینسب، مرتضی سلطانی، مصطفی سلیمانی، ابراهیم سعیدینژاد، علیرضا شهرداری، زهرا صنعتگران، شادی ضابط، یاسر مالی، بهار موسوی و کیان یزدانپور را آورده است.
♦ برای دانلود کتاب ما ایوب نبودیم و مطالعۀ صفحاتی از آن، لطفاً اینجا کلیک کنید.
♦ برای خرید کتاب ما ایوب نبودیم هم میتوانید به فروشگاه اطراف مراجعه کنید و آن را سفارش دهید.
بدون دیدگاه