تفکر پیوستاری به ما امکان می‌دهد به جای مطلق بودن و صفر یا صد فکر کردن، جایی در میانه را بگیریم، تعادل پیدا کنیم و تصمیمات منطق‌تری بگیریم. این شیوه کمک‌مان می‌کند در خیلی از کارها، از مکالمات روزمره تا جدل‌های سیاسی، آرام‌تر باشیم و نظرات همدیگر را بشنویم. ضمن این‌که جلوی قضاوت‌های شخصی غیرمنصفانه را می‌گیرد و ما را واقع‌بین‌تر می‌کند. اما این مفهوم فقط معطوف به سیاست و زندگی اجتماعی نیست، بلکه می‌توان در اقتصاد و سرمایه‌گذاری هم از آن بهره برد. برای مثال در مواجهه با ریسک‌های مالی، معمولاً دو گزینه قابل تصور است: یا ترسیدن و رها کردن یا بی‌مهابا پیش رفتن. تفکر پیوستاری اما کمک می‌کند گزینۀ سومی را برگزینیم که بین این دوست و تصمیم عاقلانه‌تری به شمار می‌رود. به این شکل می‌توانیم ریسک را به حداقل برسانیم و سود بیشتری به دست آوریم.