سفر طراح | پژوهشی دربارۀ نقش ادبیات داستانی در پرورش تفکر معمار
ویژگی اصلی داستانها و چیزی که آنها را از دیگر فرمهای روایی متمایز میکند، عنصر تخیل است. نویسنده با کمک تخیلش دنیایی خلق میکند که شبیه این جهان هست و نیست. اما این دنیا فقط برای سرگرمی نیست. میتواند واجد معانی و مفاهیم عمیقتری باشد و الهام ببخشد. همانطور که خیلی از هنرمندان و فیلسوفان و اندیشمندان از آثار داستانی به عنوان منبع الهام و الگو استفاده کردهاند و از مفاهیم آن برای شرح و بسط ایدهشان بهره بردهاند. این الگو برای معمار هم کاربرد دارد و او هم میتونند از امکانات جهان داستان برای تخیل کردن، طراحی، اندیشۀ طراحانه و مواجهۀ حرفهای استفاده کند. جستار پیش رو بر همین موضوع دست میگذارد و ایدۀ تلاقی معماری و ادبیات داستانی را مطرح میکند. در این مطلب، داستانهایی از همینگوی و داستایفسکی و دو حماسۀ بزرگ تاریخی، یعنی شاهنامه و گیلگمش به عنوان نمونه بررسی شدهاند.
چرا معمار نشدم؟ | اورهان پاموک از استانبول و معماری میگوید
تقریباً همهی علاقهمندان به ادبیات، اورهان پاموک را به عنوان نویسندهای موفق و برندهی جایزهی نوبل ادبیات میشناسند. پاموک در جوانی دانشجوی معماری بوده و اگر روزگار طور دیگری رقم میخورد، ممکن بود به جای نویسندهای موفق، معماری معمولی در ترکیه باشد. در این مطلب بیکاغذ اطراف، پاموک دلایل نیمهکاره رها کردن معماری و دنبال نویسندگی رفتن را مرور میکند، رد تخیل و رؤیا و جایگاه آنها در معماری استانبول و در نوشتههای خودش را میگیرد و به مفهوم «خانه» میرسد.