دانلود و خرید کتاب اگر به خودم برگردم

معین فرخی، نفیسه مرشدزاده، والریا لوئیزلی، دانلود کتاب خرید کتاب pdf، جستار روایی

کتاب اگر به خودم برگردم متشکل از جستارهایی است که والریا لوئیزلی در سال 2014 منتشر کرده است. این جستارها از ارتباط درونی زیرکانه و پرثمری برخوردارند و گویی در کنار هم جورچین نگاه خاص نویسنده را کامل می‌کنند. این متن‌ها روایت پرسه‌زدن‌های لوئیزلی در فضاهای شهری مختلف است که با شکل‌گیری نگاهش به موضوع‌ها و مفاهیم گوناگون گره خورده.

سَن‌میکله جزیره‌ای چهارگوش است که با پهنه‌ای آب از ونیز جدا شده و دیواری بلند قبرستانش را در بر گرفته. از هواپیما که به قبرستان نگاه کنی شاید شبیه کتاب گالینگور بزرگی به نظر برسد: یکی از آن دیکشنری‌های سنگین و ضخیم که کلمه‌ها تویشان ــ مثل اسکلت‌هایی در حال تجزیه ــ تا ابد آرام می‌گیرند.

بامزه است که جوزف برودسکی شاعر این‌جا دفن شده؛ رو به شهری که همیشه در آن پیدایش می‌کردند، ولی همیشه فقط داشت از آن رد می‌شد. شاید خودش ترجیح می‌داد مزاری دور از ونیز داشته باشد. خوب که فکرش را بکنید می‌بینید این شهر برایش همیشه «راه دوم» بوده یا، اگر بخواهیم از استعاره‌ای ادبی‌تر استفاده کنیم، ایتاکایی که جذابیتش در همیشه دور و تخیلی بودنش است. علاوه ‌بر این، برودسکی یک بار در مصاحبه‌ای گفته بود که دلش می‌خواهد در جنگل‌های ماساچوست دفن شود؛ شاید هم درستش این بود که بدنش را به شهر مادری‌اش، سن‌پترزبورگ، برمی‌گرداندند. ولی خب، فکر نمی‌کنم خیال‌پردازی راجع به آخرین خواسته‌های یک مرده فایدۀ چندانی داشته باشد. اگر اراده و زندگی را جدایی‌ناپذیر بدانیم، مرگ و شانس هم همین‌طورند.

پیدا کردن قبر جوزف برودسکی در سن‌میکله آسان نیست. آن‌جا، برخلاف خیلی از قبرستان‌های اروپا، کانون گردشگری روشن‌فکران مرده نیست و به همین دلیل نه راهنما دارد، نه نقشۀ دقیق؛ چه برسد به نشانی محل دفن مردگان مشهور قبرستان، مثل چیزی که در ورودی مون‌پارناس یا پرلاشس هست. آدم‌های مشهور دیگری هم در سن‌میکله دفن شده‌اند: ازرا پاوند، لوچینو ویسکونتی، ایگور استراوینسکی، سرگئی دیاگیلف. محل قبر این افراد فقط با تابلویی مشخص شده که آن هم به‌سختی دیده می‌شود و درست روبه‌روی بخش کوچک و مجزایی است که بقایای این افراد در آن دفن شده. اگر از قبل ندانید که در این قبرستان خارجی‌های مشهور از ونیزی‌های عادی جدا شده‌اند ممکن است ساعت‌ها بین آنتونیونی‌ها، مارسلینوها و فرانچسکوها پرسه بزنید و نفهمید که هیچ‌وقت نمی‌توانید آن‌جا طنین سرود یا پژواک پرستش بهار را بشنوید.

ساعت‌ها دنبال قبر برودسکی گشته بودم و حتی قبر استراوینسکی را هم پیدا نکرده بودم. دیگر داشتم تسلیم می‌شدم. می‌خواستم نیرویم را جمع کنم تا به‌سمت خروجی قبرستان راه بیفتم که زیر سایۀ درختی نشستم و سیگاری کشیدم.


والریا لوئیزلی در کتاب اگر به خود برگردم دربارۀ هویت و چهرۀ آدم‌ها در گذر زمان یا ناامیدی حاصل از دیدن انسان‌های مرده و زنده‌ای که مدت‌ها انتظارش را کشیده‌ایم صحبت می‌کند و از نقشه‌های بی‌روح، معنای واقعی واژه‌های زبانی بیگانه یا کوچ‌گر شهرنشینی که مفاهیم درون و بیرون برایش تغییر کرده می‌گوید. هم‌قدمی با لوئیزِلی‌ سفری است با چشمان آدمی دیگر به کشورها، شهرها، خیابان‌ها، کوچه‌‌پس‌کوچه‌ها و فضاهای متروک دنیا، و چشیدن طعم زندگی‌هایی است که در آنها جریان دارد.

اگر به خودم برگردم والریا لوئیزلی لوئیسلی جستار روایی کیوان سررشته نفیسه مرشدزاده رویا پورآذر♦ برای خرید کتاب اگر به خود برگردم به فروشگاه اطراف مراجعه کنید.

♦ برای دانلود pdf صفحاتی از این کتاب، این‌جا کلیک کنید.

♦ برای خرید و دانلود نسخۀ الکترونیکی کتاب لطفاً از پلتفرم‌های طاقچه و فیدیبو استفاده کنید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *