مارینا تسوتایوا (Marina Tsvetaeva)، شاعر و نویسندۀ روسی و از مهمترین چهرههای ادبی این زبان در قرن بیستم بود. او در سال 1892 در خانوادهای فرهنگی و هنرمند در مسکو به دنیا آمد؛ پدرش استاد رشتۀ هنرهای زیبای دانشگاه مسکو و مادر پیانیست بود. آنها از نظر مادی وضعیت خیلی خوبی داشتند ولی روابط خانوادگیشان چندان آرام نبود. مادرش شیفتۀ مردی غیر از همسرش بود و از طرف دیگر طبع شعر تسوتایوا را نمیپذیرفت و به او فشار میآورد تا پیانیست شود. با اصرار مادر در چهارده سالگی به لوزان سوئیس فرستاده شد تا موسیقی بخواند، اما او از این آزادی استفاده کرد و به سمت علاقۀ اصلیاش، یعنی ادبیات و شعر رفت. مارینا در 16 سالگی به دانشگاه سوربن پاریس رفت و این امکان را یافت تا در بطن تحولات ادبی قرن قرار بگیرد. آشنایی با جنبشهای ادبی و از سوی دیگر شعرای روسی مقیم پاریس کمک کرد تا تسوتایوا سرودن شعر را با جدیت بیشتری دنبال کند و بتواند چند تا از آنها را به انتشار برساند.
مارینا تسوتایوا در بیست سالگی عاشق سرگئی افرون، دانشجوی دانشکدۀ افسری شد و خیلی زود با او ازدواج کرد. ثمرۀ این ازدواج دو دختر به نامهای آلینا و ایرینا بود. با شروع انقلاب، افرون به ارتش سفید ملحق شد و به جنگ با انقلابیون رفت. تسوتایوا به این امید که شوهرش را دوباره ببیند به مسکو کوچ کرد ولی در قحطی و وضعیت اسفبار آنجا گیر افتاد. اتفاقی که باعث شد تصمیم بگیرد هر دو دخترش را در یتیمخانه بگذارد. یکی از آنها مریض شد و دیگری از گرسنگی مرد. این فاجعه تأثیر عمیقی بر روی تسوتایوا گذاشت و خودش را هیچوقت نبخشید. او بعدتر افرون را پیدا کرد؛ آنها به امید زندگی بهتر و آزادتر به خارج از کشور فرار کردند اما فقر هیچوقت دست از سرشان برنداشت. در سالهایی که آنها در اروپا سرگردان بودند، افرون به دولت شوروی نزدیک شد و همکاری با سازمان اطلاعاتی روسی را آغاز کرد. با این وجود وقتی به کشورش برگشت به جاسوسی متهم و به اعدام محکوم شد. بعد از اعدام افرون، وضعیت روحی تسوتایوا وخیمتر شد و در نهایت او یک سال بعد با حلق آویز کردن خود به زندگیاش پایان داد.
زندگی مارینا تسوتایوا مثل خیلی دیگر از همنسلانش تحت تأثیر جنگ داخلی، انقلاب و خفقان بعد از آن قرار گرفت. با این وجود او همیشه طبع شعرش را حفظ کرد و احساساتش را آنها جاری کرد. تسوتایوا خود فرصت نکرد انتشار خیلی از آثارش را ببیند ولی تأثیر زیادی بر شاعران و نویسندگان پس از خود گذاشت.
کتابهای مارینا تسوتایوا
برخی از شعرها، نمایشنامههای منثور و یادداشتها و نامههای تسوتایوا که به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شدهاند:
- ملک قوها، 1980
- شعر پایان، 1988
- زمین سیاه، 1992
- روح اسیر، 1994
- فائدرا؛ درامی به شعر، 2012 نمایشنامه
- مسکو در سال طاعون، 2014
- پس از روسیه، 2017-2018 (یادداشتها)
کتاب مارینا تسوتایوا در نشر اطراف
نشر اطراف از این نویسنده کتاب آخرین اغواگری زمین را با ترجمۀ الهام شوشتری زاده به انتشار رسانده؛ هفت جستار دربارۀ شعر، هنر و هنرمند. این کتاب اثری در ستایش هنر، وجدان و ضمیر انسانی، حالوهوای آفرینش هنری و جایگاه هنرمند در جهان است. تسوتایوا را از چهار شاعر بزرگ روسیۀ قرن بیستم میدانند اما نثر درخشان او هم بینظیر است. او تمام جستارهای این کتاب را در دوران مهاجرتش و به زبان روسی نوشته تا نشان دهد که ریشههایش را از دست نداده و همچنان به سرزمین، زبان، مردم، فرهنگ و هویتش تعلقخاطر دارد. به همین خاطر هم او را همسنگ بزرگانی همچون پاسترناک و ماندلشتام میدانند. تسوتایوا در این روایتها به ما نشان میدهد که چطور با پناه بردن به شعر و ادبیات میتوان از فاجعه جان به در بُرد.
بدون دیدگاه