روستایی نفرینشده را تصور کنید که سالهاست هیچ دختری در آن به دنیا نیامده. قهرمان قصهی سفر به سرزمینهای غریب (رحلات عجیبه فی البلاد الغریبه) سفرش را از همین روستای عجیب آغاز میکند. قمر زنی جسور و ماجراجوست که دستنوشتههای خاکخورده و ابریشمپیچِ او در خانهای قدیمی و متروک کنار دریا پیدا میشود. این زن فلسطینی از همان روستای فراموششده تا سرزمینهای دور سفر میکند و در این سفرهای پرماجرا، گذارش به قهوهخانههای نمگرفته، قصرهای بزرگ و کشتیهای بادبانی میافتد. زندگی قمر پر از اتفاقها و آدمهای عجیب و غریب است. با او گاهی در زمان سفر میکنیم و گاهی در مکان. حس و حال یادداشتهای او شبیه خوابهای تودرتوست.
سونیا نِمِر، نویسندهی کتاب، کمتر از ده سال بعد از روزهای پرالتهابی به دنیا آمد که فلسطینیها اسمشان را گذاشتهاند «روزهای نکبت». در آن ایام، هموطنهای سونیا از شهرهایشان اخراج شدند و دختران و پسران همسنوسال او برای اولین بار حس و حال بیوطنی را تجربه کردند. جِنین، شهری که سونیا نمر در آن به دنیا آمد، از شهرهای قدیمی فلسطین است. او در بیستسالگی به خاطر تلاش برای نجات شهری که دوستش داشت به زندان افتاد. وقتی در زندان بود، تصمیم گرفت از سفر و زندگی برای نوجوانها و کودکان بنویسد. رشتهی دانشگاهی سونیا نمر تاریخِ شفاهی است؛ رشتهای که اتفاقهای مهم را از چشم آدمهای معمولی میبیند. او بعدها برای تمام کردن درسش به انگلستان رفت و در سیویکسالگی، وقتی کاری پارهوقت در یکی از موزههای انگلستان داشت، اولین کتابش به زبان عربی را منتشر کرد.
از زیباییهای کتاب سفر به سرزمینهای غریب این است که سونیا شخصیتِ زنِ جهانگردی را که قهرمان قصهی سفر به سرزمینهای غریب است، در زندان آفریده. سونیا در روزهایی که حتی نمیتوانست آن سوی میلههای زندان را ببیند، برای نوجوانها قمر ِماجراجویی را خلق کرد که جهان را در مینوردد. وقتی خودش نمیتوانست هیچجا برود، برای بچهها از سفر نوشت. وقتی هیچ راهی به بیرون نداشت، قصهای پر از امید و حرکت و سرزندگی خلق کرد.
نمر قصههایش را از دل زندگی مردمش و از خاطرههای آنها بیرون میکشد. به خاطر همین، قهرمان قصهاش به جای اینکه شبیه شخصیتهای فیلمها، شبیه مادرها و مادربزرگهایی است که شیطنت و کودکی در آنها هنوز زنده است و بیحوصله نشدهاند. خود او نیز، نه شبیه سفرنامهنویسهایی که میشناسیم بلکه شبیه زنهایی است که با قصههای دور و درازشان میل به ماجراجویی را در دل فرزندانشان میکارند.
قدیمترها هم قصه فقط برای بچهها نبود. مردم صبح تا شب، توی کوچه و بازار، کنار کرسی یا در پستوی آشپزخانه برای هم قصه میگفتند تا از اوضاع و احوال شهرها و آدمهای اطرافشان سر در بیاورند. آنها گاهی دربارهی آرزوهایشان خیالبافی میکردند، گاهی حرفهایی که نمیتوانستند جلوی حاکم و گزمه بزنند را میان قصهها جا میدادند، گاهی هم فقط برای سرگرمی قصه میگفتند و میشنیدند. سونیا نمر قصههای سینهبهسینهی کشورش را جمع کرده و با آنها رمان نوشته. رمانش را با قصهها، ضربالمثلها و تصویرهای قدیمی جهان عرب مزهدار کرده تا ادبیات شفاهی کشورش توی کتابخانهها خاک نخورد و جوانها و نوجوانهای کمسنوسالتر هم دربارهاش با یکدیگر حرف بزنند. بعضی صفحههای این کتاب بوی نمک دریا و زعتر میدهند و خواندنشان، برای یک مخاطبان ایرانی، شبیه مزهمزه کردن غذایی تازه است؛ غذایی محلی که دستور پختش نسل به نسل منتقل شده است.
در روزهای شیوع کرونا، وقتی مردم همهی کشورهای جهان، مثل «کشور» قمر، در انزوا گیر افتاده بودند، سفر به سرزمینهای غریب نامزد جایزهی آسترید لیندگرن (بزرگترین جایزهی ادبیات کودک و نوجوان در جهان) شد. قصههای سونیا نمر به سیزده زبان ترجمه شدهاند و کتابهایش در مدارس راهنمایی امارات تدریس میشوند. حالا هزاران نوجوان اروپایی و عرب و آفریقایی، وقتی به ماجراجویان شرقی فکر میکنند، در کنار اسم سندباد و علیبابا یاد زنی فلسطینی به نام قمر میافتند.
سونیا نمر به آمریکا، هند، چند کشور عربی و ایران سفر کرده و هنوز رؤیای سفر با کاروان را در سر دارد؛ رؤیایی که سونیا آن را با قصهها و کتابها دستیافتنی میکند.
نشر «ادامه»، بخش کودک و نوجوان نشر اطراف، ترجمهی فارسی قاسم فتحی از این کتاب را بهزودی منتشر خواهد کرد. بهجز کتاب سفر به سرزمینهای غریب، میتوانید کتابهای نامه و بزرگ شدن در ترکیه را نیز از مجموعهی «تجربهی جوانی» مطالعه کنید.
بدون دیدگاه