ما برایند قصهها هستیم | چگونه روایتها هویت سازمانی را میسازند؟
ایجادِ هویت سازمانی مطلوب کار ظریفی است، درست مثل متعادل نگه داشتن توپ بیسبال روی توپ فوتبال. برای جلوگیری از افتادن توپ کوچکتر، به دستی ثابت و بیلرزش و حرکاتی ماهرانه نیاز داریم. هویت سازمانی نیز به همین اندازه ناپایدار است. هر لحظه، یک روایت بیرونیِ غیرمنتظره یا پیشبینینشده میتواند پایههای هویتی را که با زحمت بسیار ساخته شده، متزلزل کند.
سازمان روایی | قصه در نقش هستهی فرایندهای سازمانی
دربارهی اهمیت قصهگویی در سازمانها بسیار گفتهاند و نوشتهاند. اما برای بهرهگیریِ مؤثر از قصهها باید هم شیوهی درست شنیدنشان را بیاموزیم و هم درک کنیم که ساختارهای روایی در کانون فرایندهای سازمانی جای گرفتهاند. چنین رویکردی سازمان را واقعاً به سازمان روایی تبدیل میکند و افقهای تازهای پیش چشم سازمان میگذارد. این مطلب بیکاغذ اطراف، که تفاوت سازمان روایی با سازمانهای دیگر را شرح میدهد، گزیدهای است از مقدمهی کتابی با عنوان سازمان روایی که نشر اطراف ترجمه و انتشارش را در برنامهی کاری خود دارد.