رند خام | روایت یک عکاس از عاشورا و آیینهایش
عاشورا و آیینها در آستانهی چهلسالگی برای من چیزی شبیه این عکساند. آدمهایی که اهلوعیال را جمع میکنند و هرآنچه بضاعتشان هست به حسین هبه میکنند. بیهیاهو. بدون سروصدا. نذری و حرفی و اشکی هم اگر هست لابهلای بخارها، موقع هم زدن، وقت شعله گرفتنِ هیزمها، موقع گل مالیدن و برق انداختن دیگها، مزه کردن قیمه و بردن چای برای همدیگر، میریزند و میگویند. عاشورا و آیینها برای من چنین صورتی دارند.