بلاگ, داستان در درمانگری و پزشکی, روایت آدم‌ها و حرفه‌شان

نقشه‌ی گنج | قصه به چه کار پزشک می‌آید؟ 

شاید مهم‌ترین هنرِ یک پزشک نه آشنایی‌اش با علم پزشکی، بلکه خوب «قصه شنیدن» و البته خوب «قصه گفتن» باشد. می‌گویم «قصه گفتن» چون هیچ کاری از توضیح بیماری برای کسی که از علم پزشکی سر در نمی‌آورد، سخت‌تر نیست و چنین کاری فقط از عهده‌ی پزشک قصه‌گو بر می‌آید، و می‌گویم «قصه شنیدن» چون‌ به‌تجربه دیده‌ام که فقط وقتی با حوصله به قصه‌های بیمار گوش داده‌ام، در تشخیص بیماری گل کاشته‌ام، نه وقتی که توی کتاب‌ و مقاله دنبال تشخیص بیماری بوده‌ام. و تازه، به‌غیر از بحث ارتباط تشخیص و درمانِ درست با هنر قصه گفتن و شنیدن، بیشتر شکایت‌ها و دلخوری‌های بیماران از پزشکان هم به نشنیدن قصه‌های آن‌ها و البته حرف نزدن و قصه نگفتن پزشکان برای آن‌ها مربوط می‌شوند.

داستان در درمانگری و پزشکی, قصه‌گویی و حوزه‌های مختلف

وقتی قصه مرهم می‌شود | نقش روایت در تاب‌آوری و کاهش فشار روانی پزشکان 

عملکرد گروه‌های پزشکی به عملکرد گروه‌های آتش‌نشانی شباهت زیادی دارد و پزشک متخصص نقش رهبر گروه را بازی می‌کند. ما از ‏پزشکان انتظار داریم شجاع باشند و هیچ وقت تسلیم نشوند. اما اصرار بر شجاعت و سرسختیِ پزشک گاهی به رنج بیشترِ بیمار و پزشک ‏منجر می‌‌شود و فشار روانی را برای پزشکان، مخصوصاً پزشکان جوان، تحمل‌ناپذیر می‌کند. قصه‌گویی می‌تواند راهی برای مدیریت این فشار ‏باشد و کمک کند پزشکان تجربه‌های خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. جنبش روایتگری پزشکی در 1990 در دانشکده‌ی پزشکی کلمبیا ‏پا گرفت و جسیکا زیتر که از چهره‌های مهم این جنبش است در این مطلب بی‌کاغذ اطراف شرح می‌دهد که قصه‌گویی چگونه می‌تواند رنج ‏بیمار و پزشک را کمتر کند.‏