روایت تروما (Trauma narrative)

تروما معادل یونانی واژۀ «زخم» است و تجربۀ وحشت یا شوک شدیدی را توصیف می‌کند که یاد و خاطره‌اش مشکل‌آفرین است. لی گیلمور می‌گوید «موضوع روایت‌های تروما، هم روایت فردی ا‌ست که می‌کوشد معنای تجربه‌ای تکان‌دهنده در بافتی خاص را درک کند و هم روایتِ ماهیتِ وصف‌ناپذیر ‌تروما و سختی‌ِ بازنمایی آن.» او در بحث تجربۀ تروما تأکید می‌کند که تروما «خودِ» فرد را تغییر می‌دهد یا در هم می‌شکند و تلاش برای سخن گفتن از آن با دشواری‌هایی همراه است. بعضی نظریه‌پردازان روانکاو مثل کَتی کِروث، شوشانا فِلمَن و دوری لاوب می‌گویند گفتن ناگفتنی‌ها مستلزم دست ‌و پنجه نرم کردن راوی با خاطرۀ تروماتیک و دیرپایی آن است، چون به گفتۀ کِروث «گویی دیرپایی ذاتیِ تجربۀ تروما بخشی از تجربۀ تروما است.» گاهی کسی که تجربه‌ای تروماتیک داشته «دقیقاً در چنگال تصویر یا رخدادی خاص اسیر می‌شود.» اسارت فرد و دیرپاییِ خاطرۀ تروماتیکش را می‌توان در تأخیر رنگ ‌باختنِ‌ خاطره‌ و سردرگمی فرد دربارۀ حقیقت داشتن یا نداشتن خاطره‌اش مشاهده کرد. کروث می‌گوید «سرگشتگی بنیادینی که در بطنِ همۀ تجربه‌های تروماتیک وجود دارد، به وقوع رخدادی تروماتیک گواهی می‌دهد که دستیابی مستقیم به آن ممکن نیست.»

قصه‌های مربوط به رویداد‌های تروماتیک بر شکافی علاج‌ناپذیر میان زمان حالِ روایت و گذشتۀ روایت‌شده تمرکز دارند و از رخدادی در گذشته حرف می‌زنند که گویی راوی بارها آن را از سر می‌گذرانَد. بنابراین، به‌خاطر‌آوری ترومای اصلی را زنده می‌کند اما به‌ جای مداوا فقط سر زخم را باز می‌کند و آن را در معرض دید عموم می‌گذارد. گیلمور می‌گوید مشکل اصلی چنین روایت‌هایی این است که «برای التیام بازماندگان و اجتماع باید از تروما سخن گفت اما زبانْ ابزاری بسنده‌ برای این کار نیست.» بنابراین، تروما به دلیل ارتباط پردست‌اندازش با خاطره، هم به رخدادی در گذشته مربوط است و هم شاید در زمان حال رواییِ قصه‌گویی دوباره تجربه شود. نانسی کِی. میلر تأثیر تروما بر حافظه را با عبارت «لکه‌های خاطره» توصیف کرده است؛ «لکه‌های نازدودنی در مغز» که می‌کوشیم آن‌ها را با نوشتن هم از ذهن‌مان پاک کنیم و هم در ذهن‌مان نگه داریم. بِلا برودسکی می‌گوید ممکن است خودزندگی‌نگاری به جای بازنمایی بی‌پردۀ وحشت، تروما را به کمک ساختار متن و با بازنمایی گذشته یا استفاده از تکرار، بازنمایی کند و موجب احساس آشفتگی و پریشانی در خواننده شود.

در زندگی معاصر،‌ روایت‌های تروما رایج و فراگیر شده‌اند و انتشار قصه‌هایی دربارۀ تجربه‌ها‌ی شخصی در سطح جهانی، ارتباط حوزه‌های گفتمانی عمومی و خصوصی را دگرگون کرده و پاد‌گفتمانی ساخته که با زدودن رنج شخصی از حافظۀ تاریخی رسمی مبارزه می‌کند. بسترها و بافت‌های فرهنگی و زبان‌شناختی خاص و همچنین قواعد و محدودیت‌های ژانر خودزندگی‌نگاری موجب شکل‌گیری انواع متعدد روایت‌های تروما شده‌اند. در دو دهۀ گذشته، با رواج بیشترِ ثبت، بایگانی و تحلیل، انواعی فراوان از قصه‌های تروما پدید آمده‌اند: قصه‌هایی دربارۀ تجربۀ شخصی خشونت یا آزار، تجربۀ هولوکاست یا نسل‌کشی‌های دیگر که بعضی از آن‌ها در جلسات استماع کمیته‌ها‌ی حقیقت‌یاب بازگو شده‌اند یا در خاطره‌پردازی‌های کودک‌سربازها بازتاب یافته‌اند، قصه‌های بی‌جاشدگیِ بچه‌های «نسل‌های ربوده‌شدۀ»‌ استرالیا و بومیان آلاسکا و نقاط دیگر قاره‌ی آمریکا، و قصه‌هایی در شهادت‌نامه‌های کنشگران ضدجنگِ دربارۀ بی‌رحمانه بودن جنگ.

در دهۀ ۱۹۹۰ پژوهشگران در پی اثبات توانایی روایت تروما در تسهیل خودیاری و التیام بودند اما از سال ۲۰۰۵ به بعد نظریه‌‌های دیگری دربارۀ شهادت دادن مطرح شدند. مثلاً پژوهشگرانی که تأثیرات و پیامدهای جلسه‌های استماع کمیتۀ حقیقت و آشتی در آفریقای جنوبی را بررسی می‌کردند، متوجه شدند گواهی دادنِ سازماندهی‌شدۀ شاهدانِ رخدادهای تروماتیک گذشته می‌تواند خشونت رابطۀ مجرم-قربانی را دوباره زنده کند و به‌ جای التیام و اصلاح، به ترومازدگی مجدد منجر شود. در بافت‌های غیرغربی، نقد نوعی گفت‌وگودرمانیِ روانکاوانه که بر شهادت دادن دربارۀ تروما تأکید می‌کند، بسیار ضروری و مهم است. برخی پژوهشگران به استراتژی‌هایی متفاوت برای دوام آوردن در برابر خشونت و آسیب و بهبود یافتن از پیامدهای آن‌ها اشاره می‌کنند. گاهی این استراتژی‌ها از کاربست‌های التیام جمعی کمک می‌گیرند مثل پروژۀ گفتن، شنیدن و تشریک مساعی که نویسندگان سِنگتِن اجرا کردند. پژوهشگران دیگری مثل کِنِدی و ویتلاک خاطرنشان می‌کنند که برای بررسی «معناهایی از رنج اجتماعی که به رغم اشاره به امر جمعی، یکسان بودنِ تروما در سراسر یک طیف اجتماعی را بدیهی نمی‌دانند» باید مفهوم تروما را از گفتمان‌های روان‌پژوهانه جدا کرد. (ر.ک. به کنش‌های شهادت ‌دادن.)


برگرفته از کتاب ادبیات من

ادبیات من کتاب نظری روایت خودزندگینامه ادبی اول شخص سدونی اسمیت جولیا واتسون خرید قیمت

نوشتۀ سدونی اسمیت و جولیا واتسون

ترجمۀ رویا پورآذر

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *