صورت‌بندی مسئله تیغی دو دَم است؛ چرا که اگر به‌درستی انجام نگیرد، رابطۀ «مشکل» و «مسئله» گسسته یا سست می‌شود. در فرایند تبدیل مشکل به مسئله، استفاده از ابزارهای مفهومی و تحلیلی، و بهره‌گیری از زبان و بیان تخصصی باید به‌ نفع درکی عمیق و معرفتی انتقادی از امور پیش برود. اگر چنین نباشد، با تحلیل‌های پرگویانه، کلیشه‌ای، و ناسازوار روبه‌رو می‌شویم. گاهی مسائل دشوار و کلانی که ذهن مدیران و کارشناسان را مشغول کرده، و نظریاتی که حول این مسائل خوانده و پرورانده‌اند، مانع از مشاهدۀ بی‌واسطۀ مشکلات و صورت‌بندی دقیق آن‌ها در قالب مسئله می‌شود.