هرتا مولر (Herta Müller) داستاننویس، جستارنویس و شاعر رومانیاییآلمانی در سال 1953 در روستایی در رومانی آلمانیزبان به دنیا آمد. پدر و عموی او در جنگ جهانی دوم عضور نیروی اساس نازی بودند، چیزی که خودش همیشه از آن نفرت داشت و در موردش احساس سرافکندگی میکرد، و مادرش هم حدود 5 سال در اردگاه کار اجباری شوروی زندانی بود. مولر در رشتههای ادبیان رومانیایی و مطالعات آلمانی تحصیل کرده بود و پس از آن به عنوان مترجم در یک کارخانه مشغول به کار شد.
هرتا مولر در مدت کارش از طرف نظام کمونیستی چائوشسکو تحت فشار بود تا با دولت همکاری و از همکارانش جاسوسی کند. او به خاطر رد این درخواست از کارخانه اخراج و بارها تهدید به مرگ شد. انتشار آثار انتقادیاش هم به این وضعیت دامن زد و فشار را بر روی او بیشتر کرد. تا جایی که دائماً به سازمان امنیت رومانی احضار و بازجویی میشد. مولر در دهۀ 1980 چندین بار سعی کرد از کشور خارج شود ولی با درخواستش موافقت نشد. عاقبت در سال 1987 این اجازه را به او دادهند تا به همراه مادر و همسرش به آلمان غربی برود. پس از پذیرش پناهندگیاش از سوی دولت آلمان، مولر توانست به عنوان استاد دانشگاه مشغول به کار شود و کتابهایش را چاپ کند.
هرتا مولر در طول چهار دهۀ اخیر بیشتر از بیست کتاب رمان، داستان و شعر منتشر کرده که اکثر آنها با تحسین منتقدین و استقبال مخاطبان مواجه شدهاند و را به یکی از بهترین نویسندگان زندۀ دنیا تبدیل کردهاند. مولر در سال 2009 جایزۀ نوبل ادبیات را به دست آورد. علاوه بر نوبل، او برندۀ جوایز مهم دیگری مثل کلایست، کنراد آدناوئر، جایزۀ ادبی برلین و فرانتس وِرفل شد.
کتابهای هرتا مولر
تعدادی از معروفترین رمانها و داستانهای هرتا مولر به این شرح هستند:
- ته دره، 1982
- گذرنامه، 1986
- سرزمین گوجههای سبز، 1994
- گرسنگی و ابریشم، 1995
- قرار ملاقات، 1997
- شاه کرنش کنان میکشد، 2003
از مجموعه اشعار او هم میتوان به کتابهای
- زنی در گرۀ مو زندگی میکند، 2000
- مردانی رنگپریده با فنجان اسپرسوشان، 2005
- پدر به مگسها زنگ میزند، 2012
اشاره کرد.
کتاب هرتا مولر در نشر اطراف
فلاکت روزمره گزیدهای از کتابی است که به مناسبت هفتادسالگی هرتا مولر منتشر شده و مجموعهای از سخنرانیها و جستارهای بیست سال گذشتۀ او را در بر میگیرد. این جستارها صدای درونی نویسندهای هستند که در روزهای طاقتفرسای زندگیاش در رسانۀ زبان خانه گزیده و هرگز از این خانه دل نبریده است؛ نویسندهای که زبان برایش حکم وطن را دارد و تبعید، مهاجرت تحمیلی و محرومسازی فرد از زبان مادریاش را از مؤثرترین روشهای نابودی او میداند.
این کتاب متشکل از شش جستار و سخنرانی است که بر مضامینی مانند کرامت انسانی و آزادی، تجربۀ تبعید، فرار، گم کردن زبان مادری و رها شدن در سرزمینی بیگانه، مفهوم خانه و دلتنگی برای وطن، بحران اگزیستانسیال و قدرت براندازانۀ شوخی و خنده متمرکزند؛ مضامینی که مستقیماً با تجربۀ زندگی روزمره در زمانهٔ خودکامگی گره خوردهاند.
بدون دیدگاه