بُرد همیشه از آن زندگیست | قهرمانها و عادیها در کتابفروشی
خیلی از ما در برههای از زندگیمان خیال باز کردن یک کتابفروشی را در سر پروراندهایم و با رؤیای آن زندگی کردهایم. آناتول برویارد هم در شبهای سردِ یوکوهاما به کتابهایی فکر میکند که مثل قوموخویشی که آنها را هرگز ندیده وهمانگیز و خیالانگیزند. او در متن پیشِ رو از زندگی و ادبیات میگوید و از کتابفروشیای که این دو را به هم پیوند میدهد.